free and easy


خودمانی، بی ریا، صاف و ساده

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: casual and unconstrained.
مشابه: carefree

جمله های نمونه

1. The teacher was free and easy with his students.
[ترجمه گوگل]معلم با شاگردانش آزاد و راحت بود
[ترجمه ترگمان]معلم آزاد و با شاگردانش راحت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I am not how free and easy, nor is it how sad, I'm just used to silence.
[ترجمه گوگل]من نه آنقدر آزاد و آسان هستم و نه غمگین، فقط به سکوت عادت کرده ام
[ترجمه ترگمان]من تا چه اندازه آزاد و راحت نیستم و این چه قدر ناراحت کننده است، فقط به سکوت عادت دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Simply to silence, do not leave free and easy.
[ترجمه گوگل]به سادگی سکوت کنید، آزاد و آسان نگذارید
[ترجمه ترگمان]به سادگی برای سکوت، آزاد و آسان ترک نکنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The atmosphere in the office is quite free and easy.
[ترجمه گوگل]جو در دفتر کاملا رایگان و آسان است
[ترجمه ترگمان]فضای اتاق کاملا آزاد و آسان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Life was never going to be so free and easy again.
[ترجمه گوگل]زندگی هرگز دوباره به این آسانی و رایگان نخواهد بود
[ترجمه ترگمان]زندگی هرگز آن قدر آزاد و آسان نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The atmosphere in the office is fairly free and easy.
[ترجمه گوگل]جو در دفتر نسبتاً رایگان و آسان است
[ترجمه ترگمان]فضای اتاق نسبتا آزاد و آسان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The old lady leads a free and easy sort of life and never troubles much about anything.
[ترجمه گوگل]بانوی مسن یک نوع زندگی آزاد و آسان دارد و هرگز در مورد چیزی مشکل زیادی ندارد
[ترجمه ترگمان]پیرزن یک نوع زندگی آزاد و راحت دارد و هیچ وقت چیزی در این مورد آزار نمی دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Robyn remembered his free and easy hand as he had poured her wine.
[ترجمه گوگل]رابین در حالی که شراب او را ریخته بود، دست آزاد و راحت خود را به یاد آورد
[ترجمه ترگمان]روبین در حالی که شراب خود را برای او ریخته بود، hand را به یاد می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Their relationship is not free and easy but at least Red is no longer looking daggers at her.
[ترجمه گوگل]رابطه آنها رایگان و آسان نیست، اما حداقل رد دیگر به او خنجر نگاه نمی کند
[ترجمه ترگمان]رابطه آن ها آزاد و آسان نیست، اما حداقل قرمز در حال نگاه کردن به او نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In this free and easy style, I accustomed myself to the rhythms of school life.
[ترجمه گوگل]در این سبک آزاد و آسان، خودم را به ریتم های زندگی مدرسه عادت دادم
[ترجمه ترگمان]در این سبک آزاد و بی تکلف، من خودم را با ریتم زندگی مدرسه آشنا کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Gone was the free and easy time of three meals a day and as many hot drinks as we liked.
[ترجمه گوگل]زمان رایگان و آسان سه وعده غذایی در روز و هر تعداد نوشیدنی گرم که دوست داشتیم گذشته بود
[ترجمه ترگمان]زمان آزاد و راحتی سه وعده غذا در روز و بسیاری نوشیدنی های گرم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A free and easy smile, but lop-sided because her face was still puffy from Garty's beating.
[ترجمه گوگل]لبخندی آزاد و راحت، اما بی‌پرده چون صورتش هنوز از ضرب و شتم گارتی پف کرده بود
[ترجمه ترگمان]لبخند راحتی و راحتی بود، اما چون صورتش هنوز باد کرده بود، صورتش هنوز باد کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Intrigued by their free and easy life style, the Parker's find their long held values being easily manipulated.
[ترجمه گوگل]پارکرها که شیفته سبک زندگی آزاد و آسان خود هستند، متوجه می شوند که ارزش های دیرینه آنها به راحتی دستکاری می شود
[ترجمه ترگمان]با توجه به سبک زندگی آزاد و ساده آن ها، پارکر متوجه می شود که ارزش های بلند مدت خود را به راحتی دستکاری می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Carefully in this role, free and easy to live life credo.
[ترجمه گوگل]با دقت در این نقش، آزاد و آسان به زندگی باور
[ترجمه ترگمان]با دقت در این نقش، با اعتقاد به زندگی ساده و ساده زندگی کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• free-and-easy people and things are relaxed, casual, and informal.

پیشنهاد کاربران

مترادف این کلمه:easygoing, relaxed, laid - back, free worry,
متضاد:up - tight, jumpy

بپرس