[ترجمه Mehdikhezri79] من یک روز در میان درس آوازخوانی دارم
|
[ترجمه گوگل] من یک روز در میان کلاس آواز دارم [ترجمه ترگمان] من هر روز درس می خوانم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. The French teacher dictates to the class every other week.
[ترجمه ساجیدو خرم] معلم فرانسه یک هفته در میان دیکته میگیرد
|
[ترجمه گوگل]معلم فرانسه یک هفته در میان به کلاس دیکته می کند [ترجمه ترگمان]معلم فرانسوی هر هفته به کلاس دیکته می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. I've not read that one but I've read every other book in the library.
[ترجمه گوگل]من آن یکی را نخوانده ام اما هر کتاب دیگری را در کتابخانه خوانده ام [ترجمه ترگمان]من آن را نخوانده بودم، اما همه کتاب های کتابخانه را خوانده ام [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. I check my mailbox every other day.
[ترجمه گلی افجه ] یکروز در میان صندوق پستی خود را نگاه می کنم
|
[ترجمه گوگل]من یک روز در میان صندوق پستم را چک می کنم [ترجمه ترگمان]هر روز صندوق پستم رو چک می کنم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه گوگل]من یک روز در میان حمام می کنم [ترجمه ترگمان] من هر روز حموم می کنم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Ovett managed to outpace every other runner.
[ترجمه گوگل]اوت توانست از هر دونده دیگر پیشی بگیرد [ترجمه ترگمان]Ovett موفق شد هر دونده دیگر را بشکند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. My mother changes the sheets every other week.
[ترجمه گلی افجه ] مادرم یک هفته در میان ملافه ها را عوض می کند
|
[ترجمه گوگل]مادرم هر هفته ملحفه را عوض می کند [ترجمه ترگمان]مادرم هر هفته برگه ها را عوض می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The daily housemaid hoovers the carpet every other day.
[ترجمه گوگل]خدمتکار روزانه فرش را یک روز در میان میچرخاند [ترجمه ترگمان]کلفت روزانه هر روز فرش را می بست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. They visit us every other week.
[ترجمه گوگل]یک هفته در میان به ما سر می زنند [ترجمه ترگمان]هر هفته به دیدن ما می آیند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The same will apply in every other country.
[ترجمه گوگل]همین امر در هر کشور دیگری اعمال خواهد شد [ترجمه ترگمان]در هر کشور دیگری نیز همین کار را خواهد کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. We have English lessons every other day.
[ترجمه گوگل]ما یک روز در میان آموزش زبان انگلیسی داریم [ترجمه ترگمان]ما هر روز درس انگلیسی داریم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. What distinguishes homo sapiens from every other living creature is the mind.
[ترجمه گوگل]چیزی که هومو ساپینس را از همه موجودات زنده متمایز می کند، ذهن است [ترجمه ترگمان]چیزی که بشریت را از هر موجود زنده متمایز می کند ذهن است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The conference takes place every other/second year.
[ترجمه گوگل]این کنفرانس یک بار / سال دوم برگزار می شود [ترجمه ترگمان]این کنفرانس هر سال در سال دوم برگزار می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The miners muck the waste rock every other day.
[ترجمه گوگل]معدنچی ها یک روز در میان سنگ های باطله را می ریزند [ترجمه ترگمان]معدنچیان هر روز سنگ را از بین می برند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. You only need to water plants every other day.
[ترجمه گوگل]فقط باید گیاهان را یک روز در میان آبیاری کنید [ترجمه ترگمان] تو فقط هر روز به گیاهان آب احتیاج داری [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. He was sacked from every other job he had.
[ترجمه گوگل]او از هر شغل دیگری که داشت اخراج می شد [ترجمه ترگمان]اون از هر شغلی که داشت اخراج شده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
• every second (person, etc.)
پیشنهاد کاربران
وقتی در کلام چیزی رو گفتیم و بعدش می خوایم چیزهای دیگه که متفاوت یا مخالف با آنچه گفتیم هستند رو یکجا بگوییم، از این عبارت استفاده میشه و به معنای بقیه و مابقی و هر چیز دیگه، ترجمه می شود. It's a problem that's affecting this town and every other one in the state. یعنی مابقی شهر ها ... [مشاهده متن کامل]
I'm not interested in him, though every other way he’s like the perfect guy یعنی از بقیه جهات