epicurean

/ˌepəkjʊˈriːən//ˌepɪkjʊˈriːən/

معنی: عیاش، ابیقوری
معانی دیگر: وابسته به اپیکور و فلسفه ی او، اپیکوری، (مشتاق خوراک و نوشیدنی خوب و عیش و عشرت) عشرت طلب، عشرت طلبانه، عشرت طلبی، فرشادی، خوش گذرانی، پیرو مکتب اپیکور

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: having a desire and taste for sensuous luxury, esp. in food and drink.
مشابه: luxurious

(2) تعریف: suited to an epicure.

- an epicurean meal
[ترجمه گوگل] یک وعده غذایی اپیکوری
[ترجمه ترگمان] غذای epicurean
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: (cap.) of or pertaining to Epicurus or his belief in the importance of pleasure.
اسم ( noun )
• : تعریف: one who devotedly seeks luxurious pleasure; epicure.

جمله های نمونه

1. In his youth he was an extravagant epicurean.
[ترجمه گوگل]او در جوانی یک اپیکوری ولخرج بود
[ترجمه ترگمان]در جوانیش he extravagant بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A useful approach is to begin by comparing Epicurean cosmogony.
[ترجمه گوگل]یک رویکرد مفید این است که با مقایسه کیهان‌شناسی اپیکوری شروع کنیم
[ترجمه ترگمان]یک روش مفید شروع با مقایسه cosmogony اپیکوری بی پروا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. An epicurean banquet of exquisitely prepared food accompanied throughout by vintage champagne.
[ترجمه گوگل]یک ضیافت اپیکوری از غذاهای عالی تهیه شده همراه با شامپاین قدیمی
[ترجمه ترگمان]یک ضیافت مجلل غذاهای سبک که همراه با انواع و اقسام غذاهای مختلف همراه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. But his eudemonism was not epicurean hedonism, because eudemonia was an activity.
[ترجمه گوگل]اما اودمونیسم او لذت گرایی اپیکوری نبود، زیرا ائودمونیا یک فعالیت بود
[ترجمه ترگمان]اما eudemonism از آن پیروی نمی کرد، زیرا eudemonia یک فعالیت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The Epicurean Bull will most likely be found savoring succulent three - course meals at posh five - star restaurants.
[ترجمه گوگل]گاو اپیکوری را به احتمال زیاد در رستوران های پنج ستاره شیک در حال چشیدن غذاهای سه وعده ای آبدار پیدا خواهید کرد
[ترجمه ترگمان]این بول اپیکوری به احتمال زیاد در غذاهای لذیذ و آبدار در رستوران های شیک پنج ستاره یافت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We are Kindred. - Fall from person, Epicurean person are us.
[ترجمه گوگل]ما مهربان هستیم - سقوط از شخص، شخص اپیکوری ما هستیم
[ترجمه ترگمان]ما Kindred - سقوط از فرد، فرد اپیکوری به ما
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I used to be simply an epicurean squandering life under the eyes of Death.
[ترجمه گوگل]من قبلاً فقط یک زندگی اپیکوریایی بودم که زیر چشم مرگ هدر می دادم
[ترجمه ترگمان]من به سادگی به هدر دادن زندگی در زیر چشم مرگ عادت می کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Hainan Hut: Satisfying your epicurean needs for the freshest seafood.
[ترجمه گوگل]کلبه هاینان: رفع نیازهای اپیکوری شما برای تازه ترین غذاهای دریایی
[ترجمه ترگمان]کلبه هاینان: Satisfying برای غذاهای دریایی تازه نیاز به غذای تازه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Timon, on his epicurean table in past times, had so liberally presented food.
[ترجمه گوگل]تیمون، در زمان های گذشته، روی سفره اپیکوری خود، بسیار آزادانه غذا عرضه می کرد
[ترجمه ترگمان]Timon، که در زمان های گذشته سخاوتمندانه غذای خود را عرضه کرده بود، به قدری بی پروا غذا را عرضه کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I had an epicurean feast.
[ترجمه گوگل]من یک جشن اپیکوری داشتم
[ترجمه ترگمان] من یه جشن عالی داشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. But why should this once lowly dessert have risen to such epicurean realms?
[ترجمه گوگل]اما چرا باید این دسر زمانی حقیر به چنین قلمروهای اپیکوری برمی‌گشت؟
[ترجمه ترگمان]اما چرا این دسر کوچک به چنین قلمروها بی epicurean افتاده؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The fare laid before Botha last night was hardly epicurean.
[ترجمه گوگل]کرایه ای که دیشب برای بوتا گذاشته شد به سختی اپیکوری بود
[ترجمه ترگمان]کرایه شب پیش از آن که Botha به پایان برسد، به زحمت فراوان دیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. On one extreme, we have toilers who feed the beast on a daily basis, always on the edge of burn-out; on the other, there are those who maintain a more epicurean approach to their job.
[ترجمه گوگل]در یک افراط، ما زحمتکشانی داریم که هر روز به حیوان غذا می دهند، همیشه در آستانه فرسودگی از سوی دیگر، کسانی هستند که رویکرد اپیکوریستی بیشتری نسبت به شغل خود دارند
[ترجمه ترگمان]در یک طرف، ما toilers داریم که به طور روزانه به حیوان غذا می دهند، همیشه در لبه آتش قرار دارند؛ از طرف دیگر، کسانی هستند که روش لذت طلبی بیشتری را برای کارشان حفظ می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The butler in his tail coat waiting at the entrance sets the scene for unapologetic luxury on an epicurean scale.
[ترجمه گوگل]ساقی با کت دم خود که در ورودی منتظر است، صحنه را برای تجمل غیرقابل معذرت خواهی در مقیاس اپیکوری تنظیم می کند
[ترجمه ترگمان]پیشخدمت که در دم در ایستاده بود، در کنار در ورودی، صحنه را به خاطر تجملات، در مقیاس epicurean، آماده ساخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عیاش (صفت)
wanton, boon, jovial, bacchanal, epicurean, pleasurable, rackety, free-living, voluptuary, sybaritic

ابیقوری (صفت)
epicurean

انگلیسی به انگلیسی

• fond of pleasure, hedonistic

پیشنهاد کاربران

بپرس