صفت ( adjective )
• (1) تعریف: more than is expected or usual.
• مترادف: additional, further, more, other
• مشابه: excess, reserve, special, supplemental, surplus
• مترادف: additional, further, more, other
• مشابه: excess, reserve, special, supplemental, surplus
- We're going to need some extra men for the job.
[ترجمه فرهنگستان زبان و ادب پارسی �] 🇮🇷 ترگمان پارسی: ما به چند اُستَرمرد برای این پیشه نیاز داریم 🇮🇷|
[ترجمه گوگل] ما به چند مرد اضافی برای این کار نیاز داریم[ترجمه ترگمان] ما به چند نفر اضافی برای این کار احتیاج داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- I put in some extra time on this assignment.
[ترجمه احمق] من یه هنر پیشه ام|
[ترجمه یاسمن] من زیادی برای این ماموریت وقت گذاشتم|
[ترجمه امیر] من مقداری برای این مأموریت وقت اضافه گذاشتم|
[ترجمه گوگل] من برای این کار وقت اضافی گذاشتم[ترجمه ترگمان] من یه مقدار وقت اضافی تو این ماموریت گذاشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: better than is expected or usual.
• مترادف: remarkable, special
• مشابه: exceptional, extraordinary, notable, uncommon
• مترادف: remarkable, special
• مشابه: exceptional, extraordinary, notable, uncommon
اسم ( noun )
• (1) تعریف: an added and often more luxurious thing.
• مترادف: accessory, addition
• مشابه: add-on, bonus, feature, gain, option, plus, premium
• مترادف: accessory, addition
• مشابه: add-on, bonus, feature, gain, option, plus, premium
- These apartments come with many extras including free parking and use of the swimming pool.
[ترجمه گوگل] این آپارتمان ها دارای امکانات اضافی از جمله پارکینگ رایگان و استفاده از استخر هستند
[ترجمه ترگمان] این آپارتمان ها با وسایل اضافی از جمله پارکینگ آزاد و استفاده از استخر شنا همراه هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] این آپارتمان ها با وسایل اضافی از جمله پارکینگ آزاد و استفاده از استخر شنا همراه هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- We're on a tight budget and can't afford any extras right now.
[ترجمه گوگل] ما در بودجه محدودی هستیم و در حال حاضر نمی توانیم هیچ چیز اضافی را بپردازیم
[ترجمه ترگمان] ما بر روی یک بودجه سفت و سخت هستیم و اکنون قادر به پرداخت هیچ چیز اضافی هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] ما بر روی یک بودجه سفت و سخت هستیم و اکنون قادر به پرداخت هیچ چیز اضافی هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: an edition of a newspaper that is added to a regular publication schedule.
• مترادف: special
• مشابه: supplement
• مترادف: special
• مشابه: supplement
• (3) تعریف: one who is specially hired for a large group scene in a film.
• متضاد: star
• متضاد: star
• (4) تعریف: an added cost.
• مترادف: markup, surcharge
• مشابه: add-on, addition, gratuity, tax, tip
• مترادف: markup, surcharge
• مشابه: add-on, addition, gratuity, tax, tip
قید ( adverb )
• : تعریف: to a higher degree; unusually.
• مترادف: notably, remarkably, uncommonly, unusually
• مترادف: notably, remarkably, uncommonly, unusually
- This fabric is made with an extra fine cotton.
[ترجمه گوگل] این پارچه با یک پنبه بسیار ظریف ساخته شده است
[ترجمه ترگمان] این پارچه با پنبه بسیار خوب ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] این پارچه با پنبه بسیار خوب ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
پیشوند ( prefix )
• : تعریف: beyond; outside.
- extravagant
- extramural
- extrovert