exchangeable


قابل معاوضه، مبادله پذیر، قابل تسعیر

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of exchange.

- If these shoes are exchangeable, I will take them back and get the red ones.
[ترجمه گوگل] اگر این کفش ها قابل تعویض هستند، آنها را پس می گیرم و قرمزها را می گیرم
[ترجمه ترگمان] اگر این کفش ها exchangeable باشند، آن ها را برمی گردانم و the قرمز را می گیرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- "Should" is not exchangeable for "must"--substituting one for the other will change the meaning of the sentence.
[ترجمه گوگل] "باید" با "باید" قابل مبادله نیست - جایگزینی یکی به جای دیگری معنای جمله را تغییر می دهد
[ترجمه ترگمان] \"باید\" به جای اینکه \"باید\" را جایگزین کنیم \"نباید\"، جایگزین کردن یکی برای دیگری معنای محکومیت را تغییر دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Sale goods in this shop are not exchangeable.
[ترجمه گوگل]اجناس فروش در این فروشگاه قابل تعویض نمی باشد
[ترجمه ترگمان]کالاهای فروش در این مغازه exchangeable نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Goods are exchangeable as long as they are returned in good condition.
[ترجمه گوگل]کالا تا زمانی که سالم برگشته باشد قابل تعویض است
[ترجمه ترگمان]کالاها تا زمانی که به شرایط خوب بازگردانده شوند، مورد استفاده قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. These tokens are exchangeable for CDs and cassettes only.
[ترجمه گوگل]این توکن ها فقط با سی دی و کاست قابل تعویض هستند
[ترجمه ترگمان]این نشانه ها فقط برای سی دی و cassettes هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Assignments of exchangeable protons are shown.
[ترجمه گوگل]تخصیص پروتون های قابل تعویض نشان داده شده است
[ترجمه ترگمان]تکالیف پروتون ها of نشان داده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Saline alluvial soils have high levels of exchangeable sodium and the effects of gleying are clearly evident.
[ترجمه گوگل]خاک های آبرفتی شور دارای سطوح بالایی از سدیم قابل تعویض هستند و اثرات گلی شدن به وضوح مشهود است
[ترجمه ترگمان]alluvial Saline سطح بالایی از سدیم exchangeable دارند و اثرات gleying به وضوح مشهود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It occurs as an exchangeable base in the clay mineral and organic fractions of soils.
[ترجمه گوگل]این به عنوان یک پایه قابل تعویض در کانی های رسی و بخش های آلی خاک وجود دارد
[ترجمه ترگمان]این پدیده به عنوان یک پایگاه exchangeable در مواد معدنی خاک رس و بخش های آلی خاک رخ می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The exchangeable characteristic of cation is the driving force that makes the organic cation intercalate the interlayers.
[ترجمه گوگل]مشخصه قابل تعویض کاتیون نیروی محرکه ای است که باعث می شود کاتیون آلی بین لایه ها را به هم بپیوندد
[ترجمه ترگمان]ویژگی exchangeable کاتیون یک نیروی محرک است که جا دادن کاتیون آلی در interlayers را می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Daisy wheel: The exchangeable impact printing head used on some type - writers and computer printers.
[ترجمه گوگل]دیزی چرخ: سر چاپ ضربه ای قابل تعویض که در برخی از انواع - رایترها و چاپگرهای کامپیوتری استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]دی زی: ماشین چاپ اثر exchangeable بر روی برخی از نویسندگان و چاپگرهای رایانه ای استفاده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Goods sold are not refundable, returnable or exchangeable.
[ترجمه گوگل]کالاهای فروخته شده قابل استرداد، عودت و تعویض نیستند
[ترجمه ترگمان]محصولات فروخته غیرقابل استرداد، returnable یا exchangeable نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The exchangeable acidity in constant charge soils is pronouncedly larger than that in variable charge soils.
[ترجمه گوگل]اسیدیته قابل تعویض در خاک های بار ثابت به وضوح بیشتر از خاک های بار متغیر است
[ترجمه ترگمان]اسیدیته exchangeable در خاک بار پایدار، بسیار بزرگ تر از اسیدی پذیری خاک بار متغیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The bonds will be mandatorily exchangeable into common stock of one of its subsidiaries pending its successful initial public offering on the Hong Kong Stock Exchange.
[ترجمه گوگل]اوراق قرضه به طور اجباری به سهام عادی یکی از شرکت های تابعه آن قابل مبادله خواهد بود تا در انتظار عرضه اولیه موفقیت آمیز آن در بورس اوراق بهادار هنگ کنگ
[ترجمه ترگمان]اوراق قرضه به سهام مشترک یکی از شرکت های تابعه آن تبدیل خواهد شد و منتظر اعلام عمومی موفق آن در بورس سهام هنگ کنگ خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. These tokens are exchangeable for DVDs only.
[ترجمه گوگل]این توکن ها فقط با دی وی دی قابل تعویض هستند
[ترجمه ترگمان]این نشانه ها فقط برای دی وی دی ها exchangeable
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The watch is exchangeable if it is not satisfactory.
[ترجمه گوگل]ساعت در صورت عدم رضایت قابل تعویض است
[ترجمه ترگمان]ساعت exchangeable است اگر قانع کننده نباشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Labour, therefore, is the real measure of the exchangeable value of all commodities.
[ترجمه گوگل]بنابراین، کار معیار واقعی ارزش مبادله ای همه کالاها است
[ترجمه ترگمان]بنابراین، کار، معیار واقعی ارزش exchangeable همه کالاها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Health million exchangeable bonds issued after the 24 months, may be convertible bondholders after the operation.
[ترجمه گوگل]اوراق قرضه قابل مبادله سلامت میلیونی صادر شده پس از 24 ماه، ممکن است پس از عملیات، دارندگان اوراق قابل تبدیل باشند
[ترجمه ترگمان]پس از ۲۴ ماه، Health میلیون اوراق قرضه صادر شده صادر شد که ممکن است پس از این عملیات، دارندگان بدهی قابل تبدیل باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[خاک شناسی] تبادلی

انگلیسی به انگلیسی

• capable of being exchanged, tradable, interchangeable

پیشنهاد کاربران

بپرس