enormously

/əˈnɔːrməsli//ɪˈnɔːməsli/

بحدافراط، خیلی زیاد، بغایت

جمله های نمونه

1. a horse's hoof consist of an enormously developed middle digit
سم اسب از یک انگشت بسیار رشد یافته تشکیل شده است.

2. His English improved enormously because of his association with British people.
[ترجمه موسی] انگلیسی او به دلیل ارتباط با مردم انگلیس بسیار پیشرفت کرد.
|
[ترجمه گوگل]زبان انگلیسی او به دلیل ارتباطش با مردم بریتانیا بسیار پیشرفت کرد
[ترجمه ترگمان]انگلیسی او به سبب ارتباط خود با مردم انگلستان به میزان زیادی بهبود یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He was enormously sympathetic when my father died.
[ترجمه موسی] او وقتی پدرم درگذشت بسیار دلسوز بود.
|
[ترجمه گوگل]وقتی پدرم فوت کرد، او بسیار دلسوز بود
[ترجمه ترگمان]وقتی پدرم مرد خیلی احساس همدردی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Standards in health care have improved enormously compared to 40 years ago.
[ترجمه موسی] استانداردهای مراقبت های بهداشتی در مقایسه با 40 سال پیش بسیار بهبود یافته است.
|
[ترجمه گوگل]استانداردهای مراقبت های بهداشتی در مقایسه با 40 سال پیش بسیار بهبود یافته است
[ترجمه ترگمان]استانداردهای مراقبت بهداشتی در مقایسه با ۴۰ سال پیش، به میزان زیادی بهبود یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I liked him enormously and was sorry when he left.
[ترجمه موسی] من او را بسیار دوست داشتم و هنگام رفتن متاسف شدم.
|
[ترجمه گوگل]من او را بسیار دوست داشتم و از رفتنش پشیمان شدم
[ترجمه ترگمان]من او را خیلی دوست داشتم و وقتی او رفت متاسفم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. My tastes have changed enormously over the years.
[ترجمه گوگل]سلایق من در طول این سال ها به شدت تغییر کرده است
[ترجمه ترگمان]tastes در طول سال ها به میزان زیادی تغییر کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Blackwell is 5 strong looking and enormously energetic.
[ترجمه گوگل]Blackwell 5 قوی به نظر می رسد و بسیار پرانرژی است
[ترجمه ترگمان]به لک ول، به لک ول خیلی قوی و پر جنب و جوش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. His research has contributed enormously to our understanding of this disease.
[ترجمه گوگل]تحقیقات او کمک زیادی به درک ما از این بیماری کرده است
[ترجمه ترگمان]تحقیقات او به میزان زیادی به درک ما از این بیماری کمک کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The expenses you claim can vary enormously, depending on travel distances involved.
[ترجمه گوگل]هزینه هایی که شما ادعا می کنید بسته به مسافت سفر می تواند بسیار متفاوت باشد
[ترجمه ترگمان]هزینه هایی که شما ادعا می کنید می تواند به میزان زیادی متفاوت باشد و به فواصل مسافرت بستگی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. We soon found that prices differed enormously.
[ترجمه گوگل]به زودی متوجه شدیم که قیمت ها بسیار متفاوت است
[ترجمه ترگمان]ما به زودی دریافتیم که قیمت ها بسیار متفاوت هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The price of property has risen enormously.
[ترجمه گوگل]قیمت ملک به شدت افزایش یافته است
[ترجمه ترگمان]قیمت ملک به شدت افزایش یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Her work has contributed enormously to our understanding of this difficult subject.
[ترجمه موسی] کار او کمک زیادی به درک ما از این موضوع دشوار کرده است.
|
[ترجمه گوگل]کار او کمک بزرگی به درک ما از این موضوع دشوار کرده است
[ترجمه ترگمان]کار او به میزان زیادی به درک ما از این موضوع دشوار کمک کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. These ideas are considered enormously important.
[ترجمه گوگل]این ایده ها بسیار مهم تلقی می شوند
[ترجمه ترگمان]این ایده ها بسیار مهم در نظر گرفته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The prospect of teaching such bright children appealed enormously.
[ترجمه گوگل]چشم انداز آموزش چنین کودکان باهوشی بسیار جذاب بود
[ترجمه ترگمان]دورنمای تدریس این کودکان درخشان بی اندازه جالب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Having the right equipment at hand will be enormously helpful.
[ترجمه موسی] داشتن تجهیزات مناسب در دسترس بسیار مفید خواهد بود.
|
[ترجمه گوگل]داشتن تجهیزات مناسب در دست بسیار مفید خواهد بود
[ترجمه ترگمان]داشتن تجهیزات مناسب در دست بسیار مفید خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• immensely, gigantically, hugely
you use enormously to emphasize the scale or extent of something.

پیشنهاد کاربران

بسیار. بسیار زیاد. فوق العاده
مثال:
an enormously important factor
یک عامل فوق العاده مهم.
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : enormity
✅️ صفت ( adjective ) : enormous
✅️ قید ( adverb ) : enormously
بسیار زیاد، به غایت
enormously ( adv ) = به شدت، بسیار، فوق العاده زیاد، به طور عظیم ، به طور وسیع، به طور کلان
به طور فاحش
ب شدت

بپرس