fall to the ground

جمله های نمونه

1. Jenny let the note fall to the ground.
[ترجمه گوگل]جنی اجازه داد یادداشت روی زمین بیفتد
[ترجمه ترگمان]جنی به زمین افتاد و به زمین افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She let her umbrella fall to the ground and, holding the flowers out of harm's way, embraced him.
[ترجمه گوگل]او اجازه داد چترش روی زمین بیفتد و در حالی که گلها را دور از آسیب نگه داشته، او را در آغوش گرفت
[ترجمه ترگمان]چتر را رها کرد و به زمین افتاد و گل هایی را که در دست داشت، در آغوش گرفت و او را در آغوش گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. David would become stiff, fall to the ground, and start kicking and screaming.
[ترجمه گوگل]دیوید سفت می شد، روی زمین می افتاد و شروع به لگد زدن و جیغ زدن می کرد
[ترجمه ترگمان]دیوید خشک شد و به زمین افتاد و شروع به لگد زدن و داد زدن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Horrified Arthur Day saw the three-year-old fall to the ground with a serious head injury when the weapon went off.
[ترجمه گوگل]آرتور دی وحشت زده وقتی که اسلحه منفجر شد، دید که کودک سه ساله با آسیب جدی به سرش روی زمین افتاد
[ترجمه ترگمان]یک روز وحشت زده آرتور، سقوط سه ساله را با جراحت جدی سر، هنگامی که سلاح خاموش شد، دید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Leaves which fall to the ground decay and become part of the soil.
[ترجمه گوگل]برگ هایی که به زمین می افتند پوسیده می شوند و بخشی از خاک می شوند
[ترجمه ترگمان]برگ ها که به زوال زمین می افتند و بخشی از خاک می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It is my podiatrist, and I fall to the ground with guilt.
[ترجمه گوگل]این متخصص پا من است و من با احساس گناه به زمین می افتم
[ترجمه ترگمان]این پزشک podiatrist است و من با احساس گناه به زمین می افتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The theory proves that two different subjects fall to the ground at the same speed.
[ترجمه گوگل]این نظریه ثابت می کند که دو سوژه مختلف با سرعت یکسان به زمین می افتند
[ترجمه ترگمان]این نظریه ثابت می کند که دو سوژه مختلف با سرعت یک سان به زمین می افتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Just, even if fall to the ground efflorescence, haughty air four king Yeses of that extremely conceited can't be her that stub to spend as well.
[ترجمه گوگل]فقط، حتی اگر سقوط به شکوفایی زمین، هوای مغرور چهار پادشاه بله، آن فوق العاده مغرور نمی تواند او را که خرد به خرج کردن و همچنین
[ترجمه ترگمان]درست است که حتی اگر به زمین فرو پاشی چهار پادشاه و چهار پادشاه متکبر که آن قدر ازخودراضی هستند که آن را به خوبی خرج کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Once, accidentally let fall to the ground chemicals, causing the train explosion.
[ترجمه گوگل]یک بار، به طور تصادفی اجازه سقوط به زمین مواد شیمیایی، باعث انفجار قطار
[ترجمه ترگمان]یک بار، تصادفا به مواد شیمیایی زمینی برخورد کرده و باعث انفجار قطار می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. His father and uncle fall to the ground, crying uncontrollably.
[ترجمه گوگل]پدر و عمویش با گریه بی اختیار روی زمین می افتند
[ترجمه ترگمان]پدر و شوهر او به زمین می افتند و بی اختیار گریه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. But they continued to fall to the ground in even -- greater numbers.
[ترجمه گوگل]اما آنها به تعداد زوج -- بیشتر به زمین افتادند
[ترجمه ترگمان]اما آن ها همچنان به زمین می افتادند و تعدادشان بیشتر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Both of them fall to the ground making the Fell Beast miss Frodo.
[ترجمه گوگل]هر دوی آنها روی زمین می افتند و هیولای سقوط کرده دلتنگ فرودو می شود
[ترجمه ترگمان]هر دو به زمین می افتند و هیولا را از دست می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I always fall to the ground in my dreams.
[ترجمه گوگل]من همیشه در رویاهایم به زمین می افتم
[ترجمه ترگمان]من همیشه در رویاهام به زمین می خورم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. All trees are stripped bare, and the sky turns to mud, clouds fall to the ground breathlessly churning.
[ترجمه گوگل]همه درختان برهنه شده اند، و آسمان به گل تبدیل می شود، ابرها بر زمین فرو می ریزند و نفسی به هم می زنند
[ترجمه ترگمان]همه درخت ها لخت می شوند و آسمان به گل تبدیل می شود، ابرها به سرعت به زمین می افتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He dropped into the nearest one and let the zimmer fall to the ground.
[ترجمه گوگل]او به نزدیکترین آن افتاد و اجازه داد زیمر روی زمین بیفتد
[ترجمه ترگمان]او به نزدیک ترین درخت نزدیک شد و اجازه داد که zimmer به زمین بیفتد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• collapse, crumble, fall down

پیشنهاد کاربران

شکست خوردن
( به ) زمین خوردن، به نتیجه نرسیدن، متروک ماندن

بپرس