• (1)تعریف: something that surrounds an area of land, such as a fence or wall, or the land so surrounded.
• (2)تعریف: something, such as money or a document, sent in an envelope along with a letter.
• (3)تعریف: the act of enclosing, or the condition of being enclosed. • مشابه: confinement
جمله های نمونه
1. the goats escaped the enclosure and were bounding off in all directions
بزها از محوطه فرار کرده و به هر سو جست و خیز می کردند.
2. we were led through a fenced enclosure
ما را از جای نرده بندی شده ای عبور دادند.
3. they keep the cow in a small enclosure
گاو را در محوطه ی کوچکی نگاهداری می کنند.
4. We were led to a fenced enclosure.
[ترجمه گوگل]ما را به یک محوطه حصارکشی هدایت کردند [ترجمه ترگمان]به محوطه حصار دار برده شده بودیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. There's a special enclosure where you can look at the horses before the race starts.
[ترجمه گوگل]یک محفظه ویژه وجود دارد که می توانید قبل از شروع مسابقه به اسب ها نگاه کنید [ترجمه ترگمان]یک محوطه خاصی هست که می توانید قبل از شروع مسابقه به اسب ها نگاه کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. I received your enclosure with gratitude.
[ترجمه Edi.nozari] پیوست ( نامه نگاری ) شما رو با قدر دانی دریافت کردم.
|
[ترجمه گوگل]من محفظه شما را با سپاس پذیرفتم [ترجمه ترگمان] من enclosure رو با قدردانی دریافت کردم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The only enclosure was a formal compliments slip from the accounts department.
[ترجمه گوگل]تنها ضمیمه یک برگه تعریف رسمی از بخش حسابداری بود [ترجمه ترگمان]تنها enclosure این بود که از بخش حسابداری سر و سامان بگیرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. An early example of privatization was the enclosure of public land for private use by wealthy landlords.
[ترجمه گوگل]نمونه اولیه خصوصی سازی، محصور کردن زمین های عمومی برای استفاده خصوصی توسط مالکان ثروتمند بود [ترجمه ترگمان]یک نمونه اولیه از این خصوصی سازی، بسته شدن زمین های عمومی برای استفاده خصوصی از مالکان ثروتمند بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The cemetery lay within a high walled enclosure at the back of the Old Delhi Idgah.
[ترجمه گوگل]این گورستان در یک محوطه با دیوار بلند در پشت Idgah دهلی قدیم قرار داشت [ترجمه ترگمان]گورستان در یک محوطه مرتفع در پشت the قدیمی دهلی قرار داشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. There was a wide, cobbled enclosure, flanked on all sides by sagging black buildings.
[ترجمه گوگل]محوطه ای وسیع و سنگفرش شده وجود داشت که از هر طرف با ساختمان های سیاه و آویزان احاطه شده بود [ترجمه ترگمان]محوطه پر از سنگ فرش شده بود که در همه طرف در کنار ساختمان های سیاه قرار داشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Candidates who wanted enclosure were burned in effigy, their supporters wheeled about in muck-carts in the robust eighteenth-century fashion.
[ترجمه گوگل]کاندیداهایی که میخواستند محفظه شوند، به شکل مجسمه سوزانده میشدند، حامیان آنها در چرخ دستیهای کثیف به شکل قوی قرن هجدهم میچرخیدند [ترجمه ترگمان]داوطلبان که می خواستند محوطه محصور را آتش بزنند، به آتش کشیده شدند، و حامیان آن ها از کثافت با گاری در سبک قرن هجدهم قوی حرکت کردند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. If such an enclosure existed it would presumably, as at Corbridge, have been fortified by a masonry wall.
[ترجمه گوگل]اگر چنین محوطه ای وجود داشت، احتمالاً، مانند کوربریج، با یک دیوار بنایی مستحکم می شد [ترجمه ترگمان]اگر چنین an وجود داشت، احتمالا، چنانکه در Corbridge، با دیوار سنگی مستحکم شده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The landscape of parliamentary enclosure at Oare on Exmoor Somerset.
[ترجمه گوگل]چشم انداز محوطه پارلمان در Oare در Exmoor Somerset [ترجمه ترگمان]چشم انداز محوطه پارلمانی در Oare در Exmoor سامرست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. It follows the enclosure line and lets the reader know of anyone else who received the letter.
[ترجمه گوگل]از خط ضمیمه پیروی می کند و به خواننده امکان می دهد هرکس دیگری را که نامه را دریافت کرده است بشناسد [ترجمه ترگمان]این قسمت از صف enclosure است و به خواننده اجازه می دهد که از هر کس دیگری که این نامه را دریافت کند آگاه شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Beyond them, beyond this enclosure, the lush countryside meanders to its low horizon.
[ترجمه گوگل]فراتر از آنها، فراتر از این محوطه، حومه سرسبز به سمت افق پست خود می پیچد [ترجمه ترگمان]در آن سوی این محوطه، پشت این محوطه، حومه شهر به افق تاریک منتهی می شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
[عمران و معماری] پوشش - محفظه [کامپیوتر] محفظه، حصار . [برق و الکترونیک] محفظه محفظه یا بدنه ای برای بلندگوها و سایر تجهیزات الکترونیکی .
انگلیسی به انگلیسی
• confinement, closure of area; additional document or letter placed within another an enclosure is an area of land surrounded by a wall or fence and used for a special purpose.
پیشنهاد کاربران
↩️ دوستان لطفاً به این توضیحات خوب دقت کنید: 📋 در زبان انگلیسی یک root word داریم به اسم clud/clus/claud/claus/clos 📌 این ریشه، معادل "shut" و "close" می باشد؛ بنابراین کلماتی که این ریشه را در خود داشته باشند، به "shut" یا "close" مربوط هستند. ... [مشاهده متن کامل]
📂 مثال: 🔘 include: to ‘shut’ or ‘close’ something in 🔘 exclude: to ‘shut’ or ‘close’ something out 🔘 conclude: to ‘shut’ or bring something to an end 🔘 seclude: to ‘shut’ away from others 🔘 preclude: to ‘shut’ out beforehand, prevent 🔘 occlude: to ‘shut’ or block passage 🔘 recluse: one who ‘shuts’ themselves away from society 🔘 exclusive: ‘shutting’ out all but a select few 🔘 inclusion: the act of ‘shutting’ something in or making part of a whole 🔘 exclusion: the act of ‘shutting’ something out 🔘 clause: a grammatical unit ‘shut’ within a sentence 🔘 closure: the act of ‘shutting’ or closing something 🔘 claustrophobia: fear of ‘shut’ or enclosed spaces 🔘 enclose: to ‘shut’ something in on all sides 🔘 disclose: to ‘shut’ away secrecy and reveal information 🔘 foreclose: to ‘shut’ out the right to recover property due to debt
چاردیواری
1. محصور کردن. دیوار کشی. حصر 2. زمین محصور 3. جایگاه مخصوص 4. ( نامه و غیره ) ضمیمه. پیوست
محصورسازی این عبارت به جنبش محصورسازی ( the enclosure movement ) اشاره دارد که در مالکیت زمین در انگلستان به کار می رود و به معنی تصاحب �زمین های بی حاصل� یا �زمین های عمومی� است.
حصارکشی. دیوارکشی محوطه. حیاط. حصار. دیوار
جعبه
enclosure ( نجوم رصدی و آشکارسازها ) واژه مصوب: حفاظ 1 تعریف: سازه ای که تلسکوپ در آن قرار می گیرد|||متـ . گنبد 2 dome1
حصر محصور شدگی
فضای حصارکشی شده Lion enclosure in the zoo
حصارکشی اگر متن در مورد سلب مالکیت باشد، معنای حصارکشی و دیوارکشی به منظور سلب مالکیت را دارد، به طور کلی سلب مالکیت با چیزی فیزیکی.