executable


معنی: قابل اجرا، اجرا پذیر، انجام پذیر
معانی دیگر: انجام پذیر

جمله های نمونه

1. It is possible to attach executable program files to e-mail.
[ترجمه گوگل]امکان پیوست فایل های برنامه اجرایی به ایمیل وجود دارد
[ترجمه ترگمان]اتصال فایل های برنامه قابل اجرا به پست الکترونیکی ممکن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. PKLite offers an alternative by compressing only executable files, that is the.
[ترجمه گوگل]PKLite یک جایگزین را با فشرده سازی فقط فایل های اجرایی ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]PKLite با فشرده سازی فقط پرونده های اجرایی، یک جایگزین پیشنهاد می دهد، که همان فایل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Overall, however, a good number of your executables can be reduced to as much as half their original size.
[ترجمه گوگل]با این حال، به طور کلی، تعداد خوبی از فایل های اجرایی شما را می توان تا نصف اندازه اصلی خود کاهش داد
[ترجمه ترگمان]به طور کلی، تعداد زیادی از برنامه های اجرایی شما را می توان به اندازه نصف اندازه اصلی آن ها کاهش داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The advantage is that executables have full access to the computer when loaded.
[ترجمه گوگل]مزیت آن این است که فایل های اجرایی هنگام بارگذاری به کامپیوتر دسترسی کامل دارند
[ترجمه ترگمان]مزیت این است که برنامه های اجرایی در هنگام بارگیری، دسترسی کامل به کامپیوتر دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Moreover (at least to me), Ruby achieves conciseness while still avoiding the "executable line noise" quality found in some Perl code.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این (حداقل برای من)، روبی به اختصار دست می یابد و در عین حال از کیفیت "نویز خط اجرایی" موجود در برخی از کدهای پرل اجتناب می کند
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این (حداقل برای من)، روبی در حالی که هنوز از \"سر سطر اجرایی\" که در برخی از کد پرل پیدا شده است اجتناب می کند، به ایجاز دست می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Because of the diversity and flexibility of executable object codes for embedded system, disassembly result programs are hard to understand and structurized.
[ترجمه گوگل]به دلیل تنوع و انعطاف‌پذیری کدهای شی اجرایی برای سیستم‌های تعبیه‌شده، درک و ساختاربندی برنامه‌های نتیجه جداسازی سخت است
[ترجمه ترگمان]به دلیل تنوع و انعطاف پذیری کده ای شی قابل اجرا برای سیستم تعبیه شده، جداسازی برنامه ها به سختی قابل درک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The Domino executable files were installed on a single internal drive along with the operating system.
[ترجمه گوگل]فایل های اجرایی دومینو به همراه سیستم عامل بر روی یک درایو داخلی نصب شدند
[ترجمه ترگمان]فایل های اجرایی دومینو در یک درایو داخلی منفرد به همراه سیستم عامل نصب شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The development of an executable workflow is a key step in the on demand business process life cycle method.
[ترجمه گوگل]توسعه یک گردش کار اجرایی یک گام کلیدی در روش چرخه عمر فرآیند کسب و کار درخواستی است
[ترجمه ترگمان]توسعه جریان کار اجرایی یک گام کلیدی در فرآیند تقاضا برای چرخه عمر فرآیند کسب وکار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Run dbx on the binary executable that caused the core dump.
[ترجمه گوگل]dbx را روی فایل اجرایی باینری که باعث تخلیه هسته شده است اجرا کنید
[ترجمه ترگمان]اجرای dbx روی پرونده اجرایی باینری که باعث تخلیه هسته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A set of executable programs including those for line handling, terminal control, buffer management, queue control, etc.
[ترجمه گوگل]مجموعه ای از برنامه های اجرایی از جمله برنامه هایی برای مدیریت خط، کنترل ترمینال، مدیریت بافر، کنترل صف و غیره
[ترجمه ترگمان]مجموعه ای از برنامه های قابل اجرا شامل آن هایی که برای جابجایی خط، کنترل ترمینال، مدیریت بافر، کنترل صف و غیره هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. When you develop executable source code files, you must include the DLL's header file.
[ترجمه گوگل]هنگامی که فایل های کد منبع اجرایی را توسعه می دهید، باید فایل هدر DLL را نیز اضافه کنید
[ترجمه ترگمان]زمانی که فایل های کد منبع قابل اجراست، باید فایل سرفصل DLL را نیز در نظر بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. As an executable process implementation language, the role of BPEL4WS is to define a new web service by composing a set of existing services.
[ترجمه گوگل]به عنوان یک زبان اجرای فرآیند اجرایی، نقش BPEL4WS تعریف یک وب سرویس جدید با ترکیب مجموعه ای از سرویس های موجود است
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک زبان پیاده سازی فرآیند قابل اجرا، نقش of برای تعریف خدمات وب جدید با تنظیم مجموعه ای از خدمات موجود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. XYZ/E is the first executable temporal logic language, which can represent both of the static and dynamic aspects of program. It can describe architecture in different abstract levels.
[ترجمه گوگل]XYZ/E اولین زبان منطق زمانی اجرایی است که می تواند هر دو جنبه استاتیک و پویا برنامه را نشان دهد می تواند معماری را در سطوح مختلف انتزاعی توصیف کند
[ترجمه ترگمان]XYZ \/ E اولین زبان منطق زمانی اجرایی است که می تواند هر دو جنبه ایستا و پویا برنامه را نشان دهد آن می تواند معماری را در سطوح انتزاعی مختلف توصیف کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The software is a single executable file, no install after downloading, slimness, the latest version is only 330KB.
[ترجمه گوگل]این نرم افزار یک فایل اجرایی می باشد، پس از دانلود نصب نمی شود، باریکی، آخرین نسخه تنها 330 کیلوبایت می باشد
[ترجمه ترگمان]این نرم افزار یک فایل قابل اجرایی است، هیچ نصب بعد از بارگیری، slimness، آخرین نسخه تنها ۳۳۰ کیلوبایت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قابل اجرا (صفت)
effective, practicable, executable

اجرا پذیر (صفت)
executable

انجام پذیر (صفت)
executable

تخصصی

[کامپیوتر] اجرایی .

انگلیسی به انگلیسی

• achievable, practicable, feasible
computer file that can be executed, file in machine language that is ready to be run (computers)

پیشنهاد کاربران

بپرس