• : تعریف: the act or an instance of exaggerating; overstatement. • متضاد: litotes, understatement • مشابه: caricature, hyperbole
جمله های نمونه
1. exaggeration has vitiated his style of writing
مبالغه سبک نگارش او را معیوب کرده است.
2. he has a tendency toward exaggeration
او اهل غلو کردن است.
3. John is rather given to exaggeration.
[ترجمه گوگل]جان بیشتر به اغراق داده شده است [ترجمه ترگمان]جان ترجیح می دهد مبالغه کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. There was a degree of exaggeration in his description of events.
[ترجمه موسی] در توصیف او درباره وقایع یک درجه اغراق وجود داشت.
|
[ترجمه گوگل]در توصیف وقایع او مقداری اغراق وجود داشت [ترجمه ترگمان]در توصیف او از وقایع غلو شده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. It would be an exaggeration to say that we were close friends.
[ترجمه موسی] اغراق خواهد بود اگر بگوییم ما دوست صمیمی بودیم.
|
[ترجمه گوگل]اغراق آمیز است اگر بگوییم ما دوستان صمیمی بودیم [ترجمه ترگمان]این یک اغراق است که بگوییم ما دوست های نزدیک بودیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. It would be an exaggeration to say I knew her well-I only met her twice.
[ترجمه موسی] اغراق خواهد بود اگر بگویم من او را خوب می شناختم - فقط دو بار با او ملاقات کردم.
|
[ترجمه گوگل]اغراق آمیز است اگر بگویم من او را خوب می شناختم - فقط دو بار با او ملاقات کردم [ترجمه ترگمان]من او را خوب می شناختم - فقط دو بار او را دیدم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. It is no exaggeration to say that everyone will be affected by the new policy.
[ترجمه گوگل]اغراق نیست اگر بگوییم همه تحت تأثیر سیاست جدید قرار خواهند گرفت [ترجمه ترگمان]اغراق نیست که بگوییم همه تحت تاثیر سیاست جدید قرار خواهند گرفت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Their results, even allowing for exaggeration, are impressive.
[ترجمه گوگل]نتایج آنها، حتی با اجازه اغراق، چشمگیر است [ترجمه ترگمان]نتایج آن ها، حتی امکان اغراق، چشمگیر است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. That sounds like a slight exaggeration.
[ترجمه گوگل]به نظر کمی اغراق می آید [ترجمه ترگمان] به نظر یه اغراق میاد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. It is no exaggeration to say that having a baby changes your life.
[ترجمه گوگل]اغراق نیست اگر بگوییم بچه دار شدن زندگی شما را تغییر می دهد [ترجمه ترگمان]اغراق نیست اگر بگوییم که داشتن کودک، زندگی شما را تغییر می دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Isn't that a bit of an exaggeration?
[ترجمه گوگل]آیا این کمی اغراق نیست؟ [ترجمه ترگمان]این کمی اغراق نیست؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. It would be an exaggeration to call the danger urgent.
[ترجمه گوگل]اگر این خطر را فوری بنامیم اغراق آمیز خواهد بود [ترجمه ترگمان]این کار اغراق آمیزه که خطر خطر را به خطر بیندازد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. It would be a bit of an exaggeration to say that I'm desperate to leave.
[ترجمه گوگل]کمی اغراق آمیز است اگر بگویم من از رفتن ناامید هستم [ترجمه ترگمان]گفتن این حرف اغراق آمیزه که من از رفتن به اینجا نا امید شدم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The situation can be described, without exaggeration, as disastrous.
[ترجمه موسی] وضعیت را می توان بدون اغراق ، فاجعه بار توصیف کرد.
|
[ترجمه گوگل]وضعیت را می توان بدون اغراق به عنوان فاجعه بار توصیف کرد [ترجمه ترگمان]وضعیت را میتوان بدون اغراق، به عنوان یک فاجعه توصیف کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. There were, without exaggeration, hundreds of applications for the job.
[ترجمه گوگل]بدون اغراق، صدها درخواست برای این شغل وجود داشت [ترجمه ترگمان]بدون اغراق، صدها درخواست برای این کار وجود داشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید