euphoric

/juˈfɔrɪk//juːˈfɒrɪk/

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: having or exhibiting a strong feeling of well-being or elation.

- My sister was euphoric when she found out she was pregnant.
[ترجمه پیام نیلوفری] خواهر من خیلی خوشحال شد وقتی متوجه شد باردار است.
|
[ترجمه گوگل] خواهرم وقتی فهمید باردار است خوشحال شد
[ترجمه ترگمان] وقتی فهمید که حامله ست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Scientists are euphoric at the success of the test.
[ترجمه گوگل]دانشمندان از موفقیت این آزمایش خوشحال هستند
[ترجمه ترگمان]دانشمندان نسبت به موفقیت این آزمایش احساس خوشحالی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. My euphoric mood could not last.
[ترجمه گوگل]حال و هوای سرخوشانه من نتوانست ادامه یابد
[ترجمه ترگمان]حالت خوشی من به آخر نرسیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It had received euphoric support from the public.
[ترجمه گوگل]از حمایت مردمی برخوردار شده بود
[ترجمه ترگمان]آن حمایت euphoric از مردم را دریافت کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. His parents were less than euphoric about the news of his engagement.
[ترجمه گوگل]پدر و مادرش کمتر از خبر نامزدی او خوشحال بودند
[ترجمه ترگمان]پدر و مادرش از خبر نامزدی او کم تر خوشحال بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This has resulted in a less than euphoric response from staff across the spectrum.
[ترجمه گوگل]این منجر به واکنش کمتر از سرخوشی کارکنان در سراسر طیف شده است
[ترجمه ترگمان]این منجر به یک واکنش less نسبت به کارکنان در تمام طیف شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. But in the first, euphoric phase of the disease, only the apparent text is granted recognition by the anorexic.
[ترجمه گوگل]اما در مرحله اول و سرخوشی بیماری، فرد بی اشتها فقط متن ظاهری را می شناسد
[ترجمه ترگمان]اما در مرحله اول، خوشحالی ناشی از این بیماری، تنها متن ظاهری به رسمیت شناخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Reports about the successful vaccine took on a euphoric cast.
[ترجمه گوگل]گزارش‌ها در مورد واکسن موفقیت‌آمیز یک گچ شادی به خود گرفتند
[ترجمه ترگمان]گزارش ها در مورد واکسن موفقیت آمیز یک گروه شاد را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It isn't even euphoric, it's just very, very weird.
[ترجمه گوگل]این حتی سرخوشانه نیست، فقط بسیار بسیار عجیب است
[ترجمه ترگمان]حتی راضی هم نیست، خیلی خیلی عجیبه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. But this euphoric rediscovery of the ley theory gave way to quieter and more sober research.
[ترجمه گوگل]اما این کشف دوباره سرخوشانه نظریه لی جای خود را به تحقیقات آرام‌تر و هوشیارتر داد
[ترجمه ترگمان]اما این حالت euphoric از نظریه وی زلی باعث می شد که به تحقیقات sober و more ادامه دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In them, I am euphoric.
[ترجمه گوگل]در آنها من سرخوش هستم
[ترجمه ترگمان]در آن ها، من euphoric
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The release of these chemicals causes anesthetic, euphoric and trancelike qualities that allegedly enhance sexual sensitivity or experience.
[ترجمه گوگل]انتشار این مواد شیمیایی باعث ایجاد ویژگی‌های بی‌هوشی، سرخوشی و خلسه می‌شود که ظاهراً حساسیت یا تجربه جنسی را افزایش می‌دهد
[ترجمه ترگمان]انتشار این مواد شیمیایی باعث بی حسی، euphoric و trancelike می شود که به گفته آن ها حساسیت و یا تجربه جنسی را افزایش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. That euphoric finding was presented at the 2010 Experimental Biology conference in Anaheim.
[ترجمه گوگل]این یافته سرخوشانه در کنفرانس زیست شناسی تجربی در سال 2010 در آناهیم ارائه شد
[ترجمه ترگمان]این یافته euphoric در کنفرانس زیست شناسی آزمایشی ۲۰۱۰ در Anaheim ارائه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. How do you know if a rat's euphoric?
[ترجمه گوگل]چگونه متوجه می شوید که یک موش سرخوشی دارد؟
[ترجمه ترگمان]تو از کجا می دونی که یه موش euphoric؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Maybe you like the soaring euphoric cerebral qualities that will leave you in a hazed fluster?
[ترجمه گوگل]شاید از ویژگی‌های سرخوشی سر به فلک کشیده مغزی خوشتان بیاید که شما را در بلاتکلیفی مبهم می‌گذارد؟
[ترجمه ترگمان]شاید تو دوست داشته باشی که در حالتی عصبی و بی قرار تو رو ترک کنه و تو رو تو این حالت مخفی نگه داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Laughter is euphoric much more than wine.
[ترجمه گوگل]خنده خیلی بیشتر از شراب شادی آور است
[ترجمه ترگمان](خنده)خیلی بیشتر از شراب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• elated, blissful, joyful, exhilarated
if you are euphoric, you feel extremely happy.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : euphoria
✅️ صفت ( adjective ) : euphoric
✅️ قید ( adverb ) : euphorically
شاد،
شادی آور
euphoric ( روان‏شناسی )
واژه مصوب: سرخوش
تعریف: ویژگی فردی با شادمانی فراوان و خُلقِِ بالا
دارای حس سرخوشی . سرمست
در پوست خود نگنجیدن
شادی بسیار، سرور
A feeling of great happiness
In high spirits
A euphoric sense of freedom
. This euphoria won't last long
Drugs are also known to cause euphoria

وجدآمیز ، jouful ، lively ، exhilarated
وجد و شادی exultance
از خود بی خود شدن. ( نهایت خوشحالی )
شادوسرخوش

بپرس