• (1)تعریف: the act of enticement, or the condition of being enticed. • مشابه: allure
• (2)تعریف: something that entices or is intended to entice. • مشابه: bait, come-on, decoy, incentive, lure, tease
- The free use of a car was an enticement to me to take the job.
[ترجمه گوگل] استفاده رایگان از ماشین برای من ترغیب شد تا این کار را بپذیرم [ترجمه ترگمان] استفاده رایگان از یک خودرو برای من enticement بود که این کار را انجام دهم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. Among other enticements, they advertized that they would take guests to Ramsgate for the day.
[ترجمه گوگل]از جمله وسوسه های دیگر، آنها تبلیغ می کردند که میهمانان را برای آن روز به Ramsgate می برند [ترجمه ترگمان]در میان وسوسه های دیگر، آن ها اصرار داشتند که برای روز مهمان to را به Ramsgate ببرند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. One of the enticements of the job is the company car.
[ترجمه گوگل]یکی از جذابیت های این کار، ماشین شرکتی است [ترجمه ترگمان]یکی از وسوسه های کار، ماشین شرکت است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. There were so many enticements offered that I could not refuse the job.
[ترجمه فیض] مزایای ارائه شده در این شغل آنقدر زیاد بود که نمی توانستم آن را رد کنم
|
[ترجمه ریحانه حسن آبادی] آنقدر پیشنهاد وسوسه کننده ای بود که نتوانستم کار را رد کنم
|
[ترجمه گوگل]به قدری درخواست های پیشنهادی وجود داشت که نمی توانستم این کار را رد کنم [ترجمه ترگمان]خیلی ها پیشنهاد کردند که من نمی توانم این کار را رد کنم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The enticements of the big city lured her away from her home.
[ترجمه گوگل]وسوسه های شهر بزرگ او را از خانه اش دور کرد [ترجمه ترگمان]enticements شهر بزرگ او را از خانه اش بیرون کشاند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Could it be one of those sweepstakes enticements that would bury me under a dune of unwanted magazines?
[ترجمه گوگل]آیا ممکن است یکی از آن فریفتگی های قرعه کشی باشد که مرا زیر تپه ای از مجلات ناخواسته دفن کند؟ [ترجمه ترگمان]آیا ممکن بود یکی از آن sweepstakes باشد که مرا زیر یک تپه شنی ناخواسته دفن کند؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The enticement to independent software vendors is the range of stable Sparc systems from laptops to supercomputers coming to market.
[ترجمه گوگل]وسوسه فروشندگان مستقل نرم افزار، طیف وسیعی از سیستم های Sparc پایدار از لپ تاپ تا ابررایانه است که به بازار می آیند [ترجمه ترگمان]The به فروشندگان نرم افزار مستقل، طیف وسیعی از سیستم های sparc پایدار از لپ تاپ تا supercomputers است که به بازار می آیند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. This is a fatal enticement, the balance in my heart inclined.
[ترجمه گوگل]این یک فریب کشنده است، تعادل در قلب من متمایل است [ترجمه ترگمان]این یک enticement کشنده است، تعادل در قلب من متمایل است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. He fell victim to her enticement.
[ترجمه گوگل]او قربانی اغوای او شد [ترجمه ترگمان] اون قربانی \"enticement\" شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Fervor - enticement - sex appeal - portrait - Attractive - Innocent, achromatic region opening browsing.
[ترجمه گوگل]شور - وسوسه - جذابیت جنسی - پرتره - جذاب - بی گناه و ناهموار در حال باز شدن در حال مشاهده [ترجمه ترگمان]جاذبه جنسی - - enticement - Attractive - Innocent، منطقه achromatic، مرور را باز می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Under the house price rise's enticement, the home - buyer, the borrower, the money-lender, the investor and the speculator, to make money to carry on gambling.
[ترجمه گوگل]تحت اغوای افزایش قیمت مسکن، خانه - خریدار، وام گیرنده، پول دهنده، سرمایه گذار و سفته باز، برای ادامه قمار پول درآورد [ترجمه ترگمان]به موجب افزایش قیمت خانه، خریدار خانه، وام گیرنده، پول قرض دهنده، سرمایه گذار و قاچاقچی، برای پول دادن به قمار پول می گیرند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. That's an enticement the federal government shouldn't allow states to dangle before these women.
[ترجمه گوگل]این وسوسهای است که دولت فدرال نباید به ایالتها اجازه دهد جلوی این زنان آویزان شوند [ترجمه ترگمان]این یک enticement است که دولت فدرال نباید به ایالت ها اجازه دهد قبل از این زنان آویخته شوند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Human's value, is suffering the enticement one instantaneous to decide.
[ترجمه گوگل]ارزش انسان، این است که یک لحظه تصمیم گیری می کند وسوسه می شود [ترجمه ترگمان]ارزش انسان، از یک لحظه برای تصمیم گیری رنج می برد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Political and the economical dual benefit enticement causes minister doctor takes as the hereditary laurels fiefdom and the land capital of the rebellion.
[ترجمه گوگل]جذب منافع دوگانه سیاسی و اقتصادی باعث می شود که وزیر دکتر به عنوان فایله موروثی غواصی و پایتخت زمین شورش را به خود اختصاص دهد [ترجمه ترگمان]منافع اقتصادی و دوگانه اقتصادی باعث می شود که پزشک وزیر به عنوان \"fiefdom موروثی\" و \"سرمایه زمینی شورش\" به عنوان پاداش عمل کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. There is so many enticement offer that I can not refuse the job.
[ترجمه گوگل]آنقدر پیشنهاد جذب وجود دارد که نمی توانم کار را رد کنم [ترجمه ترگمان]There زیادی وجود دارد که من نمی توانم این کار را رد کنم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید