قید ( adverb )
• (1) تعریف: as nearly as can be determined; apparently.
• مشابه: apparently
• مشابه: apparently
- Evidently, the news of the coming hurricane never reached the island, or people would have tried to evacuate sooner.
[ترجمه گوگل] بدیهی است که خبر طوفان آینده هرگز به جزیره نرسید وگرنه مردم سعی می کردند زودتر از این جزیره خارج شوند
[ترجمه ترگمان] ظاهرا خبر طوفان قریب الوقوع به جزیره نرسیده بود، وگرنه مردم سعی می کردند زودتر تخلیه کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] ظاهرا خبر طوفان قریب الوقوع به جزیره نرسیده بود، وگرنه مردم سعی می کردند زودتر تخلیه کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- He evidently misunderstood what she asked him because she was surprised at his response.
[ترجمه گوگل] او ظاهراً آنچه را که از او پرسیده بود اشتباه متوجه شده بود زیرا از پاسخ او متعجب شده بود
[ترجمه ترگمان] ظاهرا منظور او را درک نمی کرد زیرا از پاسخ او متعجب شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] ظاهرا منظور او را درک نمی کرد زیرا از پاسخ او متعجب شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: plainly; visibly.
- He was evidently relieved to be released from his duty.
[ترجمه گوگل] ظاهراً با رهایی از وظیفه راحت شد
[ترجمه ترگمان] ظاهرا از این وظیفه آزاد شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] ظاهرا از این وظیفه آزاد شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید