foreclose

/fɔːˈkloʊz//fɔːˈkləʊz/

معنی: مسدود کردن، محروم کردن، سلب کردن
معانی دیگر: راه ندادن، (در به روی کسی) بستن، (تصرف عدوانی ملک رهنی که اقساط آن پرداخت نشده یا به نحوی از انجام تعهدات مربوطه قصور شده است) بازگرفتن ملک رهنی، ضبط رهن کردن، رهن شکنی کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: forecloses, foreclosing, foreclosed
(1) تعریف: to take away the right to redeem (a mortgage) or to take that right away from (the mortgagor), esp. for failure to make timely payments.

(2) تعریف: to bar or rule out.

- Let's not foreclose any possibilities.
[ترجمه گوگل] بیایید هیچ احتمالی را از بین نبریم
[ترجمه ترگمان] هر گونه امکان را از دست ندهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: to close or resolve beforehand.
مشابه: obviate

- Her speech foreclosed all my objections.
[ترجمه گوگل] سخنان او تمام مخالفت های من را رد کرد
[ترجمه ترگمان] اون سخنرانی - ش تمام objections و باطل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
مشتقات: foreclosable (adj.)
• : تعریف: to foreclose a mortgage.

جمله های نمونه

1. Building societies may foreclose on a mortgage if payments are not kept up.
[ترجمه گوگل]اگر پرداخت‌ها ادامه پیدا نکنند، شرکت‌های سازنده ممکن است وام مسکن را سلب کنند
[ترجمه ترگمان]اگر پرداخت ها متوقف نشود، جوامع ساختمانی قادر به بازپرداخت وام مسکن خواهند بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The building society will be forced to foreclose.
[ترجمه گوگل]جامعه ساختمان مجبور به سلب مالکیت خواهد شد
[ترجمه ترگمان]جامعه ساختمانی مجبور به عدم بازپرداخت خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They tried to foreclose the possibility of his meeting with the chairman.
[ترجمه گوگل]آنها سعی کردند امکان ملاقات او با رئیس را از بین ببرند
[ترجمه ترگمان]آن ها تلاش کردند تا امکان ملاقات با رئیس را از بین ببرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The building society will be forced to foreclose on this mortgage because regular payments have not been made.
[ترجمه گوگل]جامعه ساختمان مجبور خواهد شد که این وام مسکن را تصرف کند زیرا پرداخت های منظم انجام نشده است
[ترجمه ترگمان]جامعه ساختمانی مجبور به عدم بازپرداخت وام مسکن خواهد شد زیرا پرداخت ها به صورت منظم انجام نگرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Ms. Harvey's mortgage company has threatened to foreclose on her Houston home.
[ترجمه گوگل]شرکت وام مسکن خانم هاروی تهدید کرده است که خانه او در هیوستون را سلب خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]شرکت وام مسکن خانم هار وی تهدید کرده است که در خانه هیوستون به سر می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. And the Amish do not foreclose on unpaid loans.
[ترجمه گوگل]و آمیش ها وام های پرداخت نشده را سلب نمی کنند
[ترجمه ترگمان]و the به بازپرداخت وام های پرداخت نشده بدهکار نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Her mortgage company has twice threatened to foreclose on her north Houston home, which serves as her company headquarters.
[ترجمه گوگل]شرکت وام مسکن او دو بار تهدید کرده است که خانه او در شمال هیوستون را که به عنوان دفتر مرکزی شرکت او عمل می کند، سلب خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]شرکت وام مسکن او دو بار تهدید کرده است که در خانه هوستون شمالی به سر می برد که به عنوان ستاد شرکت او عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Inevitably, many lenders will foreclose on thehomeowner.
[ترجمه گوگل]به ناچار، بسیاری از وام دهندگان صاحب خانه را سلب می کنند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از وام دهندگان به طور اجتناب ناپذیری باز خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Last year, a loan servicer filed to foreclose on two office buildings in Fairfield, N.
[ترجمه گوگل]سال گذشته، یک سرویس دهنده وام برای سلب مالکیت دو ساختمان اداری در فیرفیلد، N
[ترجمه ترگمان]سال گذشته، یک وام وام برای عدم بازپرداخت دو ساختمان اداری در Fairfield، N به تصویب رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Banks can foreclose on a home equity loan within 90 days if you miss payments.
[ترجمه گوگل]در صورت عدم پرداخت، بانک ها می توانند وام مسکن را ظرف 90 روز سلب کنند
[ترجمه ترگمان]اگر شما پرداخت ها را از دست بدهید، بانک ها می توانند در عرض ۹۰ روز یک وام مسکن خانوادگی را بازپرداخت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Did you foreclose on many families this week?
[ترجمه گوگل]آیا در این هفته بسیاری از خانواده ها را سلب مالکیت کردید؟
[ترجمه ترگمان]تو این هفته بسیاری از خانواده ها را از دست دادی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. His business is foreclose.
[ترجمه گوگل]تجارت او سلب شده است
[ترجمه ترگمان]کارش را از دست می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They will foreclose our mortgage.
[ترجمه گوگل]آنها وام مسکن ما را سلب می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها وام مسکن ما را از بین خواهند برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It is perfectly rational for individual banks to want to foreclose early on companies having trouble repaying their loans.
[ترجمه گوگل]برای بانک‌های منفرد کاملاً منطقی است که بخواهند زودتر شرکت‌هایی را که در بازپرداخت وام‌هایشان مشکل دارند، سلب مالکیت کنند
[ترجمه ترگمان]این کاملا منطقی است برای بانک های فردی که می خواهند زودهنگام بر روی شرکت هایی که با بازپرداخت وام های خود دچار مشکل شده اند، رو به رو شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مسدود کردن (فعل)
close, bar, clog, choke, shut, block, barricade, shut off, caulk, blank out, jam, calk, stopper, foreclose, scotch, head back, mure, obstruct, obturate, occlude, oppilate, portcullis, stopple

محروم کردن (فعل)
dispossess, cut off, debar, exclude, bereave, deprive, divest, evacuate, geld, foreclose, devest, disappoint

سلب کردن (فعل)
deprive, foreclose, devest

تخصصی

[حقوق] سلب کلیه حقوق راهن نسبت به عین مرهونه به دلیل عدم پرداخت دین، فروش عین مرهونه برای تصفیه بدهی راهن، محروم کردن، ممانعت کردن

انگلیسی به انگلیسی

• take away the right of a mortgager to redeem his property; hinder; prevent; shut out, exclude; close or settle beforehand
if the person or organization that lent someone money forecloses, they take possession of the property that was bought with the borrowed money, for example because regular repayments have not been made; a technical term.

پیشنهاد کاربران

۱. {ملک رهنی} ضبط کردن. توقیف کردن. سلب مالکیت کردن از ۲. مسدود کردن، محروم کردن، سلب کردن
مثال:
Let's not foreclose any possibilities.
اجازه نده از هیچ امکانی محروم بشی.
برای این لغت دو تعریف در دیکشنری زیر وجود دارد که توسط کاربران عزیز هم به آنها اشاره شده است و در اینجا با ذکر نام دیکشنری، مثال هایی از آن و از متن خارج از دیکشنری آورده می شود تا کاربرد عملی این کلمه شفاف تر شود.
...
[مشاهده متن کامل]

New Oxford American Dictionary ⤵️
1. rule out or prevent a course of action.
رد کردن یا جلوگیری از یک اقدام؛ از بین بردن
Example: 👇
The decision effectively foreclosed any possibility of his early rehabilitation.
این تصمیم عملاً هرگونه امکان توانبخشی زودهنگام او را از بین برد ( یا از هر گونه اقدامی برای امکان توانبخشی زود هنگام او جلو گیری کرد. )
2. take possession of a mortgaged property when the mortgagor fails to keep up their mortgage payments.
تصرف ملک در رهن، زمانیکه راهن قدرت پرداخت مبلغ رهن خود را ندارد؛ تصاحب ملک توسط بانک؛ قبض یا ضبط مورد رهن
Example 1: 👇
The bank was threatening to foreclose on his mortgage.
بانک تهدید کرده بود که وام مسکن او را سلب می کند ( یا ملک رهنی را تصرف می کند ) .
Example 2: 👇
GITTES ( smiling to Other Customer ) : What's that, pal?
OTHER CUSTOMER ( indicating paper ) : Nothing - - you got a hell of a way to make a living.
GITTES: - - Oh? What do. you do to make ends meet?
OTHER CUSTOMER: Mortgage Department, First National Bank.
GITTES: Tell me, how many people a week do you foreclose on?
OTHER CUSTOMER: We don't publish a record in the paper, I can tell you that.
* Chinatown - Screenplay: Robert Towne. Director: Roman Polanski
گیتس ( به مشتری دیگر لبخند می زند ) : این چیه، رفیق؟
مشتری دیگر ( روزنامه را نشان می دهد ) : هیچ چیز - - برای امرار معاش زندگی سخت شده.
گیتس: - اوه؟ مگه برای گذران زندگی چیکار می کنی؟
سایر مشتریان: بخش رهن، اولین بانک ملی.
گیتس: به من بگو، هفته ای چند نفر اموالشون تصرف میشه؟
مشتری دیگر: ما سابقه ای را در روزنامه منتشر نمی کنیم، می تونم به شما اطمینان بِدَم.
*متن انتخابی: از فیلنامه ی #محله ی چینی ها#
فیلنامه: رابرت تاون و رومن پلانسکی
کارگردان: رومن پلانسکی

foreclose
مسدود سازی ( بانک ) ، ضبط کردن ( اموال )
مانع

بپرس