entrance hall


معنی: سرسرا

جمله های نمونه

1. They specified a spacious entrance hall.
[ترجمه گوگل]آنها یک راهرو ورودی بزرگ را مشخص کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها راهروی بزرگ ورودی را مشخص کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. You have to wait in a large entrance hall before being shown into the court proper.
[ترجمه گوگل]شما باید در یک راهرو ورودی بزرگ منتظر بمانید تا به دادگاه نشان داده شوید
[ترجمه ترگمان]باید قبل از اینکه به دادگاه نشانش بدهند، باید در سرسرای بزرگ منتظر باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The entrance hall was bedecked with trees and tropical plants.
[ترجمه گوگل]راهروی ورودی با درختان و گیاهان گرمسیری تزئین شده بود
[ترجمه ترگمان]سرسرای ورودی پر از درخت و گیاهان استوایی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A marble entrance hall leads to a sitting room.
[ترجمه گوگل]یک راهروی ورودی مرمرین به یک اتاق نشیمن منتهی می شود
[ترجمه ترگمان]سرسرای ورودی مرمری دارد به یک اتاق نشیمن منتهی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. There is an entrance hall of perfect proportions, twice as long as it is wide.
[ترجمه گوگل]یک سالن ورودی با نسبت های کامل وجود دارد، دو برابر عرض آن
[ترجمه ترگمان]یک سرسرای ورودی بزرگ هست که دو برابر پهنای آن دو برابر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The telephone was downstairs in the entrance hall.
[ترجمه گوگل]تلفن طبقه پایین در راهرو بود
[ترجمه ترگمان]تلفن طبقه پایین در سرسرای ورودی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The entrance hall is littered with toys and wellington boots.
[ترجمه گوگل]سالن ورودی پر از اسباب بازی و چکمه های ولینگتون است
[ترجمه ترگمان]سرسرای ورودی پر از اسباب بازی و چکمه های wellington است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The entrance hall was hung with rich tapestries.
[ترجمه گوگل]راهروی ورودی با ملیله های غنی آویزان شده بود
[ترجمه ترگمان]سرسرای ورودی با tapestries پر دار آویخته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. There is a telephone inside the entrance hall.
[ترجمه گوگل]داخل راهرو یک تلفن وجود دارد
[ترجمه ترگمان]یک تلفن داخل سرسرای ورودی هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The second entrance hall is bigger with more marble, a grim but opulent place.
[ترجمه گوگل]راهروی ورودی دوم بزرگتر با سنگ مرمر بیشتر است، مکانی تلخ اما مجلل
[ترجمه ترگمان]سرسرای ورودی دوم بزرگ تر از مرمر است اما جای مناسبی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Through the railings overlooking the small entrance hall, he saw Gwen appear from the kitchen.
[ترجمه گوگل]از میان نرده های مشرف به راهروی ورودی کوچک، گوئن را دید که از آشپزخانه ظاهر شد
[ترجمه ترگمان]از لای نرده ها به سرسرای ورودی کوچک نگاه کرد که از آشپزخانه پدیدار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Both the entrance hall and the grand banqueting room on the first floor can be hired.
[ترجمه گوگل]هم سالن ورودی و هم اتاق بزرگ ضیافت در طبقه اول قابل اجاره است
[ترجمه ترگمان]تالار ورودی و تالار بزرگ ضیافت در طبقه اول می تواند استخدام شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The entrance hall of the hotel was as big as a railway station itself.
[ترجمه گوگل]سالن ورودی هتل به اندازه خود ایستگاه راه آهن بود
[ترجمه ترگمان]سرسرای ورودی هتل به بزرگی یک ایستگاه راه آهن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Hardwood front door to - Entrance Hall Security entry phone, cupboard containing all meters.
[ترجمه گوگل]درب ورودی چوبی به - تلفن ورودی امنیتی سالن ورودی، کمد حاوی تمام متر
[ترجمه ترگمان]در جلویی خانه، تلفن ورود به تالار ورودی، گنجه ای که تمام کنتورها را دربر می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سرسرا (اسم)
lobby, antechamber, vestibule, entrance hall

انگلیسی به انگلیسی

• lobby

پیشنهاد کاربران

بپرس