envisage

/enˈvɪzɪdʒ//ɪnˈvɪzɪdʒ/

معنی: انتظار داشتن، در نظر داشتن، روبرو شدن، در ذهن مجسم کردن
معانی دیگر: (در نظر مجسم کردن) تصور کردن، دیس بین کردن، پیش بینی کردن، انگاشتن، مواجه شدن با

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: envisages, envisaging, envisaged
• : تعریف: to imagine; foresee.
مشابه: picture

- This was not the quaint little New England village that she had envisaged.
[ترجمه گوگل] این روستای کوچک و جالب نیوانگلند نبود که او در نظر گرفته بود
[ترجمه ترگمان] این روستای کوچک و عجیب انگلستان نبود که او تصور کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Can you envisage a world where there is no disease or hunger?
[ترجمه داوود شفیعی] آیا می توانید جهانی را تصور کنید که در آن بیماری یا گرسنگی نباشد؟
|
[ترجمه گوگل] آیا می توانید جهانی را تصور کنید که در آن بیماری یا گرسنگی وجود نداشته باشد؟
[ترجمه ترگمان] آیا ممکن است دنیایی را تصور کنید که در آن هیچ گونه بیماری یا گرسنگی وجود ندارد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. i envisage no problems
مشکلی به نظرم نمی رسد.

2. to envisage and carry out this great project
ابداع و اجرای این طرح بزرگ

3. Nobody can envisage the consequences of total nuclear war.
[ترجمه گوگل]هیچ کس نمی تواند عواقب جنگ هسته ای کامل را تصور کند
[ترجمه ترگمان]هیچ کس نمی تواند عواقب جنگ هسته ای کل را پیش بینی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It'should be quite simple; I don't envisage any difficulty.
[ترجمه Elnaz] باید کاملا ساده باشه من هیچ مشکلی را تصور نمیکنم
|
[ترجمه گوگل]باید کاملا ساده باشد من هیچ مشکلی را متصور نیستم
[ترجمه ترگمان]باید خیلی ساده باشد؛ من هیچ مشکلی را در نظر نمی گیرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I don't envisage I will take an executive role, but rather become a consultant on merchandise and marketing.
[ترجمه گوگل]من تصور نمی کنم که نقش اجرایی را بر عهده بگیرم، بلکه یک مشاور در زمینه کالا و بازاریابی باشم
[ترجمه ترگمان]فکر نمی کنم نقش اجرایی داشته باشم، بلکه به یک مشاور در مورد کالا و بازاریابی تبدیل شوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. What level of profit do you envisage?
[ترجمه زباری] به نظر تو مقدار سود چقدر خواهد بود. مقدار سود را چقدر تخمین می زنی؟
|
[ترجمه گوگل]چه سطحی از سود را در نظر می گیرید؟
[ترجمه ترگمان]شما چه میزان سود را مد نظر دارید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. When do you envisage being able to finish the experiment?
[ترجمه گوگل]چه زمانی می توانید آزمایش را به پایان برسانید؟
[ترجمه ترگمان]چه زمانی فکر می کنید قادر به اتمام این آزمایش هستید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I don't envisage working with him again.
[ترجمه گوگل]من فکر نمی کنم دوباره با او کار کنم
[ترجمه ترگمان]من که بار دیگر با او کار نمی کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I can't envisage her coping with this job.
[ترجمه گوگل]من نمی توانم تصور کنم که او با این کار کنار بیاید
[ترجمه ترگمان]نمی توانم این شغل را با این شغل در نظر بگیرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I can envisage difficulties if we continue with this policy.
[ترجمه گوگل]اگر به این سیاست ادامه دهیم، می توانم مشکلاتی را متصور شوم
[ترجمه ترگمان]اگر با این سیاست ادامه دهیم، می توانم مشکلاتی را پیش بینی کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He attempted to envisage and explain the incredible feat of navigation undertaken by Captain Bligh after the Mutiny.
[ترجمه گوگل]او تلاش کرد تا شاهکار ناوبری باورنکردنی را که کاپیتان بلایگ پس از شورش انجام داد، پیش بینی و توضیح دهد
[ترجمه ترگمان]وی در صدد برآمد که آن شاهکار navigation را که ناخدا Bligh پس از شورش به عهده گرفته بود شرح دهد و توضیح دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We do not envisage a general election for at least another two years.
[ترجمه گوگل]ما انتخابات عمومی را حداقل تا دو سال دیگر متصور نیستیم
[ترجمه ترگمان]ما یک انتخابات عمومی را حداقل دو سال دیگر پیش بینی نمی کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Did we envisage the development of partnership as an additional responsibility for the staff involved?
[ترجمه گوگل]آیا توسعه مشارکت را به عنوان یک مسئولیت اضافی برای کارکنان درگیر در نظر گرفتیم؟
[ترجمه ترگمان]آیا ما توسعه شراکت را به عنوان یک مسئولیت اضافی برای کارکنان درگیر تصور کردیم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. As late as 1915 Masaryk could only envisage a monarchical future for a Bohemian state.
[ترجمه گوگل]تا سال 1915، ماساریک فقط می‌توانست آینده‌ای سلطنتی را برای یک ایالت بوهمی متصور باشد
[ترجمه ترگمان]تا اواخر سال ۱۹۱۵، Masaryk تنها می توانست یک آینده سلطنتی را برای دولت بوهم پیش بینی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I cannot envisage what the circumstances will be in twenty years' time.
[ترجمه گوگل]من نمی توانم تصور کنم که شرایط در بیست سال آینده چگونه خواهد بود
[ترجمه ترگمان]نمی توانم تصور کنم که اوضاع در بیست سال آینده چه خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

انتظار داشتن (فعل)
await, attend, hold forth, anticipate, expect, envisage, hope

در نظر داشتن (فعل)
purpose, envisage, contemplate

روبرو شدن (فعل)
cross, encounter, envisage

در ذهن مجسم کردن (فعل)
envisage

انگلیسی به انگلیسی

• visualize, contemplate, imagine, picture
if you envisage a situation or event, you imagine it, or think that it is likely to happen.

پیشنهاد کاربران

خیال کردن
To imagine or visualize something in your mind. “Envisage” often implies a deliberate effort to create a mental image or plan for the future.
تصور یا تجسم کردن چیزی در ذهن خود.
"envisage" اغلب به تلاش عمدی برای ایجاد یک تصویر ذهنی یا برنامه ریزی برای آینده دلالت دارد.
...
[مشاهده متن کامل]

**************************************************************************************************
مثال؛
“I can envisage a world where everyone has access to clean water. ”
In a discussion about career goals, someone might say, “I envisage myself running my own business someday. ”
A person might describe their dream vacation by saying, “I envisage myself lounging on a tropical beach with a cocktail in hand. ”

envisage
منابع• https://fluentslang.com/slang-for-include/
در ذهن نقش بستن
ترسیم کردن
پیش بینی شده، پیش بینی کردن
predict
اجازه دهید به جای استفاده از عبارت {فکر کردم} یا همان {گمان کردم} از عبارت عامیانه و لفظی {فِک کردم} استفاده کنیم تا مفهوم واژه ی {envisage} برای ذهنتان گواراتر گردد. مثلاً در صحبت های عامیانه و خودمانی ممکن است از جملات زیر استفاده کنیم:
اونطور که فک می کردم نبود. . .
فک کردم اگه اونو بخوره خوب میشه. . .
فک کنم امروز نیاد. . .
عجب. . . فک کردم باید اونو می ریختم تو آشغال . . .
این {فِک کردن}ها که با {تفکر کردن = think } تفاوت دارند و نوعی حدس، تخیل یا پیش بینی را شامل می شوند، می توان با واژه ی {envisage } بیان کرد.
envisage انتظار داشتن است ولی نه مانند anticipate و expectation.
envisage حدس زدن است ولی نه مانند guess.
envisage تخیل کردن است ولی نه مانند imagine.
envisage فکر کردن است ولی نه مانند think.
تصور کردن، انگاشتن
متصور شدن

بپرس