encasement

/enˈkeɪsmənt//ɪnˈkeɪsmənt/

معنی: محفظه، قفسه
معانی دیگر: قفسه، محفظه

جمله های نمونه

1. Findings on urography include encasement or amputation of calyces and diffuse enlargement of kidney.
[ترجمه گوگل]یافته‌های اوروگرافی شامل انسداد یا قطع کالیس‌ها و بزرگی منتشر کلیه است
[ترجمه ترگمان]یافته های این تحقیق شامل افزایش یا قطع اتصال calyces و گسترش diffuse کلیه می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. At last, the system will auto-select the encasement and change the database in according with the numbers of cars.
[ترجمه گوگل]در نهایت، سیستم به طور خودکار محفظه را انتخاب می کند و پایگاه داده را با توجه به تعداد اتومبیل ها تغییر می دهد
[ترجمه ترگمان]در نهایت سیستم the را انتخاب کرده و پایگاه داده را مطابق با تعداد اتومبیل ها تغییر می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Left ureteral obstruction with suspicious tumor encasement and hydronephrosis was found on imaging studies.
[ترجمه گوگل]انسداد حالب چپ با پوشش مشکوک تومور و هیدرونفروز در مطالعات تصویربرداری یافت شد
[ترجمه ترگمان]obstruction Left با تومور مشکوک encasement و hydronephrosis در مطالعات تصویربرداری پیدا شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The principal protection is due to the zincs encasement of the item, which prevents contact with the environment.
[ترجمه گوگل]محافظت اصلی به دلیل محفظه زینکی این مورد است که از تماس با محیط جلوگیری می کند
[ترجمه ترگمان]حفاظت اصلی ناشی از zincs encasement آیتم است که از تماس با محیط جلوگیری می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I can provide the Secretary containers Encasement, open-top counters, flat counters, refrigerated services.
[ترجمه گوگل]من می توانم کانتینرهای منشی، کانترهای روباز، کانترهای تخت، خدمات یخچال را ارائه دهم
[ترجمه ترگمان]من می توانم ظروف Secretary، counters باز، پیشخوان پهن و خدمات یخچال دار را فراهم کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Input the delivered encasement report every week.
[ترجمه گوگل]هر هفته گزارش تحویل داده شده را وارد کنید
[ترجمه ترگمان]هر هفته گزارش encasement را وارد کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The automatic encasement software system based on SQL technology and density greedy algorithm is designed with three modules by VB 0 and SQL.
[ترجمه گوگل]سیستم نرم افزار محفظه خودکار مبتنی بر فناوری SQL و الگوریتم چگالی حریص با سه ماژول توسط VB 0 و SQL طراحی شده است
[ترجمه ترگمان]سیستم نرم افزاری encasement automatic مبتنی بر فن آوری SQL و الگوریتم حریصانه غلظت VB ۰ و SQL designed است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The encasement module selects the cases and then print the list.
[ترجمه گوگل]ماژول encasement موارد را انتخاب می کند و سپس لیست را چاپ می کند
[ترجمه ترگمان]ماژول encasement موارد را انتخاب کرده و سپس فهرست را چاپ می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Mr. Immelt said that the steel encasement of the reactors has yet to be breached, a critical element in preventing an even worse situation.
[ترجمه گوگل]آقای ایملت گفت که پوشش فولادی راکتورها هنوز شکسته نشده است، که یک عنصر حیاتی برای جلوگیری از وضعیت بدتر است
[ترجمه ترگمان]آقای ایملت گفت که the فولادی راکتورها هنوز نقض نشده است، یک عنصر حیاتی در پیش گیری از یک وضعیت حتی بدتر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The author of the paper has designed and developed the auto- encasement control system by adopting SCPU and ISP technology.
[ترجمه گوگل]نویسنده مقاله سیستم کنترل خودکار پوشش را با استفاده از فناوری SCPU و ISP طراحی و توسعه داده است
[ترجمه ترگمان]مولف این مقاله با اتخاذ فن آوری ISP و technology، سیستم کنترل خودکار - encasement را طراحی و توسعه داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The problem of plates layout can be mapped into an encasement problem.
[ترجمه گوگل]مشکل چیدمان صفحات را می توان در یک مسئله پوششی ترسیم کرد
[ترجمه ترگمان]مساله چیدمان بشقاب را می توان در یک مساله encasement ترسیم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The main influential factors on surgical results were whether presence of encasement of the basilar artery and its branches and of the arachnoidal cleavage plane between the tumor and the brain stem.
[ترجمه گوگل]فاکتورهای اصلی تاثیرگذار بر نتایج جراحی، وجود محفظه شریان بازیلار و شاخه های آن و صفحه شکاف آراکنوئیدی بین تومور و ساقه مغز بود
[ترجمه ترگمان]عوامل تاثیر گذار اصلی بر نتایج جراحی این بود که آیا حضور of شریان basilar و انشعابات آن و مراحل تقسیم arachnoidal بین تومور و ساقه مغز وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The work included several procedures : checking the amount, appraisal, classification, encasement and remake.
[ترجمه گوگل]کار شامل چندین روش بود: بررسی مقدار، ارزیابی، طبقه‌بندی، محفظه‌بندی و بازسازی
[ترجمه ترگمان]این کار شامل چندین مرحله بود: بررسی میزان، ارزیابی، طبقه بندی، encasement و بازسازی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Metal, plastic or fibre tube fitted to wall, ceiling or under platform of exhibit used as an encasement for electrical leads.
[ترجمه گوگل]لوله های فلزی، پلاستیکی یا الیافی نصب شده بر روی دیوار، سقف یا زیر سکوی نمایشگاه که به عنوان محفظه برای سرنخ های الکتریکی استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]لوله های فلزی، پلاستیکی یا فیبر نصب شده بر روی دیوار، سقف یا زیر سکوی نمایشگاه به عنوان an برای هدایت الکتریکی استفاده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Now has no way to put in for sure whether being able to or not, we may squeeze these things in in the process of encasement to the full going in.
[ترجمه گوگل]اکنون راهی برای اطمینان از اینکه بتوانیم یا نه، وجود ندارد، ممکن است این چیزها را در فرآیند محصور کردن به طور کامل فشار دهیم
[ترجمه ترگمان]اکنون هیچ راهی وجود ندارد که مطمئن شوید که آیا قادر به انجام این کار هستید یا خیر، ممکن است این چیزها را در فرآیند encasement به مرحله کامل وارد کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

محفظه (اسم)
case, shield, box, chest, encasement, crate

قفسه (اسم)
rack, cupboard, cabinet, encasement, wardrobe

انگلیسی به انگلیسی

• state of being enclosed in or as if in a case

پیشنهاد کاربران

بپرس