erosion

/ɪˈroʊʒn̩//ɪˈrəʊʒn̩/

معنی: فرسایش، سایش، ساییدگی، تحلیل، فساد تدریجی
معانی دیگر: (به ویژه در مورد از بین رفتن خاک در اثر آب یا باد) فرسایش، نابودی، تباهی، سلب (اعتماد و غیره)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: erosional (adj.)
(1) تعریف: the process or condition of eroding.
مشابه: abrasion, rot, scour, wear

(2) تعریف: the process by which material from the earth's surface is worn away by forces such as glaciers, wind, and water.
مشابه: scour, wash

- Erosion can make land unfit for growing crops.
[ترجمه گوگل] فرسایش می تواند زمین را برای کشت محصولات نامناسب کند
[ترجمه ترگمان] فرسایش می تواند زمین را برای کشت محصولات نامناسب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Flooding caused erosion of the soil along the riverbank.
[ترجمه موسی] سیل باعث فرسایش خاک در حاشیه رودخانه شد.
|
[ترجمه گوگل] سیل باعث فرسایش خاک در حاشیه رودخانه شد
[ترجمه ترگمان] سیل ناشی از فرسایش خاک در امتداد ساحل رودخانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. soil erosion
فرسایش خاک

2. the erosion of the leader's credibility
ازبین رفتن اعتماد نسبت به رهبر

3. wind erosion
فرسایش خاک در اثر باد،باد فرسایش

4. the perennial problem of land erosion
مسئله ی همیشگی فرسایش زمین

5. Erosion has left the house perched on the very edge of the cliff.
[ترجمه موسی] فرسایش خانه را در لبه صخره قرار داده است.
|
[ترجمه گوگل]فرسایش خانه را در لبه صخره قرار داده است
[ترجمه ترگمان]فرسایش خانه را در لبه صخره قرار داده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Acid rain has caused severe erosion on the hillside.
[ترجمه گوگل]باران اسیدی باعث فرسایش شدید دامنه تپه شده است
[ترجمه ترگمان]باران اسیدی موجب فرسایش شدید روی دامنه تپه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Crop rotation helps prevent soil erosion.
[ترجمه گوگل]تناوب زراعی به جلوگیری از فرسایش خاک کمک می کند
[ترجمه ترگمان]چرخش محصول به جلوگیری از فرسایش خاک کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The area suffers badly from coastal erosion.
[ترجمه گوگل]این منطقه به شدت از فرسایش سواحل رنج می برد
[ترجمه ترگمان]این ناحیه بشدت از فرسایش ساحلی رنج می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. More familiar landscapes have been sculpted by surface erosion.
[ترجمه گوگل]مناظر آشناتر توسط فرسایش سطحی مجسمه سازی شده اند
[ترجمه ترگمان]مناظر مانوس بیشتری با فرسایش سطحی ساخته شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Soil erosion was mitigated by the planting of trees.
[ترجمه موسی] با کاشت درختان فرسایش خاک کاهش یافت.
|
[ترجمه گوگل]فرسایش خاک با کاشت درختان کاهش یافت
[ترجمه ترگمان]فرسایش خاک با کاشت درختان کاهش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Tree cover would prevent further soil erosion.
[ترجمه گوگل]پوشش درخت از فرسایش بیشتر خاک جلوگیری می کند
[ترجمه ترگمان]پوشش درختی از فرسایش خاک بیشتر جلوگیری می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This leaves fertile soil unprotected and prone to erosion.
[ترجمه هومن] این باعث می شود که خاک حاصلخیز محافظت نشده و مستعد فرسایش باشد
|
[ترجمه گوگل]این باعث می شود خاک حاصلخیز محافظت نشده و مستعد فرسایش باشد
[ترجمه ترگمان]این امر، خاک حاصل خیز را بدون محافظت و در معرض فرسایش قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They carry water off the fields without erosion.
[ترجمه گوگل]آنها آب را بدون فرسایش از مزارع خارج می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها آب را بدون فرسایش حمل می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Footpath erosion is also a common feature of landscapes that are widely used by walkers.
[ترجمه گوگل]فرسایش مسیر پیاده روی نیز یکی از ویژگی های مشترک مناظر است که به طور گسترده توسط پیاده روی ها استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]فرسایش حفره ای یک ویژگی مشترک از مناظر است که به طور گسترده توسط روروئک مورد استفاده قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Differential erosion of the rocks has resulted in the hard rocks being left as peaks separated by deeply eroded valleys and ravines.
[ترجمه موسی] فرسایش تفاضلی ( دارای ضریب متغیر ) سنگها منجر به این شده است که سنگهای سخت به صورت قله هایی که توسط دره ها و دره های عمیقا فرسایش یافته از هم جدا شده اند ، باقی بمانند.
|
[ترجمه گوگل]فرسایش افتراقی سنگ‌ها باعث شده است که سنگ‌های سخت به‌صورت قله‌هایی که توسط دره‌ها و دره‌های عمیق فرسایش‌یافته جدا شده‌اند، باقی بمانند
[ترجمه ترگمان]؟ فرسایش تفاضلی سنگ ها منجر به ترک صخره های سخت شده و قله ها با دره های عمیق و دره های عمیق از هم جدا شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

فرسایش (اسم)
ablation, erosion, soil blowing, soil drifting

سایش (اسم)
erosion, abrasion, friction, attrition, scrubbing, chafing, trituration

ساییدگی (اسم)
erosion, abrasion, chafe, detrition, fret, state of being chafed

تحلیل (اسم)
resolution, erosion, absorbency, analysis, lysis, corrosion

فساد تدریجی (اسم)
erosion, corrosion, devolution

تخصصی

[عمران و معماری] فرسایش - رفتگی
[مهندسی گاز] فرسایش، رفتگی، سائیدگی
[زمین شناسی] فرسایش فرایند های عمومی یا گروهی از فرایندها یی که به موجب آن مواد پوسته زمین سست شده، حل شده، یا ساییده می شوند و بطور همزمان از مکانی به مکان دیگر بوسیله عوامل طبیعی از جمله هوازدگی، انحلال، سایش و حمل ونقل حرکت می کنند.
[نساجی] فرسایش - سایش - خوردگی - ساییدگی
[معدن] فرسایش(زمین شناسی فیزیکی)
[خاک شناسی] فرسایش
[پلیمر] فرسایش، سایش
[آب و خاک] فرسایش

انگلیسی به انگلیسی

• gradual wearing away of the earth by wind or water; disintegration; deterioration
erosion is the gradual removal or destruction of something.

پیشنهاد کاربران

تحلیل و فرسایش تدریجی
erosion: یکی از روش های مورفلوژی هستش که در تصاویر باینری کاربرد داره و باعث لاغر شدن قسمت های سفید رنگ می شود
dilation: یکی دیگر از روش های مورفلوژی هستش که باعث ضخیم تر شدن قسمت های سفید می شود
erosion
فرسایش
رفتگی، فرسودگی، خوردگی، سایش، فساد تدریجی، تحلیل، ساییدگی، علوم مهندسی: تحلیل تدریجی، عمران: فرسایش، معماری: فرسایش، شیمی: فرسایش، زیست شناسی: فرسایش، علوم نظامی: فرسایش وسایل
سایش
خوردگی ( فولادی )
خوردگی
مثال برای بیاد ماندن
Wind erosion
Flood erosion
فرسایش
فرسودگی
تحلیل رفتگی
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : erode
✅️ اسم ( noun ) : erosion
✅️ صفت ( adjective ) : erosive
✅️ قید ( adverb ) : _
فرسایش" تدریجی" زمین
erosion ( زبان‏شناسی )
واژه مصوب: ساییدگی
تعریف: کوتاه شدن تدریجی صورت واژه براثر تغییرات آوایی |||متـ . فرسایش attrition, phonetic attrition
erosion ( noun ) = فرسایش، فرسودگی، رفتگی، خوردگی، ساییدگی، زنگ زدگی، فساد تدریجی ، زخم های سطحی ، تحلیل رفتگی، زوال، افول ، تضعیف
bank erosion ‎ = فرسایش کناره های ساحل
wind erosion = فرسایش باد
...
[مشاهده متن کامل]

coastal erosion = فرسایش ساحلی
soil erosion = فرسایش خاک
Erosion Of Profits = تحلیل تدریجی سود
مثال: it took million years of erosion for nature to form the grand canyon.
میلیون ها سال فرسایش طول کشید تا طبیعت بتواند دره بزرگ را تشکیل دهد.

اگه واسه trust erosion باشه
از بین رفتن اعتماد/سلب اعتماد/خدشه دار شدن اعتماد
Skin erosion
خارش پوست
در شیمی : فرسایش مثلا یک محفظه در سیستم دارو رسانی
کاهش ارزش پول
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)

بپرس