• : تعریف: the act of two people looking at each other's eyes.
جمله های نمونه
1. He's very shy and never makes eye contact.
[ترجمه شبنم] او بسیار خجالتی است و هرگز ارتباط چشمی برقرار نمی کند
|
[ترجمه گوگل]او بسیار خجالتی است و هرگز تماس چشمی برقرار نمی کند [ترجمه ترگمان]خیلی خجالتی است و هیچ وقت تماس چشمی برقرار نمی کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. In a formal interview, try to maintain good eye contact with the interviewers.
[ترجمه گوگل]در یک مصاحبه رسمی، سعی کنید ارتباط چشمی خوبی با مصاحبه کنندگان داشته باشید [ترجمه ترگمان]در یک مصاحبه رسمی سعی کنید با مصاحبه کننده ارتباط چشمی برقرار کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The first rule is to make eye contact with your interviewer.
[ترجمه گوگل]اولین قانون این است که با مصاحبه کننده خود تماس چشمی برقرار کنید [ترجمه ترگمان]اولین قاعده این است که ارتباط چشمی با مصاحبه کننده برقرار کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. People who are lying tend to avoid eye contact.
[ترجمه گوگل]افرادی که دروغ می گویند از تماس چشمی اجتناب می کنند [ترجمه ترگمان]افرادی که دروغ می گویند تمایل دارند از ارتباط چشمی اجتناب کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Smile and chat to your baby, make eye contact and hold hands.
[ترجمه گوگل]با کودک خود لبخند بزنید و چت کنید، تماس چشمی برقرار کنید و دستان خود را بگیرید [ترجمه ترگمان]لبخند بزنید و با کودک خود صحبت کنید، ارتباط چشمی برقرار کنید و دست نگه دارید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. This ensures good eye contact which is very important in promoting mutual trust and confidence between members.
[ترجمه گوگل]این امر ارتباط چشمی خوبی را تضمین می کند که در ارتقاء اعتماد متقابل و اطمینان بین اعضا بسیار مهم است [ترجمه ترگمان]این امر ارتباط چشمی خوبی را تضمین می کند که در ترویج اعتماد و اعتماد متقابل بین اعضا بسیار مهم است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. He walked along Van Ness Street, avoiding eye contact.
[ترجمه گوگل]او در امتداد خیابان ون نس قدم زد و از تماس چشمی اجتناب کرد [ترجمه ترگمان]اون تو خیابون \"ون نس\" راه می رفت و از ارتباط چشمی اجتناب می کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The auctioneer will make eye contact with the bidders, and often will identify the bidder by number or clothing.
[ترجمه گوگل]حراج دهنده با پیشنهاد دهندگان تماس چشمی برقرار می کند و اغلب پیشنهاد دهنده را با شماره یا لباس شناسایی می کند [ترجمه ترگمان]دلال حراج، با شرکت کنندگان در مناقصه تماس چشمی برقرار خواهد کرد، و اغلب با شماره یا لباس پیشنهاد دهنده را اعلام خواهد کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Who avoids eye contact, and why?
[ترجمه علیرضا] چه کسی از ارتباط چشم دوری میکند؟چرا؟
|
[ترجمه گوگل]چه کسی از تماس چشمی اجتناب می کند و چرا؟ [ترجمه ترگمان]چه کسی از ارتباط چشمی اجتناب می کند و چرا؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Use pleasant eye contact, walk around the room, stand next to the student who is most likely to be noisy.
[ترجمه گوگل]از تماس چشمی دلپذیر استفاده کنید، در اتاق قدم بزنید، در کنار دانش آموزی بایستید که به احتمال زیاد پر سر و صدا است [ترجمه ترگمان]از تماس چشمی خوب استفاده کنید، در اطراف اتاق قدم بزنید، در کنار دانش آموزی بایستید که به احتمال زیاد شلوغ خواهد بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Eric could barely make eye contact with Rudi; the scholarship, and the private college, went unmentioned.
[ترجمه گوگل]اریک به سختی توانست با رودی ارتباط چشمی برقرار کند بورسیه تحصیلی و کالج خصوصی نامعلوم ماند [ترجمه ترگمان]به زحمت می توانست ارتباط چشمی با Rudi و بورس تحصیلی و کالج خصوصی را به زبان آورد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Now the President made eye contact.
[ترجمه گوگل]اکنون رئیس جمهور تماس چشمی برقرار کرد [ترجمه ترگمان]حال رئیس جمهور تماس چشمی برقرار کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Tactfully, we avoid direct eye contact.
[ترجمه گوگل]با درایت، از تماس مستقیم چشمی خودداری می کنیم [ترجمه ترگمان]با این حال، ما از ارتباط چشمی مستقیم اجتناب می کنیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. In some cultures eye contact between men and women is strictly forbidden outside the immediate family.
[ترجمه گوگل]در برخی از فرهنگ ها، تماس چشمی بین زن و مرد در خارج از خانواده به شدت ممنوع است [ترجمه ترگمان]در برخی از فرهنگ ها، ارتباط چشمی بین مردان و زنان اکیدا ممنوع است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
• meeting of two peoples gazes
پیشنهاد کاربران
ارتباط چشمی/ تماس چشمی. نوعی ارتباط غیرکلامی برای بیان و به اشتراک گذاشتن احساسات بین دو یا چند نفر. با توجه به نوع نگاه کردن، هر تماس چشمی میتونه تفسیرهای متفاوتی داشته باشه.