fielder

/ˈfiːldər//ˈfiːldə/

معنی: صحرا نورد، بازیکن میدان فوتبال و غیره
معانی دیگر: (بیسبال و کریکت) بازیکن انتهای زمین (که کارش گرفتن گوی های هوایی است)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: in baseball or cricket, a player in the field.

جمله های نمونه

1. The fielder muffed an easy catch.
[ترجمه M] بازیکن به راحتی پنالتی را گرفت
|
[ترجمه گوگل]فیلدر یک گیر آسان را خفه کرد
[ترجمه ترگمان]بازیکن ضربه پنالتی را به آسانی دریافت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The ball was caught by a fielder standing just inside the boundary.
[ترجمه گوگل]توپ توسط بازیکنی که درست در داخل مرز ایستاده بود گرفتار شد
[ترجمه ترگمان]توپ توسط بازیکن که درست داخل مرز ایستاده بود، گرفته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The batsman slammed the ball straight at a fielder.
[ترجمه گوگل]ضربه زن توپ را مستقیماً به یک بازیکن زمین کوبید
[ترجمه ترگمان]توپ زن توپ را مستقیما به سمت بازیکن ضربه زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Montgomerie looked the sharpest fielder on a miserable day when tea was delivered to the fielders after one hour's play.
[ترجمه گوگل]مونتگومری در روزی بدبخت که بعد از یک ساعت بازی به زمین‌بازان تحویل داده شد، تیزبین‌ترین بازیکن به نظر می‌رسید
[ترجمه ترگمان]پس از یک ساعت بازی یک ساعت بعد از یک ساعت که صرف چای به the شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Another well-timed cover-drive beat the fielder and this time it reached the boundary.
[ترجمه گوگل]کاور درایو دیگری که به موقع بود، فیلدر را شکست داد و این بار به مرز رسید
[ترجمه ترگمان]یک دور پوشش خوب دیگر، مهاجم را شکست داد و این بار به مرز رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Then Cecil Fielder rocked a three-run homer to left-center, off a fastball Erickson wished he had back.
[ترجمه گوگل]سپس سیسیل فیلدر یک هومر سه ران را به مرکز چپ تکان داد، توپی سریع که اریکسون آرزو می کرد که برمی گشت
[ترجمه ترگمان]آن وقت، سسیل fielder سه بار هومر را به سمت چپ تکان داد و به سمت چپ حرکت کرد و آرزو کرد که ای کاش او هم برگشته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The center fielder ran out, his head up.
[ترجمه گوگل]بازیکن وسط با سرش بالا دوید بیرون
[ترجمه ترگمان]بادبان مرکزی بیرون دوید و سرش را بالا گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He was not a good fielder at cricket.
[ترجمه گوگل]او در کریکت بازیکن خوبی نبود
[ترجمه ترگمان]او بازیکن خوبی در کریکت نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Right fielder Raul Mondesi was the only absentee on Tuesday, when the Dodgers held their first full-squad workout.
[ترجمه گوگل]رائول موندسی، بازیکن راست، تنها غایب روز سه‌شنبه بود، زمانی که داجرز اولین تمرین کامل خود را برگزار کرد
[ترجمه ترگمان]مدافع راست رائول Mondesi تنها در روز سه شنبه بود، در حالی که تیم Dodgers اولین ورزش خود را در تیم برگزار کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A nimble slip fielder and occasional spin bowler, he played for Suffolk in 1938 and 1939 after leaving Hampshire.
[ترجمه گوگل]او در سال های 1938 و 1939 پس از ترک همپشایر برای سافولک بازی کرد
[ترجمه ترگمان]بازیکن میانی ماهر و بازیکن چرخشی چرخشی، او در سال ۱۹۳۸ و ۱۹۳۹ پس از ترک Hampshire بازی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He was the sort of fielder who never runs but is always there when the ball lands.
[ترجمه گوگل]او از آن دسته بازیکنی بود که هرگز نمی دود اما وقتی توپ به زمین می رسد همیشه آنجاست
[ترجمه ترگمان]او نوعی مدافع است که هرگز می دود، اما همیشه زمانی که توپ به زمین می افتد وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. And a fielder caught his big hit on the boundary, denying his team a win.
[ترجمه گوگل]و یک بازیکن زمینی ضربه بزرگ خود را در مرز گرفت و تیمش را از برد محروم کرد
[ترجمه ترگمان]و بازیکن مهاجم ضربه ای بزرگ به مرز خورد و تیم حریف را برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Left fielder Billy Ashley experienced pain in his left hamstring Saturday while running out of the box.
[ترجمه گوگل]بیلی اشلی، بازیکن چپ، روز شنبه در حالی که از جعبه بیرون می‌دوید، درد را در همسترینگ چپ خود تجربه کرد
[ترجمه ترگمان]مدافع چپ بیلی اشلی، روز شنبه، در حالی که از جعبه بیرون می دوید، درد را تجربه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They wanted Mark Whiten to be the right fielder, and I got to play.
[ترجمه گوگل]آنها می خواستند مارک وایتن بازیکن مناسبی باشد و من باید بازی کنم
[ترجمه ترگمان]آن ها می خواستند که مارک Whiten مدافع درست باشد و من باید بازی کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

صحرا نورد (اسم)
fielder

بازیکن میدان فوتبال و غیره (اسم)
fielder

انگلیسی به انگلیسی

• catcher positioned in the field (baseball, cricket)
a fielder is a player in cricket, baseball, or rounders who is fielding or one who has a particular skill at fielding.

پیشنهاد کاربران

any member of the team that is fielding ( = trying to stop the other team from scoring by catching or stopping the ball ) in a game such as cricket or baseball
هر یک از اعضای تیم که در حال گرفتن توپ ( = تلاش برای جلوگیری از گلزنی تیم دیگر با گرفتن یا توقف توپ ) در یک بازی مانند کریکت یا بیس بال
...
[مشاهده متن کامل]

The fielder took an amazing catch.
He was an excellent fielder, both close to the wicket and in the outfield.

fielder
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/fielder
بازیکن فوتبال
که خونده میشه بازیکن

بپرس