- She carried out an exhaustive study of the research that had been done in the field.
[ترجمه گوگل] او یک مطالعه جامع از تحقیقات انجام شده در این زمینه انجام داد [ترجمه ترگمان] او مطالعه جامعی از تحقیقاتی که در این زمینه انجام شده بود را انجام داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه گوگل]این فهرست به هیچ وجه کامل نیست [ترجمه ترگمان]این فهرست به هیچ وجه جامع نیست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. This is by no means an exhaustive list but it gives an indication of the many projects taking place.
[ترجمه گوگل]این به هیچ وجه یک لیست جامع نیست، اما نشان دهنده بسیاری از پروژه های در حال انجام است [ترجمه ترگمان]این به هیچ وجه یک لیست کامل نیست اما نشان می دهد که پروژه های بسیاری رخ می دهند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. It is the end product of exhaustive research and development.
[ترجمه گوگل]این محصول نهایی تحقیق و توسعه جامع است [ترجمه ترگمان]این محصول نهایی تحقیق و توسعه کامل است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. I've made exhaustive enquiries, but haven't been able to find what I want.
[ترجمه گوگل]من پرس و جوهای جامعی انجام داده ام، اما نتوانسته ام آنچه را که می خواهم پیدا کنم [ترجمه ترگمان]من کاملا پرس و جو کردم، اما نتوانستم چیزی را که می خواهم پیدا کنم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. An exhaustive investigation of the facts proves the contrary.
[ترجمه موسی] بررسی کامل این واقعیت ها خلاف این را ثابت می کند.
|
[ترجمه گوگل]بررسی جامع حقایق خلاف آن را ثابت می کند [ترجمه ترگمان]تحقیقات مفصلی درباره واقعیات ثابت می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. After a fairly exhaustive investigation, they were able to put things right.
[ترجمه موسی] پس از یک تحقیق نسبتاً جامع ، آنها توانستند همه چیز را درست کنند.
|
[ترجمه گوگل]پس از یک بررسی نسبتاً جامع، آنها توانستند اوضاع را درست کنند [ترجمه ترگمان]بعد از تحقیقات کامل، آن ها توانستند همه چیز را درست کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The list is neither exhaustive nor definitive.
[ترجمه گوگل]لیست نه جامع و نه قطعی است [ترجمه ترگمان]این فهرست نه کامل است و نه قطعی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Space and resources preclude an exhaustive or even an extensive comparative study in this work.
[ترجمه گوگل]فضا و منابع مانع از مطالعه تطبیقی جامع یا حتی گسترده در این اثر می شود [ترجمه ترگمان]فضا و منابع از یک مطالعه جامع و یا حتی گسترده در این کار جلوگیری می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Let's make an exhaustive study.
[ترجمه گوگل]بیایید یک مطالعه جامع انجام دهیم [ترجمه ترگمان]بیایید یک مطالعه جامع انجام دهیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. In spite of its name the exhaustive ballot is not a single ballot but a series of ballots.
[ترجمه گوگل]رای جامع علیرغم نامش یک برگه رای نیست بلکه مجموعه ای از برگه های رای است [ترجمه ترگمان]به رغم این نام، رای جامع تنها یک برگه رای نیست، بلکه یک سری برگه های رای است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. They were subject to exhaustive parliamentary debate and, on occasion, referendum.
[ترجمه گوگل]آنها مورد بحث پارلمانی جامع و در مواردی همه پرسی قرار گرفتند [ترجمه ترگمان]آن ها در مورد بحث و بحث های جامع پارلمانی و در زمان برگزاری رفراندوم موضوع بحث قرار گرفتند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. This list is by no means exhaustive and is only intended to illustrate some of the most commonplace reasons for the non-reporting of crime.
[ترجمه گوگل]این فهرست به هیچ وجه جامع نیست و تنها به منظور نشان دادن برخی از رایج ترین دلایل عدم گزارش جرم است [ترجمه ترگمان]این فهرست به هیچ وجه جامع نیست و تنها برای نشان دادن برخی از the دلایل عدم گزارش جرم در نظر گرفته شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
[برق و الکترونیک] کامل، جامع، فراگیر [ریاضیات] فراگیر، جامع، فرسا، فراشده، کامل [آمار] فرسا
انگلیسی به انگلیسی
• comprehensive, thorough, all-embracing an exhaustive study or search is very thorough.
پیشنهاد کاربران
به معنی جامع و کامل مترادف با comprehensive و all - inclusive می باشد.
مستوفا
کامل. جامع. تمام عیار. فراگیر مثال: It is the end product of exhaustive research and development. این محصول نهایی از ( یک ) تحقیق و توسعه ی کامل و تمام عیار است.
در اصطلاحاتی مانند This list is not exhaustive این لیست �کامل� نیست. این لیست در اینجا به پایان نمی رسد.
جامع ( متضاد مانع ) مثلاً تعریف، باید جامع، مانع و کامل باشد.
خسته کننده
وامانده ساز
exhaustive ( adj ) = کامل، جامع، فراگیر، شامل تمام جزییات، در فعالیت های ورزشی به معناهای درمانده ساز یا از پای در آورنده یا خسته کننده یا طاقت فرسا مثل: exhaustive exercise = تمرین از پای در آورنده ( درمانده ساز، خسته کننده ) یا ( exhaustive swimming= شنای طاقت فرسا ) ... [مشاهده متن کامل]
exhaustive research = تحقیقات جامع example : the exhaustive report was acclaimed by every one گزارش جامع مورد تحسین همه قرار گرفت
حقوق: حصری، انحصاری
مفصل، کامل، جامع
فرساینده، طاقت فرسا
در حقوق :حصری نبودن
در ریاضیات یک کاربرد ویژه دارد . . Exhaustive interval : یعنی فواصلی که با اجتماع هم کل فضا را پوشش میدهند . Exhaustive events : در آمار , یعنی رویدادهایی که باهم تمام فضای نمونه ای یا تمام رویدادهای ممکن را تشکیل میدهند . . مانند اعداد 1 تا 6 در ریختن یک تاس که اصطلاحا , exhaustive events. خوانده میشوند . ... [مشاهده متن کامل]