figure skating

/ˈfɪɡjərˈskeɪtɪŋ//ˈfɪɡəˈskeɪtɪŋ/

معنی: رقص روی یخ، یخ بازی نمایشی
معانی دیگر: پاتیناژ نمایشی، بازی روی یخ و انجام حرکات موزون، ی  بازی نمایشی، رقص روی ی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: figure skater (n.)
• : تعریف: ice skating in which the skater traces elaborate figures on ice or, in competition, executes athletic jumps and dance movements.

جمله های نمونه

1. Our figure skating club has exclusive use of the rink on Mondays.
[ترجمه گوگل]باشگاه اسکیت بازی ما در روزهای دوشنبه از پیست استفاده انحصاری دارد
[ترجمه ترگمان]باشگاه اسکیت نمایشی ما استفاده انحصاری از آیس رینک در دوشنبه ها دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She is proficient at / in figure skating.
[ترجمه گوگل]او در / در اسکیت بازی مهارت دارد
[ترجمه ترگمان] اون توی اسکیت مهارت خاصی داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Irving Brokaw popularized figure skating in the US.
[ترجمه گوگل]ایروینگ بروکاو اسکیت بازی را در ایالات متحده رایج کرد
[ترجمه ترگمان]آروین brokaw در اسکیت نمایشی در ایالات متحده مشهور شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Take the Stars on Ice figure skating show as an example.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال نمایش اسکیت بازی ستاره ها روی یخ را در نظر بگیرید
[ترجمه ترگمان]ستاره ها را روی اسکیت نمایشی روی یخ به عنوان مثال در نظر بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Remember, Jennifer has figure skating tonight.
[ترجمه گوگل]به یاد داشته باشید، جنیفر امشب اسکیت بازی دارد
[ترجمه ترگمان]یادت باشه، \"جنیفر\" امشب یه اسکیت بازی کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. And when Galindo won, so did figure skating.
[ترجمه گوگل]و زمانی که گالیندو برنده شد، اسکیت بازی نیز همینطور
[ترجمه ترگمان]، و وقتی \"Galindo\" برنده شد اسکیت بازی هم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Instead, said the announcer, here were the figure skating finals from Vienna.
[ترجمه گوگل]در عوض، گوینده گفت، اینجا فینال اسکیت بازی از وین بود
[ترجمه ترگمان]گوینده گفت: در عوض، در اینجا فینال اسکیت نمایشی وین بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It was rather like figure skating but less spangly.
[ترجمه گوگل]این بیشتر شبیه اسکیت بازی بود، اما کمتر شلوغ بود
[ترجمه ترگمان]مثل اسکی نمایشی بود، اما کم تر از آن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Hardy was permanently banned from professional figure skating.
[ترجمه گوگل]هاردی برای همیشه از اسکیت بازی حرفه ای محروم شد
[ترجمه ترگمان]هاردی به طور دائمی از اسکیت نمایشی حرفه ای منع شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Why did you start figure skating?
[ترجمه گوگل]چرا اسکیت بازی را شروع کردید؟
[ترجمه ترگمان]چرا شروع کردی به اسکیت بازی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The action figure skating player holds this position then spin is called arabesque spin.
[ترجمه گوگل]بازیکن اسکیت اکشن این موقعیت را نگه می‌دارد، سپس به چرخش، اسپین عربی می‌گویند
[ترجمه ترگمان]بازیکن اسکیت نمایشی این موقعیت را در دست دارد و پس از آن به عنوان spin در نظر گرفته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Figure skating was one of the events at the very first Winter Olympics in 192
[ترجمه گوگل]اسکیت بازی یکی از رویدادهای اولین المپیک زمستانی در سال 192 بود
[ترجمه ترگمان]اسکیت نمایشی یکی از رویدادهایی بود که در آغاز بازی های المپیک زمستانی در سال ۱۹۲ میلادی برگزار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Cross-country skiing, figure skating, ice hockey, Nordic combined, ski jumping, and speed skating have been competed at every Winter Olympics since 192
[ترجمه گوگل]اسکی صحرایی، اسکیت بازی، هاکی روی یخ، ترکیبی نوردیک، پرش با اسکی و اسکیت سرعت از سال 192 در هر المپیک زمستانی شرکت کرده‌اند
[ترجمه ترگمان]اسکی کراس کانتری، اسکیت نمایشی، هاکی روی یخ، ترکیب پرش با اسکی و اسکیت سرعت در هر المپیک زمستانی از ۱۹۲ کشور به رقابت پرداختند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Mark: I adores watching figure skating match most!
[ترجمه گوگل]مارک: من بیشتر تماشای مسابقه اسکیت بازی را دوست دارم!
[ترجمه ترگمان]!! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

رقص روی یخ (اسم)
figure skating

یخ بازی نمایشی (اسم)
figure skating

انگلیسی به انگلیسی

• art or sport of choreographed ice-skating
figure skating is skating in an attractive pattern, usually with spins and jumps included.

پیشنهاد کاربران

figure skating ( n ) =a type of ice skating in which you cut patterns in the ice and do jumps and spins
figure skating
figure skating ( ورزش )
واژه مصوب: یخ سُری نمایشی
تعریف: یخ سُری با اجرای حرکات نمایشی
پاتیناژ نمایشی
اسکیت نمایشی ( اسکیت هنری )

بپرس