eligibility

/ˌelɪdʒəˈbɪləti//ˌelɪdʒəˈbɪlɪti/

معنی: شایستگی، مشمولیت
معانی دیگر: شایستگی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the state or condition of being eligible, as for office, membership, marriage, or participation in some activity.
مشابه: qualification

جمله های نمونه

1. I'll have to check her eligibility to take part.
[ترجمه محمد] من باید شایستگی او را برای شرکت کردن بررسی نمایم.
|
[ترجمه دنیا. قاسمی] من باید قابلیت وی برای مشارکت کردن را بررسی کنم.
|
[ترجمه گوگل]من باید واجد شرایط بودن او را برای شرکت بررسی کنم
[ترجمه ترگمان]باید یک نگاهی به او بیندازم تا از هم جدا شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The eligibility rules prevent under-18s being in the team.
[ترجمه محمد] قوانین شایستگی از حضور افراد زیر 18 سال در تیم جلوگیری میکند.
|
[ترجمه شان] قوانین مربوط به ( احراز}صلاحیت، از حضور افراد زیر 18 سال در تیم، جلوگیری میکند.
|
[ترجمه گوگل]قوانین واجد شرایط بودن از حضور افراد زیر 18 سال در تیم جلوگیری می کند
[ترجمه ترگمان]قوانین شایستگی از زیر ۱۸ سال در این تیم پیش گیری می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Marriage to a national gave automatic eligibility for citizenship.
[ترجمه دنیا. قاسمی] ازدواج با تبعه یک کشور خود به خود قابلیت برای شهروندی را اعطا می کند.
|
[ترجمه گوگل]ازدواج با یک شهروند به طور خودکار واجد شرایط شهروندی می شد
[ترجمه ترگمان]ازدواج برای یک ملت، واجد شرایط بودن برای شهروندی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Eligibility for five weeks' holiday is restricted to senior management.
[ترجمه محمد تبريزی] پنج هفته تعطیلات استحقاقی مختص مدیران سالمند می باشد.
|
[ترجمه محمد تبريزی] 5 هفته تعطیلات استحقاقی مختص مدیران ارشد است.
|
[ترجمه گوگل]واجد شرایط بودن تعطیلات پنج هفته ای به مدیریت ارشد محدود می شود
[ترجمه ترگمان]واجد شرایط بودن در تعطیلات پنج هفته محدود به مدیریت ارشد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The government has altered the rules governing eligibility for unemployment benefit.
[ترجمه گوگل]دولت قوانین مربوط به واجد شرایط بودن دریافت مزایای بیکاری را تغییر داده است
[ترجمه ترگمان]دولت قوانین حاکم بر صلاحیت بیکاری را تغییر داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Check your eligibility for State benefits.
[ترجمه گوگل]واجد شرایط بودن خود را برای مزایای دولتی بررسی کنید
[ترجمه ترگمان]صلاحیت خود را برای منافع دولتی بررسی کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He was quizzed about his income, debts and eligibility for state benefits.
[ترجمه گوگل]از او در مورد درآمد، بدهی ها و واجد شرایط بودن برای دریافت مزایای دولتی سؤال شد
[ترجمه ترگمان]او از درآمد، بدهی و صلاحیت خود برای منافع دولتی مورد سوال قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Eligibility for the benefit was determined by a means test.
[ترجمه گوگل]واجد شرایط بودن این مزایا با آزمون میانگین تعیین شد
[ترجمه ترگمان]شایستگی برای این مزیت با یک تست به دست آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The rules covering eligibility for benefits changed in the 1980s.
[ترجمه محمد تبريزی] قوانین مربوط به استحقاق مزایا در سال های 1980 تغییر یافت.
|
[ترجمه گوگل]قوانین مربوط به واجد شرایط بودن برای مزایا در دهه 1980 تغییر کرد
[ترجمه ترگمان]قوانینی که شایستگی برای منافع در دهه ۱۹۸۰ را پوشش می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Her qualifications and experience confirm her eligibility for the job.
[ترجمه محمد تبريزی] تحصیلات و تجربه او مؤید شایستگی برای این شغل است.
|
[ترجمه گوگل]صلاحیت و تجربه او واجد شرایط بودن او را برای این شغل تأیید می کند
[ترجمه ترگمان]صلاحیت ها و تجربه او صلاحیت وی برای این شغل را تایید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The establishment of the cohesion fund and eligibility to benefit from it were agreed by all the member states.
[ترجمه گوگل]ایجاد صندوق انسجام و واجد شرایط بودن برای بهره مندی از آن مورد توافق همه کشورهای عضو بود
[ترجمه ترگمان]تاسیس صندوق انسجام و صلاحیت برای بهره مند شدن از آن توسط تمامی کشورهای عضو پذیرفته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Eligibility Federal law Federal entitlement to benefits is eliminated.
[ترجمه گوگل]واجد شرایط بودن قانون فدرال استحقاق فدرال برای مزایا حذف شده است
[ترجمه ترگمان]استحقاق فدرال فدرال برای منافع حذف شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Eligibility is determined by a means test administered by the solicitor and based upon assessment of disposable income and capital.
[ترجمه گوگل]واجد شرایط بودن توسط یک آزمون دارایی که توسط وکیل انجام می شود و بر اساس ارزیابی درآمد و سرمایه قابل تصرف تعیین می شود
[ترجمه ترگمان]شایستگی با یک آزمون ابزاری که توسط مشاور اداره می شود و براساس ارزیابی درآمد یک بار مصرف و سرمایه تعیین می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Relaxation in eligibility criteria would also reduce the pressure on able-bodied recipients to look for work.
[ترجمه گوگل]آرامش در معیارهای واجد شرایط بودن نیز فشار بر دریافت کنندگان توانمند برای جستجوی کار را کاهش می دهد
[ترجمه ترگمان]تمدد اعصاب در معیارهای واجد شرایط، فشار روی دریافت کنندگان سالم را کاهش می دهد تا به دنبال کار بگردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Eligibility for selection as a duty solicitor has gone through three distinct and separate phases.
[ترجمه گوگل]واجد شرایط بودن برای انتخاب به عنوان وکیل وظیفه سه مرحله مجزا و مجزا را طی کرده است
[ترجمه ترگمان]صلاحیت انتخاب به عنوان یک مشاور وظیفه از سه مرحله مجزا و جداگانه عبور کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شایستگی (اسم)
ability, sufficiency, competency, competence, merit, suitability, worthiness, aptitude, desert, acceptability, adequacy, pertinence, pertinency, aptness, decency, eligibility

مشمولیت (اسم)
incidence, eligibility

انگلیسی به انگلیسی

• qualification, competence, fitness, suitability

پیشنهاد کاربران

واجد شرایط بودن
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : eligibility
✅️ صفت ( adjective ) : eligible
✅️ قید ( adverb ) : eligibly
استخدام
شایستگی
واحد شرایط بودن
صلاحیت

بپرس