1. to encompass the city's destruction
موجب نابودی شهر شدن
2. a difficult dramatic part which few actors can encompass
نقش نمایشی دشوار که بازیگران معدودی قادر به ایفای آن می باشند.
3. They built a moat to encompass the castle.
[ترجمه گوگل]آنها برای احاطه قلعه خندقی ساختند
[ترجمه ترگمان]آن ها یک گودال ساختند تا قلعه را در بر بگیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The course will encompass physics, chemistry and biology.
[ترجمه گوگل]این دوره شامل فیزیک، شیمی و زیست شناسی خواهد بود
[ترجمه ترگمان]این دوره شامل فیزیک، شیمی و زیست شناسی خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The festival is to encompass everything from music, theatre and ballet to literature, cinema and the visual arts.
[ترجمه گوگل]این جشنواره همه چیز را از موسیقی، تئاتر و باله گرفته تا ادبیات، سینما و هنرهای تجسمی را در بر می گیرد
[ترجمه ترگمان]جشنواره شامل همه چیز از موسیقی، تئاتر و باله برای ادبیات، سینما و هنرهای تجسمی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Her hauntingly beautiful face seemed to perfectly encompass the vulnerability of adolescence.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید که چهره بسیار زیبای او کاملاً آسیب پذیری دوران نوجوانی را در بر می گرفت
[ترجمه ترگمان]صورت زیبا و زیبایش نیز به نظر می رسید که آسیب پذیری دوران نوجوانی را در بر می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The solutions encompass a wide range of options to suit all tastes and pockets.
[ترجمه گوگل]راه حل ها طیف گسترده ای از گزینه ها را در بر می گیرند تا با هر سلیقه و جیب مطابقت داشته باشند
[ترجمه ترگمان]این راه حل ها شامل طیف گسترده ای از گزینه های برای کت و شلوار و جیب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Modern marketing departments usually encompass sales, marketing research, advertising and promotion, customer services and product development.
[ترجمه گوگل]بخشهای بازاریابی مدرن معمولاً شامل فروش، تحقیقات بازاریابی، تبلیغات و ارتقاء، خدمات مشتری و توسعه محصول میشوند
[ترجمه ترگمان]دپارتمان های بازاریابی مدرن معمولا شامل فروش، تحقیق بازاریابی، تبلیغات و تبلیغات، خدمات مشتری و توسعه محصول می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The worlds they encompass read end to end don't add up or line up along a single straight trajectory.
[ترجمه گوگل]جهانهایی که آنها را در بر میگیرند، از انتها به آخر میخوانند یا در یک مسیر مستقیم قرار نمیگیرند
[ترجمه ترگمان]دنیایی که آن ها شامل خواندن آن می شوند، در امتداد خط سیر یک خط مستقیم به بالا یا خط ختم نمی شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. A view of the east coast bays will encompass many miles and always a huge sky.
[ترجمه گوگل]نمایی از خلیجهای ساحل شرقی مایلها و همیشه آسمانی عظیم را در بر میگیرد
[ترجمه ترگمان]نمایی از خلیج ها لونگ در بسیاری از مایل ها و همیشه یک آسمان عظیم را در بر خواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. However, it is expected to encompass all civil originating processes by the time the system is fully implemented in 200
[ترجمه گوگل]با این حال، انتظار می رود تا زمانی که سیستم به طور کامل در سال 200 پیاده سازی شود، تمام فرآیندهای منشأ مدنی را در بر بگیرد
[ترجمه ترگمان]با این حال، انتظار می رود که تمامی فرآیندهای منشا داخلی تا زمانی که سیستم به طور کامل اجرا شود را در بر بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Altogether it will encompass 64 talks, workshops and open studios by artists looking at the subject from their own cultural dimension.
[ترجمه گوگل]در مجموع شامل 64 سخنرانی، کارگاه آموزشی و استودیو باز توسط هنرمندانی است که از بعد فرهنگی خود به موضوع نگاه می کنند
[ترجمه ترگمان]روی هم رفته، این طرح شامل ۶۴ حرف، کارگاه، و استودیوهای افتتاح توسط هنرمندانی است که به این موضوع از بعد فرهنگی خودشان نگاه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The scrutiny has spread to encompass questions about how Clinton relatives and others with special access may have influenced the pardon process.
[ترجمه گوگل]بررسی دقیق به سؤالاتی در مورد اینکه چگونه بستگان کلینتون و سایر افراد با دسترسی ویژه ممکن است بر روند عفو تأثیر گذاشته باشند، گسترش یافته است
[ترجمه ترگمان]موشکافی حاکی از این است که چگونه بستگان کلینتون و افراد دیگر با دسترسی ویژه ممکن است بر فرآیند عفو تاثیر داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The first four symptoms encompass the six Manning criteria for diagnosing irritable bowel syndrome.
[ترجمه گوگل]چهار علامت اول شامل شش معیار منینگ برای تشخیص سندرم روده تحریک پذیر است
[ترجمه ترگمان]چهار نشانه اول شامل شش معیار منینگ برای تشخیص سندرم روده تحریک پذیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Contemporary public health must therefore encompass the interrelated tasks of reducing social and health inequalities and achieving health-sustaining environments.
[ترجمه گوگل]بنابراین، بهداشت عمومی معاصر باید وظایف مرتبط کاهش نابرابری های اجتماعی و بهداشتی و دستیابی به محیط های حفظ سلامت را در بر گیرد
[ترجمه ترگمان]بنابراین، سلامت عمومی معاصر باید شامل وظایف مرتبط با کاهش نابرابری های اجتماعی و بهداشتی و دستیابی به محیط های زیست - پایدار باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید