extensively


زیاد، بسیار، دربسیاری ازجاها، درهمه جا، بطوروسیع

جمله های نمونه

1. The new rocket was extensively tested and debugged by the army.
[ترجمه موسی] موشک جدید از همه جهات توسط ارتش آزمایش و اشکال زدایی شده است.
|
[ترجمه عرشیا] موشک جدید به شدّت و بسیار زیاد توسّط ارتش آزمایش شده است و اشکالات آن برطرف شده است.
|
[ترجمه گوگل]موشک جدید به طور گسترده توسط ارتش آزمایش و رفع اشکال شد
[ترجمه ترگمان]موشک جدید به طور گسترده توسط ارتش مورد آزمایش و آزمایش قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The interior has recently been extensively restored.
[ترجمه موسی] فضای داخلی اخیراً در بسیاری از جاها بازسازی شده است.
|
[ترجمه گوگل]فضای داخلی اخیراً به طور گسترده بازسازی شده است
[ترجمه ترگمان]کشور به تازگی به طور گسترده بازسازی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He has travelled extensively in China, recording every facet of life.
[ترجمه موسی] او به طور مکرر سفرهای زیادی به چین داشته و تمام وجوه زندگی را ثبت کرده است.
|
[ترجمه گوگل]او سفرهای زیادی به چین داشته و تمام جنبه های زندگی را ثبت کرده است
[ترجمه ترگمان]او به طور گسترده در چین سفر کرده است و هر جنبه از زندگی را ثبت کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Successful applicants will be expected to travel extensively.
[ترجمه موسی] از متقاضیان موفق انتظار می رود که سفرهای زیادی داشته باشند.
|
[ترجمه گوگل]از متقاضیان موفق انتظار می رود سفرهای زیادی داشته باشند
[ترجمه ترگمان]انتظار می رود که متقاضیان موفق به طور گسترده سفر کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He has travelled extensively in Europe.
[ترجمه موسی] او به طور مکرر سفرهای زیادی به اروپا داشته است.
|
[ترجمه گوگل]او سفرهای زیادی به اروپا داشته است
[ترجمه ترگمان]او به طور گسترده در اروپا سفر کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Corn and cotton are extensively cultivated in this region.
[ترجمه موسی] ذرت و پنبه به وسعت زیاد در این منطقه کشت می شود.
|
[ترجمه گوگل]ذرت و پنبه در این منطقه به طور گسترده کشت می شود
[ترجمه ترگمان]پنبه و پنبه به طور گسترده در این منطقه پرورش داده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The airport terminals have been extensively remodelled.
[ترجمه گوگل]ترمینال های فرودگاه به طور گسترده بازسازی شده اند
[ترجمه ترگمان]دستگاه فرودگاه به طور وسیعی تعمیر شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Hydrogen is used extensively in industry for the production of ammonia.
[ترجمه گوگل]هیدروژن به طور گسترده در صنعت برای تولید آمونیاک استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]هیدروژن به طور گسترده در صنعت برای تولید آمونیاک استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. All these issues have been extensively researched in recent years.
[ترجمه گوگل]همه این موضوعات در سال های اخیر به طور گسترده مورد بررسی قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]همه این مسائل در سال های اخیر به صورت گسترده مورد تحقیق و بررسی قرار گرفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He has travelled extensively in China.
[ترجمه گوگل]او سفرهای زیادی به چین داشته است
[ترجمه ترگمان]او به طور گسترده در چین سفر کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She has toured extensively in the US.
[ترجمه گوگل]او تورهای زیادی در ایالات متحده داشته است
[ترجمه ترگمان]او به طور گسترده در آمریکا سفر کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She'd invested extensively in stocks and got her fingers burnt when the market collapsed.
[ترجمه موسی] او سرمایه گذاری زیادی در سهام انجام داده بود و با سقوط بازار سهام انگشتانش را می سوزاند.
|
[ترجمه گوگل]او سرمایه گذاری زیادی در سهام انجام داده بود و با سقوط بازار انگشتانش سوخت
[ترجمه ترگمان]او بطور گسترده ای در سهام سرمایه گذاری کرده بود و وقتی که بازار از بین رفت، انگشت هایش سوخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Around here apple trees began to be planted extensively in 195
[ترجمه گوگل]در اطراف اینجا درختان سیب به طور گسترده در سال 195 شروع به کاشت کردند
[ترجمه ترگمان]در اطراف آن درخت سیب به طور گسترده در ۱۹۵ سال کاشته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Mark, however, needs to travel extensively with his varied business interests.
[ترجمه گوگل]مارک، با این حال، نیاز به سفرهای گسترده با علایق تجاری متنوع خود دارد
[ترجمه ترگمان]با این حال، مارک باید به طور گسترده با علایق گوناگون کسب وکار خود سفر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He has written extensively on the subject.
[ترجمه موسی] او به طور جامع در مورد این موضوع نوشته است.
|
[ترجمه گوگل]او مطالب زیادی در این زمینه نوشته است
[ترجمه ترگمان]او مطالب زیادی در مورد این موضوع نوشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• widely, greatly, covering a large area

پیشنهاد کاربران

بطور مفصلی. بطور مبسوطی. بطور گسترده ای
مثال:
Iran began to support extensively Palestinian groups.
ایران شروع کرد بطور گسترده ای از گروه های فلسطینی حمایت کند.
مفصلاً
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : extend
✅️ اسم ( noun ) : extension / extensiveness
✅️ صفت ( adjective ) : extensive / extendable / extended
✅️ قید ( adverb ) : extensively
overarching
extent گستره ، میزان
extensively به طور گسترده
در اکثر اوقات ، زیاد ، بطور مکرر ، بطور وسیع، گسترده
extensively ( adv ) = به طور جامع، به طور گسترده، به طور وسیع، در بسیاری از جاها، از همه جهات، در همه جا، با وسعت زیاد، به صورت پهناور، به طور مکرر ، زیاد، بسیار
example
He has written extensively about the project.
او به طور جامع درباره ی آن طرح نوشته است.
از همه جهات،
بصورت وسیع
1 ) The early modern world has not been extensively studied outside Europe
2 ) She has written extensively on the subject
بسیار وسیع
Widely
بطورمفصل
به تفصیل
به طور مکرر
a lot or to another things
a lot of

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس