favored

/ˈfeɪvərd//ˈfeɪvərd/

معنی: موفق
معانی دیگر: ارجح، مطلوب، مرجح، محبوب، مقرب، دارای امتیازات یا محاسن (بیشتر)، (در ترکیب) دارای قیافه ی بخصوص، چهره، چهره ill favored بد قیافه

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: treated or looked upon with partiality.
مشابه: darling

- a favored child
[ترجمه گوگل] یک کودک مورد علاقه
[ترجمه ترگمان] یک کودک محبوب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: having special privileges or advantages.
مشابه: privileged

- the favored upper class
[ترجمه گوگل] طبقه بالای مطلوب
[ترجمه ترگمان] طبقه بالایی که طرفدار آن ها بود،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a favored group
گروه مورد ترجیح

2. fortune favored her
بخت به او روی کرد.

3. his favored son
پسر عزیز کرده ی او

4. rain favored his escape
باران فرار او را آسان کرد.

5. he is favored to win
پیش بینی می شود که او برنده خواهد بود.

6. the autor favored us with a copy of his latest book
نویسنده یک نسخه از آخرین کتاب خود را به ما التفات کرد.

7. he sent one of his favored ministers
یکی از وزیران مقرب خود را فرستاد.

8. the north was against slavery but the south favored it
ایالت های شمالی (امریکا) مخالف بردگی بودند ولی ایالت های جنوبی خواهان آن بودند.

9. at the end, however, the man whom he had petted and favored betrayed him
در هر حال مردی که به او لطف و محبت کرده بود آخر به او خیانت کرد.

10. Since he was color blind, he favored large, showy flowers.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که او کور رنگ بود، به گل های بزرگ و خودنمایی علاقه داشت
[ترجمه ترگمان]از آنجا که رنگش سفید بود، گل های درشت و پر زرق و برق را دوست داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. One group favored commercial entertainment and the other a more spiritual sensibility.
[ترجمه گوگل]یک گروه علاقه مند به سرگرمی های تجاری و گروه دیگر حساسیت معنوی بیشتری داشتند
[ترجمه ترگمان]یک گروه طرفدار سرگرمی تجاری و دیگری حساسیت معنوی دیگری بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Peres now has endorsed a plan favored by his assassinated predecessor, Yitzhak Rabin, that calls for strict segregation.
[ترجمه گوگل]پرز اکنون طرحی را تأیید کرده است که مورد علاقه اسحاق رابین، اسحاق رابین، اسلاف ترور شده اوست که خواستار جداسازی شدید آنهاست
[ترجمه ترگمان]پرز در حال حاضر طرحی را امضا کرده است که حامی ترور وی، \"ییتژاک رابین\"، می باشد که خواستار تبعیض نژادی شدید می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Had she been favored with a Sweet 16 gala, the Phoenix miss would have taken her bows wearing a bulletproof vest.
[ترجمه گوگل]اگر او با یک جشن Sweet 16 مورد علاقه قرار می گرفت، خانم فینیکس با پوشیدن یک جلیقه ضد گلوله کمان های او را می گرفت
[ترجمه ترگمان]اگر او به یک جشن ۱۶ سالگی علاقه داشت، خانم فینیکس فقط یک جلیقه ضد گلوله پوشیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Gingrich said he favored congressional hearings into campaign fund-raising practices such as those undertaken on behalf of Clinton during the latest campaign.
[ترجمه گوگل]گینگریچ گفت که او از جلسات کنگره برای جمع‌آوری کمک‌های مالی مانند اقداماتی که از طرف کلینتون در طول مبارزات اخیر انجام شد، حمایت می‌کند
[ترجمه ترگمان]گینگریچ گفت که او طرفدار بحث های کنگره در زمینه فعالیت های جمع آوری سرمایه مانند آن هایی است که در طی آخرین مبارزات انتخاباتی از طرف کلینتون انجام می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. One approach the ecologists favored was building redundancy of pathways into the food webs.
[ترجمه گوگل]یکی از رویکردهایی که بوم شناسان مورد علاقه بودند، ایجاد افزونگی مسیرها در شبکه های غذایی بود
[ترجمه ترگمان]یکی از approach که اکولوژیست ها، طرفدار آن بودند، ایجاد افزونگی در مسیرهای غذایی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

موفق (صفت)
prosperous, successful, favored, prospering, favoured

انگلیسی به انگلیسی

• preferred, favorite; having features of a particular kind (i.e. ill-favored), (also favoured)

پیشنهاد کاربران

نورچشمی
[حقوق]
به نفع
مثال This freedom favored the right to strike by workers
این آزادی به نفع حق اعتصاب کارگران بود
نظر کرده
طرفدار
مطلوب
منتخب
موردتوجه
دلخواه

بپرس