fainthearted


با ترس و لرز، جبن آمیز، بزدلانه، کم دل، بی دل و جرات، ترسو، بزدل، ترسو، بی جرات، نامرد، بی حمیت

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: faintheartedly (adv.), faintheartedness (n.)
• : تعریف: lacking courage or conviction; timid.
مترادف: cowardly, faint, meek, timid
متضاد: brave, nervy
مشابه: chicken, chicken-hearted, chicken-livered, fearful, lily-livered, spineless, timorous

جمله های نمونه

1. to make a fainthearted attempt
با ترس و لرز دست به کاری زدن

2. This is no time to be faint-hearted.
[ترجمه گوگل]این زمان برای بیهوشی نیست
[ترجمه ترگمان]الان وقت ضعیف شدن نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The terrorist threat in the region has kept faint-hearted tourists away.
[ترجمه گوگل]تهدید تروریستی در منطقه گردشگران ضعیف را دور نگه داشته است
[ترجمه ترگمان]تهدید تروریستی در این منطقه، گردشگران ضعیفی را دور کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She made a rather faint-hearted attempt to stop him from leaving.
[ترجمه گوگل]او تلاشی نسبتاً ضعیف انجام داد تا او را از رفتن باز دارد
[ترجمه ترگمان]سعی کرد او را از رفتن منصرف کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The climb is not for the faint-hearted .
[ترجمه گوگل]صعود برای افراد ضعیف نیست
[ترجمه ترگمان]بالا رفتن برای قلب ضعیف نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The drive along the winding coast road is not for the faint-hearted.
[ترجمه گوگل]رانندگی در امتداد جاده ساحلی پر پیچ و خم برای افراد ضعیف نیست
[ترجمه ترگمان]رانندگی در امتداد جاده پرپیچ و خم جاده، برای قلب ضعیف نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The shares are the recovery play in the sector, with the guarantee of future spares sales providing reassurance for the faint-hearted.
[ترجمه گوگل]سهام بازی بازیابی در این بخش است، با تضمین فروش قطعات یدکی در آینده اطمینان خاطری را برای افراد ضعیف ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]سهام این بخش عبارتند از بهبود در بخش، با ضمانت فروش یدکی در آینده که از قلب ضعیف برخوردار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Litigation is not for the faint-hearted - or the half-hearted.
[ترجمه گوگل]دعوا برای افراد ضعیف - یا نیمه دل - نیست
[ترجمه ترگمان]Litigation برای قلب ضعیف و بی قلب نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Not that it is a post for the faint-hearted, even today.
[ترجمه گوگل]نه اینکه حتی امروز هم پستی برای افراد ضعیف باشد
[ترجمه ترگمان]حتی امروز هم برای غش کردن یک پست، پست نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This is not an investment for the faint-hearted.
[ترجمه گوگل]این یک سرمایه گذاری برای افراد ضعیف نیست
[ترجمه ترگمان]این یه سرمایه گذاری برای قلب ضعیف نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The coastguard duties included patrolling paths at the top of high and sheer cliffs - not a job for the faint-hearted.
[ترجمه گوگل]وظایف گارد ساحلی شامل گشت‌زنی در مسیرهای بالای صخره‌های بلند و صخره‌ای می‌شد - شغلی برای افراد ضعیف نیست
[ترجمه ترگمان]وظایف گارد ساحلی شامل جاده های گشت زنی در بالای صخره های بلند و پر شیب بود - نه یک شغل برای افراد ضعیف
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Neither Baron Korf nor Iakov Rostovtsev owned serfs, but the one was faint-hearted and the other unimaginative.
[ترجمه گوگل]نه بارون کورف و نه ایاکوف روستوفتسف رعیت نداشتند، اما یکی ضعیف و دیگری بی خیال بود
[ترجمه ترگمان]نه بارون Korf و نه Iakov و نه serfs و نه one
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Well, starting your own business is not for the faint-hearted.
[ترجمه گوگل]خوب، راه اندازی کسب و کار خود برای افراد ضعیف نیست
[ترجمه ترگمان]خب، شروع کردن به کار خودت برای قلب ضعیف نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Not a city for the lily-livered or faint-hearted.
[ترجمه گوگل]شهری برای سوسن‌ها یا کم‌دل‌ها نیست
[ترجمه ترگمان]حتی یک شهر هم برای زن - و faint نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• timid, cowardly, fearful
if a person or their behaviour is faint-hearted, they lack confidence and do not try very hard because they are afraid of failing.

پیشنهاد کاربران

بی دل و جرأت
جبون
ترس خورده
ترسو
بزدل
بی وجود

ضعیف النفس

بپرس