ex

/eks//eks/

مخفف:، آزمون شده، بررسی شده، مثال، دادوستد، مبادله، مدیر، مجریه، تندرو، سریع السیر، بدون، به استثنای، (عامیانه) همسر پیشین، عاری از، خارج از، برون، همراه با (کلاس دانشگاهی بخصوص)، پیشوند:، به پیش، جلو، برون [exubate]، ورا، ورای، آن سوی، فرا [exurb]، دور از، خارج از [explant]، کاملا، فراسوی، به طرف بالا، بی [exsanguine] (پیش از f می شود ef- و پیش از b و d و g و j و l و m و n و r و v می شود - e و گاهی پیش از c و s می شود - ec و در بسیاری از واژه های فرانسوی ریشه می شود es-)، (در الفبای انگلیسی) حرف x، ایکس، پیشوند برابر با: exo- (پیش از واکه به کار می رود)، مخفف: (انجیل) سفر خروج

بررسی کلمه

پیشوند ( prefix )
(1) تعریف: out of; from.

- exaggerate
[ترجمه گوگل] اغراق کردن، مبالغه
[ترجمه ترگمان] مبالغه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- excel
[ترجمه گلی] عشق قدیمی
|
[ترجمه گوگل] برتری داشتن
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: without; not.

- extemporaneous
[ترجمه گوگل] غیرمجاز
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: former; previous.
مشابه: former

- ex-husband
[ترجمه آراد نوایی] دوست دختر قبلیت یا همسر قبلیت
|
[ترجمه گوگل] شوهر سابق
[ترجمه ترگمان] همسر سابقت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- ex-boyfriend
[ترجمه فاطمه] دوست پسر
|
[ترجمه گلب] دوست پسر/دختر سابق
|
[ترجمه گوگل] دوست پسر سابق
[ترجمه ترگمان] دوست پسر سابق
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- ex-wife
[ترجمه علی اصغر] دوست پسر سابق که با دوست صمیمیت دوست شده
|
[ترجمه اوس میثم] رفیق پایه سابق
|
[ترجمه گوگل] همسر سابق
[ترجمه ترگمان] زن سابق
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
پیشوند ( prefix )
• : تعریف: variant of exo-.
اختصار ( abbreviation )
• : تعریف: abbreviation of "example," a particular instance or representative member of a class of things.
حرف اضافه ( preposition )
(1) تعریف: in finance, without or excluding.

- The stock was sold ex dividend.
[ترجمه گوگل] سهام بدون سود سهام فروخته شد
[ترجمه ترگمان] سهام به سود dividend فروخته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: in commerce, at no cost to the buyer until removed from (a warehouse, ship, or the like).
اسم ( noun )
• : تعریف: (informal) a former spouse.

جمله های نمونه

1. ex interest
بدون (احتساب) بهره

2. an ex gratia payment
پرداخت ارفاقی

3. an ex post facto law
قانونی که عطف به ماسبق می شود

4. a poet does not write ex nihilo
یک شاعر از هیچ شعر نمی سازد.

5. His ex - wife has upped the ante in her alimony suit against him.
[ترجمه گوگل]همسر سابق او در دعوای نفقه خود علیه او تصمیم گرفته است
[ترجمه ترگمان]همسر سابق وی مبلغ ante را در دادخواست نفقه زنش بالا برده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. My ex shares custody of the children.
[ترجمه گوگل]حق حضانت فرزندانم به عهده سابق من است
[ترجمه ترگمان] shares سابق من از بچه هاست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He felt deeply resentful towards his ex - wife .
[ترجمه گوگل]او به شدت نسبت به همسر سابقش احساس رنجش می کرد
[ترجمه ترگمان]نسبت به همسر سابقش عمیقا رنجیده خاطر شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He was stigmatised as an ex - convict.
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک محکوم سابق انگ انگ زده شد
[ترجمه ترگمان]اون مثل یه جبر کار سابق کار می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Ex gratia payments were made to all those who had been affected by the spillage.
[ترجمه گوگل]به همه کسانی که تحت تأثیر نشت قرار گرفته بودند، پرداخت بلاعوض پرداخت شد
[ترجمه ترگمان]پرداخت کنندگان سابق به تمام کسانی که تحت تاثیر این ریزش قرار گرفته بودند، انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Ex - colonial countries began to challenge the cultural dominance of Europe.
[ترجمه گوگل]کشورهای استعماری سابق شروع به به چالش کشیدن سلطه فرهنگی اروپا کردند
[ترجمه ترگمان]کشورهای مستعمره سابق شروع به به چالش کشیدن سلطه فرهنگی اروپا کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He has to pay maintenance to his ex - wife because she is looking after the child.
[ترجمه گوگل]او باید نفقه همسر سابقش را بپردازد زیرا او از کودک مراقبت می کند
[ترجمه ترگمان]او باید به همسر سابقش به خاطر مراقبت از کودک بپردازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He has to pay maintenance to his ex - wife .
[ترجمه گوگل]او باید به همسر سابقش نفقه بپردازد
[ترجمه ترگمان]او باید نگهداری همسر سابقش را بپردازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Is she still in touch with her ex?
[ترجمه di darkestar] آیا او هنوز با همسر ( دوست پسر ) سابق خود در ارتباط است؟
|
[ترجمه گوگل]آیا او هنوز با سابق خود در ارتباط است؟
[ترجمه ترگمان]هنوز با زن سابقش تماس گرفته؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He was present at the meeting ex officio.
[ترجمه گوگل]ایشان به صورت رسمی در جلسه حضور داشتند
[ترجمه ترگمان]او در جلسه officio سابق حاضر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• former (i.e. ex-president, ex-wife)
someone's ex is their ex-wife, ex-husband, ex-girlfriend, etc; an informal word.
ex- is added to nouns to indicate that someone or something is no longer the thing referred to by the noun. for example, an ex-farmer is someone who is no longer a farmer.

پیشنهاد کاربران

ex
/eks/
/eks/
مخفف:، آزمون شده، بررسی شده، مثال، دادوستد، مبادله، مدیر، مجریه، تندرو، سریع السیر، بدون، به استثنای، ( عامیانه ) همسر پیشین، عاری از، خارج از، برون، همراه با ( کلاس دانشگاهی بخصوص ) ، پیشوند:، به پیش، جلو، برون [exubate]، ورا، ورای، آن سوی، فرا [exurb]، دور از، خارج از [explant]، کاملا، فراسوی، به طرف بالا، بی [exsanguine] ( پیش از f می شود ef - و پیش از b و d و g و j و l و m و n و r و v می شود - e و گاهی پیش از c و s می شود - ec و در بسیاری از واژه های فرانسوی ریشه می شود es - ) ، ( در الفبای انگلیسی ) حرف x، ایکس، پیشوند برابر با: exo - ( پیش از واکه به کار می رود ) ، مخفف: ( انجیل ) سفر خروج
...
[مشاهده متن کامل]

ex / �xo / uz / us برابر همند
ما در پارسی پیشوندهایی داریم به چَمِ {به بیرون، بیرون} که اینجا به 2 تا از آنها می پردازیم:
1 - آز/ز:هَم ارزِ پیشوندِ {ex} در انگلیسی است.
2 - نیژ/نژ:این پیشوند در زبانِ اوستایی بوده است به چَمِ {بیرون/به بیرون}
بِدرود!
از آنجا که اکس در گفتگوی روزمره به چم معشوق پیشین است و معشوق واژه ای تازی است می توان برابر نهاد نگار پیشین، پیشین نگار ( نگار=معشوق ) را برای اکس بکار برد.
نمونه :
بچه ها با اکسم حرف زدم خیلی دلتنگ من شده بود ولی من بهش اهمیت ندادم =دارای واژه بیگانه
...
[مشاهده متن کامل]

بچه ها با نگار پیشینم گپ زدم خیلی دلتنگ من شده بود پن بهش ارج ندادم = تهی از واژه بیگانه
باشد که به زبان و ادب و فرهنگ خود ارج دهیم.

از نظر ریشه شناسی به معنای بیرون هست.
مثال:
Excavate
Exacerbate
Expose
Exclude
Excruciating
Ex gratia
Ex nihilo
Expedition
Extemporaneous
Exterior
exterminate
Exhort
Expurgate
Exult
Expostulate
expand
پیشوند، به معنای سابق
به معنی "قبلی"
که معمولا معنی "دوست پسر/دوست دختر قبلی" میده
مثال: my ex is really sad
شوهر سابق
مثال:
Woman Sentenced To 100 - Plus Years For Strangling Ex With His Favorite Tie, Poisoning His Oatmeal
oxygen. com
منابع• http://oxygen.com
فرا تر از چیزی، خارج از چیزی
رابطه ی سابق
برای افردای میاد که دیگر نیستند
ماننده همسر سابق
دوست دختر یا دوست پسر سابق و به معنی example هم هست یعنی به طور مثال
سابق ، پیشین
Ex - friend دوست پیشین
اگر به تنهایی به کار رود به معنای همسر قبلی است یا کسی که روابط عاشقانه ای داشته است
اگر به عنوان پیشوند بیاید به معنای قبلی است
Ex - guitarist
و جمعش هم exes
His two exesیعنی دو همسر قبلی اش
منبع ویکی پدیا
و آبادیس
رل ( دوست دختر یا دوست پسر ) پیشین
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس