even so


با این وجود، در هر صورت

جمله های نمونه

1. It was raining, but even so we had to go out.
[ترجمه فاطمه] باران بود ولی در هر صورت ما باید بیرون می رفتیم.
|
[ترجمه مرتضی] باران میبارید، اما با این حال ما باید بیرون می رفتیم.
|
[ترجمه امیر حسین] باران می بارید ولی باید بیرون میرفتیم
|
[ترجمه گوگل]باران می بارید، اما با این وجود مجبور شدیم بیرون برویم
[ترجمه ترگمان]باران می بارید، اما مجبور بودیم بیرون برویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I had a terrible headache, but even so I went to the concert.
[ترجمه کانون زبان] من سردرد بدی داشتم اما با وجود این به کنسرت رفتم
|
[ترجمه نسرین رنجبر] با وجود اینکه سرم به شدت درد میکرد، به کنسرت رفتم.
|
[ترجمه کیمیا] با وجود سردرد شدیدی که داشتم، به کنسرت رفتم
|
[ترجمه گوگل]سردرد وحشتناکی داشتم، اما با این وجود به کنسرت رفتم
[ترجمه ترگمان]سرم درد وحشتناکی بود، اما حتی برای این بود که به کنسرت رفتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. There are a lot of spelling mistakes; even so, it's quite a good essay.
[ترجمه نسرین رنجبر] با وجود اینکه اشتباهات املایی زیادی دارد، اما باز هم مقالۀ خوبی است.
|
[ترجمه کیمیا] با وجود اشتباهات املایی بسیار ، مقاله ی نسبتا خوبی بود
|
[ترجمه گوگل]اشتباهات املایی زیادی وجود دارد؛ با این حال، این مقاله کاملاً خوبی است
[ترجمه ترگمان]بسیاری از اشتباه ات هجی کردن وجود دارد؛ با این وجود، این یک مقاله خوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The new method is not perfect; even so, it's much better than the old one.
[ترجمه کیمیا] با وجود اینکه روش جدید کامل نیست، اما خیلی بهتر از روش قبلی ست.
|
[ترجمه گوگل]روش جدید کامل نیست با این حال، بسیار بهتر از قبلی است
[ترجمه ترگمان]روش جدید عالی نیست، حتی برای همین، خیلی بهتر از قبلی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I know he's only a child, but even so he should have known that what he was doing was wrong.
[ترجمه کیمیا] میدونم که اون تک فرزنده ( یا تنها فرزند خونواده س ) ، در هر صورت باید میدونست که کاری که داشت انجام میداد اشتباه بود!
|
[ترجمه گوگل]می دانم که او یک بچه است، اما با این وجود باید می دانست که کاری که انجام می دهد اشتباه بوده است
[ترجمه ترگمان]می دانم که او فقط یک بچه است، اما با این وجود باید می دانست که کاری که می کند اشتباه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Even so, the underlying trend is positive.
[ترجمه گوگل]با این حال، روند اساسی مثبت است
[ترجمه ترگمان]با این حال، روند اساسی مثبت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. There are many spelling mistakes; even so it's quite a good essay.
[ترجمه گوگل]اشتباهات املایی زیادی وجود دارد؛ حتی به همین دلیل مقاله بسیار خوبی است
[ترجمه ترگمان]بسیاری از اشتباه ات هجی کردن وجود دارد؛ حتی اگر این یک مقاله خوب باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The bus was only half full. Even so, a young man asked Nina if the seat next to her was taken.
[ترجمه گوگل]اتوبوس فقط نیمه پر بود با این حال، مرد جوانی از نینا پرسید که آیا صندلی کنار او نشسته است؟
[ترجمه ترگمان]اتوبوس فقط نیمی پر بود در این اثنا مرد جوانی از نی نا پرسید که آیا صندلی پهلوی او خواهد بود یا نه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Even so, the discovery of an unknown mass grave is highly unusual.
[ترجمه گوگل]با این حال، کشف یک گور دسته جمعی ناشناخته بسیار غیرعادی است
[ترجمه ترگمان]با این حال، کشف یک قبر جمعی ناشناس بسیار غیر معمول است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Even so, Nicholas spoke softly and Mark had to lean forward to hear.
[ترجمه گوگل]با این حال، نیکلاس به آرامی صحبت کرد و مارک مجبور شد برای شنیدن به جلو خم شود
[ترجمه ترگمان]نیکلای آهسته شروع به صحبت کرد و گفت: حتی در این صورت مارک مجبور بود خم شود تا صدایش را بشنود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Even so, the Graphophone mouthpiece was not much more sensitive than that of the tinfoil phonograph.
[ترجمه گوگل]با این حال، دهانی Graphophone خیلی حساس تر از گرامافون فویل نبود
[ترجمه ترگمان]با این وجود، دهانه دهان باز هم از آن گرامافون حلبی sensitive نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Even so, the idea gained complete acceptance only early this century.
[ترجمه گوگل]با این حال، این ایده تنها در اوایل قرن حاضر مورد پذیرش کامل قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]با این حال، ایده پذیرش کامل در اوایل این قرن به دست آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Even so, such alliances are, in the long run, doomed to failure.
[ترجمه گوگل]با این حال، چنین اتحادهایی در دراز مدت محکوم به شکست هستند
[ترجمه ترگمان]با این حال، چنین اتحادی در طولانی مدت، محکوم به شکست هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Even so, much activity can be encouraged with improvised equipment such as planks, boxes, tyres and barrels.
[ترجمه گوگل]حتی در این صورت، می توان فعالیت های زیادی را با تجهیزات بداهه مانند تخته، جعبه، لاستیک و بشکه تشویق کرد
[ترجمه ترگمان]با این حال، فعالیت های زیادی را می توان با وسایل انفجاری مانند تخته های، جعبه، لاستیک و بشکه تشویق کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Even so, given the equipment of the time it was good going.
[ترجمه نسیم] درهر صورت، باتوجه به زمان داده شده پیشرفت خوبی داشتیم
|
[ترجمه گوگل]با این حال، با توجه به تجهیزات آن زمان، خوب پیش می رفت
[ترجمه ترگمان]با این حال، با توجه به تجهیزات زمانی که خوب پیش می رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• still, yet

پیشنهاد کاربران

That being said = Even so; despite that. Used to introduce a point that contrasts with what was just said
حتی با این حال
حتی در این صورت هم
هم معنی کلمه ( anyway ) در انتهای جمله است
( البته فقط در حالتهای informal و spoken form از anywayبدون S استفاده میشود. در writing اما میگوییم anyways )
it was pouring outside but we went out anyway.
خب این یعنی چی؟
خب که چی؟
اگرم این طور باشه
مترادف
حتی برای آن
هنوز
اگر چه
با این وجود
با وجود
موذی
گذشته از همه اینها
با اینکه
ولی
هرچند
نه کمتر
بدون در نظر گرفتن
هنوز و همه
despite that
با این حال

بازم
I've thought about it so much, but even now I can't believe how lucky I was to survive the accident.
despite that, nevertheless
با وجود این
به هر حال
حتی اگر چنین باشد
Some women worked, but even so their options were limited
بعضی زنها کار می کردند، اما حتی اگر چنین باشد هم انتخابهایشان محدود بوده است
برای معرفی جمله ای استفاده می شود که بعد از آنچه قبلاً گفتید تعجب آور است
Crashes are rare, but, even so, there should be stricter safety regulations.
تصادفات نادر است ، اما ، با این وجود ، باید مقررات ایمنی سختگیرانه تری نیز برقرار شود.

in spite of that; in spite of something; nevertheless; still
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس