معنی: در اغوش گرفتن، محصور کردن، در جوف قرار دادن، در میان گذاشتن، به پیوست فرستادنمعانی دیگر: احاطه کردن، پیراگیری کردن، فرا گرفتن، گردگیری کردن، دورگرفتن، حصارکشی کردن، (در بسته یا پاکت و غیره قرار دادن معمولا به همراه چیزی دیگر) به همراه فرستادن، در جوف فرستاندن، ضمیمه کردن، محکم گرفتن، حاوی بودن، حصار یا چینه کشیدن دور
فعل گذرا ( transitive verb )حالات: encloses, enclosing, enclosed
• (1)تعریف: to close in or shut in, as with walls or a container. • مترادف: confine, encompass, envelop, hem in, immure, shut up • مشابه: barricade, cabin, canal, case, castle, chamber, encase, encircle, enwrap, fasten, fence in, impound, sheathe, shut, surround, wall
• (2)تعریف: to surround (land or property) with a fence or other barrier. • مترادف: fence off, pen, wall • مشابه: encompass, girdle, picket, surround
• (3)تعریف: to include in the contents. • مترادف: include, insert • مشابه: encase
- She enclosed a letter in the package.
[ترجمه گوگل] او نامه ای را در بسته ضمیمه کرد [ترجمه ترگمان] نامه را در پاکت گذاشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. please enclose your picture too
عکس خود را هم پیوست بفرمایید.
2. to enclose a garden with a high wall
دور باغ را دیوار بلند گرفتن
3. to enclose a yard with a fence
دور حیاط را نرده گرفتن
4. I enclose £6 20, in full payment of the bill.
[ترجمه نیما ابراهیمی] به کل مبلغ صورتحساب 6. 20 پوند دیگر را اضافه می کنم
|
[ترجمه مهران] من مبلغ 20. 6 پوند را بابت پرداخت کامل صورت حساب پیوست کردم
|
[ترجمه گوگل]من 6 20 پوند را به صورت کامل پرداخت می کنم [ترجمه ترگمان]با پرداخت کامل صورت حساب ۶ پوند به مبلغ ۲۰ پوند پرداخت کردم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. We enclose a form of proxy for use at the Annual General Meeting.
[ترجمه گوگل]ما فرمی از نمایندگی را برای استفاده در مجمع عمومی سالانه ضمیمه می کنیم [ترجمه ترگمان]یک نوع پیشکار برای استفاده در نشست سالانه مجمع عمومی را در نظر می گیریم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. I enclose the two plans for comparison.
[ترجمه گوگل]من این دو طرح را برای مقایسه ضمیمه می کنم [ترجمه ترگمان] من دو برنامه برای مقایسه رو جمع کردم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Please enclose a recent passport-sized photograph of yourself.
[ترجمه گوگل]لطفا یک عکس جدید به اندازه پاسپورت خود را ضمیمه کنید [ترجمه ترگمان]لطفا عکس جدیدی از خودتان را در یک عکس قرار دهید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Please enclose an SASE with your application.
[ترجمه ریحانه حسن آبادی] لطفا پاکت تمبر شده را با درخواست خود ضمیمه کنید
|
[ترجمه گوگل]لطفاً SASE را به برنامه خود ضمیمه کنید [ترجمه ترگمان]لطفا پاکت تمبر شده خود را با برنامه خود محصور کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Please enclose a stamped addressed envelope if you would like a reply.
[ترجمه گوگل]اگر مایل به پاسخ هستید، لطفاً یک پاکت نشانی مهر شده را ضمیمه کنید [ترجمه ترگمان]لطفا یک پاکت پر مهر و مهر و مهر را به او بدهید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. I enclose a leaflet about some of the other services we offer.
[ترجمه گوگل]من یک جزوه در مورد برخی از خدمات دیگری که ارائه می دهیم ضمیمه می کنم [ترجمه ترگمان]بروشور را در مورد بعضی از خدمات دیگری که به او پیشنهاد کردیم، در میان گذاشتم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Please enclose an sae for your test results.
[ترجمه گوگل]لطفاً یک sae برای نتایج آزمایش خود ضمیمه کنید [ترجمه ترگمان]لطفا یک SAE را برای نتایج تست خود محصور کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Please enclose a curriculum vitae with your letter of application.
[ترجمه گوگل]لطفاً یک رزومه را به همراه نامه درخواست خود ضمیمه کنید [ترجمه ترگمان]لطفا یک vitae را با نامه درخواست خود محصور کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. I enclose a copy of this report herewith for your information.
[ترجمه گوگل]من یک نسخه از این گزارش را برای اطلاع شما ضمیمه می کنم [ترجمه ترگمان]من یک نسخه از این گزارش را برای اطلاعات شما نوشتم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. With respect to your enquiry, I enclose an explanatory leaflet.
[ترجمه گوگل]با توجه به سؤال شما، من یک جزوه توضیحی را ضمیمه می کنم [ترجمه ترگمان]با توجه به پرس و جو من یک بروشور توضیحی به او دادم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. I enclose a stamped addressed envelope for your reply.
[ترجمه گوگل]من یک پاکت نشانی مهر شده برای پاسخ شما ضمیمه می کنم [ترجمه ترگمان]یک پاکت مهر شده را برای جواب تو جا گذاشتم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
[زمین شناسی] درمیانگذاشتن، در جوفقرار دادن، بهپیوستفرستادن، حصار یا چینهکشیدندور [ریاضیات] محصور کردن، قرار داشته باشد، در جوف قرار دادن، داخل پرانتز گذاشتن
انگلیسی به انگلیسی
• surround, confine, close in; place an additional document or letter within another if an object is enclosed by something solid, it is completely surrounded by it. if you enclose something with a letter, you put it in the same envelope. see also enclosed.
پیشنهاد کاربران
از بر بودن چیزی
محصور کردن , احاطه کردن ؛ ضمیمه کردن , فرستادن # tall trees enclosed the garden #�to enclose a garden with a high wall # The yard had been enclosed with iron railings # I enclose three documents herewith # The relevant documents are enclosed for your information