In the end, especially after a long delay, dispute, or series of problems.
پس از مدتی طولانی و پشت سر گذاشتن مجموعه ای از مشکلات.
سرانجام، در اخر
in the end
سرانجام
. The team eventually found the solution after many hours of brainstorming
دیر یا زود، بعد از مدتی، بعد از یک مدت طولانی، کم کم، در آینده، به زودی
sooner or later, after a long time, by and by
در نهایت، سرانجام
مثال: Eventually, they found their way back home.
در نهایت، آن ها راهشان را به خانه پیدا کردند.
Dutch walks up to the entrance and walks the rest of the gang members in before eventually going in himself.
eventually ( adv ) ( ɪˈvɛntʃuəli ) =at the end of a period of time or a series of events, e. g. Our flight eventually left five hours late.
تفاوت eventually و finally:
eventually برای تاکید بر اینه که "پس از سختی ها یا دشواری ها یا دردسرها یا زحمت ها و غیره" بالاخره فلان شد اما
finally برای تاکید بر اینه که "پس از مدت زمان طولانی" بالاخره فلان شد.
... [مشاهده متن کامل]
پس تاکید اولی روی مشقت رسیدن به فرجامه و دومی روی زمان سپری شده تا رسیدن به فرجامه.
سرانجام , بالاخره , در نهایت
At the end , finally
Eventually, he accepted my offer
بالاخره تعارف من را قبول کرد
سیصد هزار نفر ترجمه کردند ( در نهایت ) و هر کدام سیصد هزار بار لایک خورده! بد نیست قبل از پیشنهاد برابرنهاد ابتدا به پیشنهاد دیگران نگاهی بیندازیم، هان!؟
در ضمن، از مدیریت تا مسئول این بخش انتظار می رود از درج و تایید معانی تکراری پرهیز کنند.
هر چه پیش آید، تا چه پیش آید
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : eventuate
اسم ( noun ) : eventuality
صفت ( adjective ) : eventual
قید ( adverb ) : eventually
در آخر، در نهایت، نهایتاً
آخرالامر
سرانجام
عاقبت
عاقبت الامر
القصه
eventually i become good
در نهایت، آخر کار
● بالاخره، سرانجام، بعد از مدت زمان زیادی انتظار کشیدن
فرقش با Finally اینه که اینجا ما نمیدونیم دقیقا چه زمان قراره اتفاق مدنظر بیفته و فقط میدونیم "در نهایت" میفته، اما برای Finally , ما در انتهای یک روند طولانی هستیم و میگیم بالاخره فلان چیز انجام شد.
آخرسر
=in ( the ) course of time
after some or enough time has passed SYN eventually
سرانجام
eventually و finally هر دو هم معنی هستند. منتهی در جملاتی که به آینده اشاره میکند، باید از eventually استفاده کنیم.
مثال: I will eventually be a master in English
به معنی اتفاقی هم هست
بعد از مدت طولانی ، بالاخره
در نهایت. .
سرانجام. .
دست آخر
و در آخر هم، وبالاخره نیز
در نهایت، سرانجام بالأخره
در پایان
نهایتا
سرانجام
بالاخره
در نهایت
Finally
in the end
Finally = در نهایت
She did not have a good result for himself
Being aware of a problem that will eventually be destroyed by a real gun
I have prioritized the quality of your future
عاقبت
در اخر ، بالاخره
در آخر
در نهایت
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٦)