[ترجمه Vitamin M] این دنیا به پرانرژی ها تعلق دارد. ( the در کنار صفت، معنی صفت رو جمع میکنه )
|
[ترجمه گوگل]این دنیا متعلق به پرانرژی هاست [ترجمه ترگمان]این دنیا به انرژی پر انرژی تعلق دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The elderly man is quite energetic.
[ترجمه گوگل]مرد مسن کاملاً پرانرژی است [ترجمه ترگمان]پیرمرد پر انرژی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. He seemed a dynamic and energetic leader.
[ترجمه گوگل]او یک رهبر پویا و پرانرژی به نظر می رسید [ترجمه ترگمان]او یک رهبر پویا و فعال به نظر می رسید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Young, bright, energetic with strong career-ambition.
[ترجمه گوگل]جوان، باهوش، پرانرژی با جاه طلبی شغلی قوی [ترجمه ترگمان]جوان، باهوش، پر انرژی و با جاه طلبی قوی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. I don't associate him with energetic sports.
[ترجمه گوگل]من او را با ورزش های پرانرژی مرتبط نمی دانم [ترجمه ترگمان]من با شور و شوق با او معاشرت نمی کنم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. We need to be more energetic in promoting ourselves abroad.
[ترجمه گوگل]ما باید در تبلیغ خود در خارج از کشور پرانرژی باشیم [ترجمه ترگمان]ما باید برای ترویج خود در خارج از کشور انرژی بیشتری داشته باشیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Blackwell is 5 strong looking and enormously energetic.
[ترجمه گوگل]Blackwell 5 قوی به نظر می رسد و بسیار پرانرژی است [ترجمه ترگمان]به لک ول، به لک ول خیلی قوی و پر جنب و جوش است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Energetic, fashion-minded person.
[ترجمه گوگل]فردی پر انرژی و شیک پوش [ترجمه ترگمان]Energetic، فرد با ذهن مد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Aaron Copland was an energetic promoter of American music.
[ترجمه گوگل]آرون کوپلند یک مروج پر انرژی موسیقی آمریکایی بود [ترجمه ترگمان]آرون Copland یک مروج پر انرژی موسیقی آمریکایی بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. He is constitutionally energetic.
[ترجمه گوگل]او از نظر قانون اساسی پرانرژی است [ترجمه ترگمان]او براساس قانون اساسی پر انرژی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The company is trying to create a young energetic image.
[ترجمه گوگل]این شرکت در تلاش است تا یک تصویر جوان پرانرژی ایجاد کند [ترجمه ترگمان]این شرکت می کوشد تا یک تصویر جوان پر انرژی ایجاد کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The heart responds well to energetic exercise.
[ترجمه گوگل]قلب به خوبی به ورزش های پرانرژی پاسخ می دهد [ترجمه ترگمان]قلب به ورزش پر انرژی پاسخ می دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• vigorous, full of energy someone who is energetic shows a lot of enthusiasm and determination. an energetic person or activity does or involves a lot of physical movement.
پیشنهاد کاربران
به معنای فعال و پر انرژیه مثلا energetic boy , person
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند: ✅️ فعل ( verb ) : energize ✅️ اسم ( noun ) : energy ✅️ صفت ( adjective ) : energetic ✅️ قید ( adverb ) : energetically
مملو از انرژی
power
energetic ( adj ) = robust ( adj ) به معناهای: نیرومند، پرانرژی، پر جوش و خروش