emit

/eˈmɪt//ɪˈmɪt/

معنی: خارج کردن، بیرون دادن، بیرون ریختن، انتشار نور منتشر کردن
معانی دیگر: (به بیرون فرستادن یا ریختن) برون فرست کردن، گسیلیدن، صادر کردن، دفع کردن، گسیلش کردن، (بیرون) دادن، ساطع کردن، (در اثر تابشگری یا گرما و غیره) الکترون فشانی کردن، موج فشانی کردن، (رادیو) آواپراکنی کردن، (موج رادیویی) فرستادن، پخش کردن (transmit هم می گویند)، (اسکناس و اوراق قرضه و غیره) منتشر کردن، به جریان انداختن، ساتع کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: emits, emitting, emitted
مشتقات: emitter (n.)
(1) تعریف: to send out or discharge.
مترادف: discharge, emanate, expel, issue
متضاد: absorb
مشابه: evolve, exhaust, exude, fume, ooze, radiate, release, send, shed, vent

- a bus that emits fumes
[ترجمه گوگل] اتوبوسی که بخار تولید می کند
[ترجمه ترگمان] یه اتوبوس که بخار تولید میکنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to issue formally or officially, as a decree or currency.
مشابه: issue, publish

(3) تعریف: to give voice to.
مترادف: utter
مشابه: vocalize, voice

- He emitted a short laugh.
[ترجمه سید سمیع نادری] او لبخند کوتاهی زد
|
[ترجمه s.a.a.h] او خنده ( لبخند ) کوتاهی کرد
|
[ترجمه گوگل] خنده کوتاهی زد
[ترجمه ترگمان] خنده کوتاهی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. geysers emit water
آبفشان ها آب می جهانند.

2. The metal container began to emit a clicking sound.
[ترجمه masome ayazi] ظرف فلزی شروع به بیرون دادن صدای تق تق کرد
|
[ترجمه گوگل]ظرف فلزی شروع به انتشار صدای تق تق
[ترجمه ترگمان]محفظه فلزی شروع به انتشار صدای کلیک کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It is unlawful for factories to emit black smoke into the air.
[ترجمه shahab] پخش کردن دود سیاه در هوا، برای کارخانه ها غیر قانونی می باشد
|
[ترجمه گوگل]انتشار دود سیاه در هوا توسط کارخانه ها غیرقانونی است
[ترجمه ترگمان]برای کارخانه ها غیر قانونی است که دود سیاه خود را در هوا منتشر کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She was heard to emit a cry of horror.
[ترجمه گوگل]شنیده شد که فریاد وحشتناکی از او سر می‌دهد
[ترجمه ترگمان]صدای فریادی از وحشت به گوش رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Some species send out signals almost continuously, others emit short bursts.
[ترجمه گوگل]برخی از گونه‌ها سیگنال‌ها را تقریباً پیوسته ارسال می‌کنند، برخی دیگر انفجارهای کوتاهی منتشر می‌کنند
[ترجمه ترگمان]برخی گونه ها سیگنال ها را تقریبا به طور مداوم ارسال می کنند و برخی دیگر bursts کوتاه را منتشر می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Are black smokers hot enough to emit light visible to the shrimp?
[ترجمه گوگل]آیا سیگاری های سیاه به اندازه ای گرم هستند که نور را برای میگو ساطع کنند؟
[ترجمه ترگمان]آیا افراد سیگاری به اندازه کافی داغ هستند که بتوانند نور را به میگو روشن کنند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. These emit a piercing shriek when pressed.
[ترجمه گوگل]اینها هنگام فشار دادن یک فریاد نافذ منتشر می کنند
[ترجمه ترگمان]در همین موقع صدای فریاد تیز و گوش خراش به گوش رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. These emit two distinct sounds, depending on which end one blows into.
[ترجمه M] بسته به انتهایی که شخص داخلش فوت کنه ۲ تا صدای متمایز ( یا متفاوت ) میده
|
[ترجمه گوگل]این دو صدای متمایز را منتشر می کنند، بسته به اینکه یکی به کدام انتهایی می وزد
[ترجمه ترگمان]این صداها دو صدای مجزا و بسته به اینکه کدام یک به آن ها ضربه می زند، منتشر می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The Clown Loach are continually fighting; they emit a clicking sound which I know is territorial.
[ترجمه گوگل]دلقک لوچ به طور مداوم در حال مبارزه هستند آنها صدای کلیکی را منتشر می کنند که می دانم منطقه ای است
[ترجمه ترگمان]دلقک سیرک مدام در حال جنگ هستند و یک صدای کلیک را از خود متشعشع می کنند که من از آن آگاه هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The country's 2 5 million cars emit 20 percent of total carbon dioxide emissions.
[ترجمه گوگل]25 میلیون خودروی این کشور 20 درصد از کل انتشار دی اکسید کربن را منتشر می کنند
[ترجمه ترگمان]۲ میلیون خودرو در این کشور، ۲۰ درصد از کل گازهای کربن دی اکسید را منتشر می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Some people emit negative fumes, while others vibrate positive energy. Stay close to the positive ones; otherwise you will be smoked to death. RVM
[ترجمه گوگل]برخی از افراد دود منفی ساطع می کنند، در حالی که برخی دیگر انرژی مثبت را مرتعش می کنند به موارد مثبت نزدیک باشید؛ در غیر این صورت تا حد مرگ دود خواهید شد RVM
[ترجمه ترگمان]برخی افراد دود منفی خود را منتشر می کنند در حالی که برخی دیگر انرژی مثبت دارند نزدیک به عزیزان خود باشید؛ در غیر این صورت برای مرگ سیگار خواهید کشید rvm
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. When minerals such as quartz are heated, they emit light.
[ترجمه گوگل]هنگامی که مواد معدنی مانند کوارتز گرم می شوند، نور ساطع می کنند
[ترجمه ترگمان]وقتی مواد معدنی مانند کوارتز گرم می شوند نور ساطع می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Suppose he were to emit a flash of light from a torch.
[ترجمه گوگل]فرض کنید او قرار بود نوری از یک مشعل ساطع کند
[ترجمه ترگمان]فرض کنیم که نوری از مشعل ساطع کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A neurone will emit impulses at a rate of from zero up to several hundred per second.
[ترجمه گوگل]یک نورون تکانه هایی را با سرعتی از صفر تا چند صد در ثانیه ساطع می کند
[ترجمه ترگمان]یک neurone، ایمپالس ها را به سرعت از صفر تا چند صد در ثانیه منتشر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The lamps emit ultra-violet radiation which has powerful cancer-causing abilities, according to a small pilot study on its effects on mice.
[ترجمه گوگل]بر اساس یک مطالعه آزمایشی کوچک بر روی اثرات آن بر روی موش، این لامپ ها اشعه ماوراء بنفش ساطع می کنند که توانایی ایجاد سرطان قوی دارد
[ترجمه ترگمان]با توجه به مطالعه آزمایشی کوچکی که بر روی اثرات آن بر روی موش ها دارد، چراغ ها تابش فرابنفش را منتشر می کنند که باعث ایجاد توانایی های بالقوه سرطان می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خارج کردن (فعل)
discharge, dismiss, expel, bring out, send out, drive out, evict, emit

بیرون دادن (فعل)
throw off, ooze, give out, vent, emit, fling, evolve, give off, exhale, exsert

بیرون ریختن (فعل)
void, vent, jet, emit, outpour

انتشار نور منتشر کردن (فعل)
emit

تخصصی

[عمران و معماری] صدور
[ریاضیات] تخلیه کردن، منتقل کردن، ساطع کردن

انگلیسی به انگلیسی

• send out, discharge, give off; express
if something emits heat, light, or a smell, it sends it out by means of a physical or chemical process.
to emit a sound or noise means to produce it so that other people can hear it.

پیشنهاد کاربران

منتشر کردن، ساطع کردن
۱. از خود بیرون دادن. بیرون دادن. دادن ۲. بیرون فرستادن. فرستادن. خارج کردن ۳. پخش کردن. منتشر کردن ۴. صادر کردن. ساطع کردن ۵. گسیل کردن ۶. ( آه. فریاد و غیره ) کشیدن
Was he not a drop of emitted semen?
...
[مشاهده متن کامل]

آیا او قطره ای منی از خود بیرون ریخته نبود؟
�أَلَمْ یَکُ نُطْفَةً مِنْ مَنِیٍّ یُمْنَی�

ساطح کردن
emit ( v ) ( ɪˈmɪt ) =to send out sth such as light, heat, gas, etc. , e. g. The metal container began to emit a clicking sound. Sulfur gases were emitted by the volcano. emission ( n ) ( ɪˈmɪʃn )
emit
emit = to send out a beam, noise, smell, or gas
emit = send out = release = publish = discharge
emit ≠ absorb
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : emit
✅️ اسم ( noun ) : emission / emissivity
✅️ صفت ( adjective ) : emissive
✅️ قید ( adverb ) : _
( در نمایشگرها ) :
LED: Light Emitting Diode
دیودِ گُسیلنده ی ( نشر دهنده ) نور
بیرون دادن، ساطع کردن، منتشر کردن چیزی مثل نور، گرما، صدا، گاز و. . .
در کامپیوتر و برنامه نویسی بیشتر به معنی تولید کردن و produce هست:
the operator is simply removed in the emitted JavaScript code.
این عملگر در کد جاوااسکریپت تولید شده ( خروجی ) حذف میشه
emit ( مهندسی مخابرات )
واژه مصوب: گسیلیدن
تعریف: انتشار انرژی امواج الکترومغناطیسی|||متـ . گسیل کردن
تولید میکنه
۲۰meat and dairy firms emit more greenhouse than France
بیست تا شرکتهای گوشت ولبنیاتی فرانسه گاز گلخونه آیی تولید میکنن
ساطع کردن، منشتر کردن، پخش کردن
منتشر کردن
Emitting light
نور افشانی کردن
ساطع کردن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس