• : تعریف: containing or based on error; incorrect; mistaken. • مترادف: false, inaccurate, incorrect, mistaken, off base, untrue, wrong • متضاد: accurate, correct • مشابه: all wet, fallacious, flawed, spurious, unsound
- The police acted on an erroneous assumption that the killer was a male.
[ترجمه گوگل] پلیس بر اساس فرضیه اشتباه مبنی بر اینکه قاتل مرد است عمل کرد [ترجمه ترگمان] پلیس با این فرض غلط عمل کرد که قاتل مرد بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
- To their chagrin, the researchers discovered that their original interpretation of their findings was erroneous.
[ترجمه گوگل] با ناراحتی آنها، محققان دریافتند که تفسیر اصلی آنها از یافته هایشان اشتباه بوده است [ترجمه ترگمان] محققان به chagrin خود پی بردند که تفسیر اصلی آن ها از یافته های آن ها اشتباه بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. an erroneous spelling of my name
املای اشتباهی نام من
2. He has an erroneous opinion about the problem.
[ترجمه گوگل]او نظر اشتباهی در مورد مشکل دارد [ترجمه ترگمان]او در مورد این مشکل نظر غلطی دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. No erroneous ideas should be allowed to spread unchecked.
[ترجمه گوگل]هیچ ایده نادرستی نباید اجازه داده شود که بدون کنترل منتشر شود [ترجمه ترگمان]هیچ ایده غلطی نباید اجازه پخش بدون کنترل را داشته باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Some people have the erroneous notion that one can contract AIDS by giving blood.
[ترجمه گوگل]برخی افراد این تصور غلط را دارند که با دادن خون می توان به ایدز مبتلا شد [ترجمه ترگمان]برخی از مردم این تصور غلط را دارند که فرد می تواند با دادن خون به ایدز کمک کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. They have arrived at some erroneous conclusions.
[ترجمه مریم سالک زمانی] نتیجه گیری های آنها پر از اشتباه و نادرست بوده است.
|
[ترجمه گوگل]آنها به نتایج اشتباهی رسیده اند [ترجمه ترگمان]آن ها به برخی نتایج اشتباه رسیده اند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. He seems to be under the erroneous impression that she is in love with him.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد او تحت این تصور اشتباه است که او عاشق او است [ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که او در اشتباه است که او عاشق اوست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The advocators of this erroneous doctrine are falling away.
[ترجمه گوگل]مدافعان این دکترین غلط در حال سقوط هستند [ترجمه ترگمان]The این نظریه نادرست رو به کاهش است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. A poignant but erroneous cliche has made its way into journalism over the past few years.
[ترجمه گوگل]کلیشه ای تکان دهنده اما اشتباه در چند سال گذشته راه خود را به روزنامه نگاری باز کرده است [ترجمه ترگمان]یک کلیشه اما نادرست در طی چند سال گذشته تبدیل به روزنامه نگاری شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. It would be erroneous to overstate this apprehension, for there was another aspect to the argument.
[ترجمه گوگل]اغراق در این دلهره اشتباه خواهد بود، زیرا بحث جنبه دیگری داشت [ترجمه ترگمان]در باب این دلواپسی نادرست بود، زیرا جنبه دیگری هم داشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Ricci's book tries to correct this erroneous view of ancient China.
[ترجمه گوگل]کتاب ریچی سعی در اصلاح این دیدگاه نادرست از چین باستان دارد [ترجمه ترگمان]کتاب ریچی تلاش می کند این دیدگاه اشتباه از چین باستان را تصحیح کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Erroneous police conclusions are often caused by considerable obstacles to the discovery of what happened in the past.
[ترجمه گوگل]نتیجهگیریهای نادرست پلیس اغلب ناشی از موانع قابل توجهی برای کشف آنچه در گذشته رخ داده است [ترجمه ترگمان]نتایج تحقیقات Erroneous اغلب ناشی از موانع قابل توجهی برای کشف اتفاقاتی است که در گذشته رخ داده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. At least 15 million Americans still hold the erroneous view that cancer is contagious.
[ترجمه گوگل]حداقل 15 میلیون آمریکایی هنوز این دیدگاه اشتباه را دارند که سرطان مسری است [ترجمه ترگمان]حداقل ۱۵ میلیون آمریکایی هنوز این دیدگاه نادرست را دارند که سرطان مسری است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. People are scared and paranoid of erroneous information they got.
[ترجمه گوگل]مردم از اطلاعات اشتباهی که به دست آورده اند می ترسند و پارانویا هستند [ترجمه ترگمان]مردم ترسیده و از اطلاعات نادرستی که به دست آورده اند، وحشت دارند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Erroneous news releases are one thing.
[ترجمه گوگل]انتشار اخبار اشتباه یک چیز است [ترجمه ترگمان]انتشار اخبار Erroneous یک چیز است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
[برق و الکترونیک] خطا، غلط [ریاضیات] نادرست، نامعقول، غلط
انگلیسی به انگلیسی
• wrong, incorrect, mistaken, untrue, inaccurate erroneous beliefs or opinions are incorrect; a formal word.
پیشنهاد کاربران
✨ از مجموعه لغات GRE ✨ ✍ توضیح: Incorrect or wrong; based on a mistake ❌ 🔍 مترادف: Mistaken ✅ مثال: His erroneous assumption led to several problems in the project.
Your erroneous zones : قلمرو اشتباهات شما - باورهای غلط شما کتاب وین دایر