• : تعریف: one that extinguishes, esp. a fire extinguisher.
جمله های نمونه
1. We've installed an extinguisher next to the cooker in case there is ever a fire.
[ترجمه گوگل]ما یک خاموش کننده در کنار اجاق گاز نصب کرده ایم تا در صورت وقوع آتش سوزی وجود داشته باشد [ترجمه ترگمان]یک کپسول کنار زودپز نصب کردیم، در صورتی که هیچ آتشی وجود داشته باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. I directed the extinguisher at the fire without effect.
[ترجمه گوگل]خاموش کننده را بدون تاثیر به سمت آتش هدایت کردم [ترجمه ترگمان]کپسول آتش نشانی را بدون هیچ افکت در آتش روشن کردم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. He doused the flames with a fire extinguisher.
[ترجمه گوگل]شعله های آتش را با کپسول آتش نشانی خاموش کرد [ترجمه ترگمان]اون آتیش رو با یه کپسول آتش نشانی خاموش کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The fire extinguisher directs foam onto the fire.
[ترجمه علی جادری] کپسول آتشنشانی , کف را به سمت آتش سوق می دهد .
|
[ترجمه گوگل]کپسول آتش نشانی فوم را روی آتش هدایت می کند [ترجمه ترگمان]کپسول آتش نشانی فوم را به سمت آتش هدایت می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Nigel Gooch was hit with a fire extinguisher during the attack while he was on duty, just a few hours into 199
[ترجمه گوگل]نایجل گوچ در حالی که در حال انجام وظیفه بود، تنها چند ساعت پس از 199 با یک کپسول آتش نشانی مورد اصابت قرار گرفت [ترجمه ترگمان]نایجل Gooch در طی این حمله با یک کپسول آتش نشانی برخورد کرد، در حالی که او در حال انجام وظیفه بود، تنها چند ساعت به ۱۹۹ نفر رسید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The fire extinguisher uses a chemical foam rather than water.
[ترجمه گوگل]کپسول آتش نشانی به جای آب از فوم شیمیایی استفاده می کند [ترجمه ترگمان]کپسول آتش نشانی به جای آب از یک فوم شیمیایی استفاده می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Scrap wood left lying. Fire extinguisher inaccessible.
[ترجمه علی جادری] براده های چوب برجا ماندند . کپسول آتشنشانی در دسترس نسیت.
|
[ترجمه گوگل]ضایعات چوب دراز کشیده کپسول آتش نشانی غیر قابل دسترس [ترجمه ترگمان] چوب scrap داره دروغ میگه کپسول آتش نشانی دسترس نیست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Always have a fire extinguisher handy when working with a blowlamp.
[ترجمه گوگل]هنگام کار با دمنده، همیشه یک کپسول آتش نشانی در دسترس داشته باشید [ترجمه ترگمان]همیشه یک کپسول آتش نشانی داشته باشید زمانی که با یک blowlamp کار می کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. There is a fire extinguisher on hand in case of a fire.
[ترجمه علی جادری] در صورت اتش سوزی , یک کپسول آتشنشانی در دسترس می باشد .
|
[ترجمه گوگل]در صورت آتش سوزی یک کپسول آتش نشانی در دسترس است [ترجمه ترگمان]در صورت آتش سوزی یک کپسول آتش نشانی وجود دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The newly developed extinguisher has been put into mass production.
[ترجمه گوگل]خاموش کننده تازه ساخته شده به تولید انبوه رسیده است [ترجمه ترگمان]کپسول تازه توسعه یافته به تولید انبوه تبدیل شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Bargeman: Does extinguisher remain on standby?
[ترجمه گوگل]بارژمن: آیا خاموش کننده در حالت آماده باش باقی می ماند؟ [ترجمه ترگمان]bargeman: کپسول آتش نشانی در حالت آماده باش باقی می ماند؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. That's not art. It's a fire extinguisher.
[ترجمه گوگل]این هنر نیست این یک کپسول آتش نشانی است [ترجمه ترگمان]این هنر نیست این یه کپسول آتش نشانی - ه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Piping installation area should be fixed on fire extinguisher.
[ترجمه گوگل]محل نصب لوله کشی باید بر روی کپسول آتش نشانی ثابت شود [ترجمه ترگمان]محل نصب لوله کشی باید بر روی کپسول آتش نشانی ثابت شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. He aimed a fire extinguisher at me.
[ترجمه گوگل]او یک کپسول آتش نشانی را به سمت من نشانه گرفت [ترجمه ترگمان]او یک کپسول آتش نشانی را به طرف من نشانه گرفت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
• fire extinguisher, hand-held device for putting out fires (usually a small tank filled with chemicals and equipped with a hose); device used to extinguish candle flames see fire extinguisher.
پیشنهاد کاربران
کپسول آتش نشانی
کپسول اطفاء حریق
خاموش کننده آتش خاموش کن - کپسول آتش نشانی fire extinguisher