firmer


(نجاری)، اسکنه ی پهن

جمله های نمونه

1. This new glue makes a firmer bond.
[ترجمه گوگل]این چسب جدید چسبندگی محکم تری ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]این چسب جدید، یک پیوند محکم تر را ایجاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Use extra stuffing to make the cushions firmer.
[ترجمه گوگل]برای سفت شدن کوسن ها از مواد اضافه استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]از stuffing اضافی برای محکم تر کردن cushions استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We will then have a firmer foundation of fact on which to build theories.
[ترجمه گوگل]پس از آن ما یک پایه محکم تری از واقعیت خواهیم داشت که بر اساس آن نظریه ها را بنا کنیم
[ترجمه ترگمان]سپس ما یک بنیان firmer از حقیقت خواهیم داشت که در آن نظریه ها را بسازیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Shares ended 7 per cent firmer on the Frankfurt exchange.
[ترجمه گوگل]سهام در بورس فرانکفورت 7 درصد قوی تر شد
[ترجمه ترگمان]سهام در بورس فرانکفورت ۷ درصد محکم تر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. 'No,' she repeated, her voice firmer this time.
[ترجمه گوگل]او تکرار کرد: نه، این بار صدایش محکم تر
[ترجمه ترگمان]بار دیگر صدایش محکم تر شد و تکرار کرد: نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He could scarcely have given him a firmer hint if he had hit him over the head with a mallet.
[ترجمه گوگل]اگر با پتک به سرش می زد، به سختی می توانست تذکر محکم تری به او بدهد
[ترجمه ترگمان]به زحمت اگر با چکش به سرش ضربه زده بود او را محکم تر به او نشان می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The six-cylinder model has a firmer and lower suspension, though it still produces a comfortable ride.
[ترجمه گوگل]مدل شش سیلندر دارای سیستم تعلیق محکم تر و پایین تری است، اگرچه هنوز هم سواری راحت را ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]مدل شش سیلندر دارای تعلیق محکم تر و کم تر است، اگرچه هنوز یک سواری راحت را تولید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Firmer proposals should be available by early autumn this year, and more information will be sent to centres at that time.
[ترجمه گوگل]پیشنهادات محکم تر باید تا اوایل پاییز امسال در دسترس باشد و اطلاعات بیشتر در آن زمان به مراکز ارسال خواهد شد
[ترجمه ترگمان]پیشنهادها Firmer باید تا پاییز امسال در دسترس باشند، و در آن زمان اطلاعات بیشتری به مراکز ارسال خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. As darkness gains a firmer grip the songbirds fade and the owls start.
[ترجمه گوگل]وقتی تاریکی چنگال محکم‌تری پیدا می‌کند، پرندگان آوازخوان محو می‌شوند و جغدها شروع به کار می‌کنند
[ترجمه ترگمان]همین که تاریکی فرا می رسد پرندگان آواز می خوانند و جغدها شروع به حرکت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. We can thus put our study on a firmer basis of observation and evidence than if we took a broader domain.
[ترجمه گوگل]بنابراین، می‌توانیم مطالعه خود را بر اساس مشاهدات و شواهد محکم‌تری نسبت به زمانی که دامنه وسیع‌تری را در نظر بگیریم، قرار دهیم
[ترجمه ترگمان]بنابراین ما می توانیم مطالعه خود را بر پایه محکم تر از مشاهدات و شواهد قرار دهیم تا اگر دامنه وسیعتری پیدا کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The unsalted eggplant had a firmer, slightly fibrous texture while the salted eggplant was creamier and slightly pillowy.
[ترجمه گوگل]بادمجان بدون نمک بافت سفت تر و کمی فیبری داشت در حالی که بادمجان نمکی خامه تر و کمی بالشی بود
[ترجمه ترگمان]بادمجان نمک سود شده بافت fibrous داشت، در حالی که بادمجان نمک creamier و اندکی pillowy بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. What you need is a firmer mattress.
[ترجمه گوگل]آنچه شما نیاز دارید یک تشک سفت تر است
[ترجمه ترگمان]چیزی که نیاز داری یه تشک محکم تر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. With John Ingram we are on firmer ground.
[ترجمه گوگل]با جان اینگرام ما روی زمین محکم تری هستیم
[ترجمه ترگمان]با جان این گرام، ما روی زمین firmer
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The ecu link may provide a firmer anchor for inflationary expectations.
[ترجمه گوگل]پیوند Ecu ممکن است لنگر محکم تری برای انتظارات تورمی ایجاد کند
[ترجمه ترگمان]لینک ecu ممکن است یک لنگر محکم تر برای انتظارات تورمی فراهم کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Such a pulsating close battle required firmer handling than administered by Brian Wallis, for there were quite a few personal grudges raging.
[ترجمه گوگل]چنین نبرد نزدیک تپنده‌ای نیاز به برخورد محکم‌تری نسبت به اجرای برایان والیس داشت، زیرا کینه‌های شخصی زیادی وجود داشت
[ترجمه ترگمان]این نبرد نزدیک ضربانی مستلزم کنترل محکم تر نسبت به کنترل توسط برایان والیس بود، زیرا تنها چند کینه شخصی وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

محکم تر شدن
تثبیت
:Firmer will
The king left the matter to her firmer will to puzzle out.
اراده ی راسخ، قاطع
سخت تر

بپرس