• : تعریف: the state or condition of being eligible, as for office, membership, marriage, or participation in some activity. • مشابه: qualification
جمله های نمونه
1. I'll have to check her eligibility to take part.
[ترجمه محمد] من باید شایستگی او را برای شرکت کردن بررسی نمایم.
|
[ترجمه دنیا. قاسمی] من باید قابلیت وی برای مشارکت کردن را بررسی کنم.
|
[ترجمه گوگل]من باید واجد شرایط بودن او را برای شرکت بررسی کنم [ترجمه ترگمان]باید یک نگاهی به او بیندازم تا از هم جدا شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The eligibility rules prevent under-18s being in the team.
[ترجمه محمد] قوانین شایستگی از حضور افراد زیر 18 سال در تیم جلوگیری میکند.
|
[ترجمه شان] قوانین مربوط به ( احراز}صلاحیت، از حضور افراد زیر 18 سال در تیم، جلوگیری میکند.
|
[ترجمه گوگل]قوانین واجد شرایط بودن از حضور افراد زیر 18 سال در تیم جلوگیری می کند [ترجمه ترگمان]قوانین شایستگی از زیر ۱۸ سال در این تیم پیش گیری می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Marriage to a national gave automatic eligibility for citizenship.
[ترجمه دنیا. قاسمی] ازدواج با تبعه یک کشور خود به خود قابلیت برای شهروندی را اعطا می کند.
|
[ترجمه گوگل]ازدواج با یک شهروند به طور خودکار واجد شرایط شهروندی می شد [ترجمه ترگمان]ازدواج برای یک ملت، واجد شرایط بودن برای شهروندی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Eligibility for five weeks' holiday is restricted to senior management.
[ترجمه محمد تبريزی] پنج هفته تعطیلات استحقاقی مختص مدیران سالمند می باشد.
|
[ترجمه محمد تبريزی] 5 هفته تعطیلات استحقاقی مختص مدیران ارشد است.
|
[ترجمه گوگل]واجد شرایط بودن تعطیلات پنج هفته ای به مدیریت ارشد محدود می شود [ترجمه ترگمان]واجد شرایط بودن در تعطیلات پنج هفته محدود به مدیریت ارشد است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The government has altered the rules governing eligibility for unemployment benefit.
[ترجمه گوگل]دولت قوانین مربوط به واجد شرایط بودن دریافت مزایای بیکاری را تغییر داده است [ترجمه ترگمان]دولت قوانین حاکم بر صلاحیت بیکاری را تغییر داده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Check your eligibility for State benefits.
[ترجمه گوگل]واجد شرایط بودن خود را برای مزایای دولتی بررسی کنید [ترجمه ترگمان]صلاحیت خود را برای منافع دولتی بررسی کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. He was quizzed about his income, debts and eligibility for state benefits.
[ترجمه گوگل]از او در مورد درآمد، بدهی ها و واجد شرایط بودن برای دریافت مزایای دولتی سؤال شد [ترجمه ترگمان]او از درآمد، بدهی و صلاحیت خود برای منافع دولتی مورد سوال قرار گرفت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Eligibility for the benefit was determined by a means test.
[ترجمه گوگل]واجد شرایط بودن این مزایا با آزمون میانگین تعیین شد [ترجمه ترگمان]شایستگی برای این مزیت با یک تست به دست آمد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The rules covering eligibility for benefits changed in the 1980s.
[ترجمه محمد تبريزی] قوانین مربوط به استحقاق مزایا در سال های 1980 تغییر یافت.
|
[ترجمه گوگل]قوانین مربوط به واجد شرایط بودن برای مزایا در دهه 1980 تغییر کرد [ترجمه ترگمان]قوانینی که شایستگی برای منافع در دهه ۱۹۸۰ را پوشش می دهند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Her qualifications and experience confirm her eligibility for the job.
[ترجمه محمد تبريزی] تحصیلات و تجربه او مؤید شایستگی برای این شغل است.
|
[ترجمه گوگل]صلاحیت و تجربه او واجد شرایط بودن او را برای این شغل تأیید می کند [ترجمه ترگمان]صلاحیت ها و تجربه او صلاحیت وی برای این شغل را تایید می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The establishment of the cohesion fund and eligibility to benefit from it were agreed by all the member states.
[ترجمه گوگل]ایجاد صندوق انسجام و واجد شرایط بودن برای بهره مندی از آن مورد توافق همه کشورهای عضو بود [ترجمه ترگمان]تاسیس صندوق انسجام و صلاحیت برای بهره مند شدن از آن توسط تمامی کشورهای عضو پذیرفته شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Eligibility Federal law Federal entitlement to benefits is eliminated.
[ترجمه گوگل]واجد شرایط بودن قانون فدرال استحقاق فدرال برای مزایا حذف شده است [ترجمه ترگمان]استحقاق فدرال فدرال برای منافع حذف شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Eligibility is determined by a means test administered by the solicitor and based upon assessment of disposable income and capital.
[ترجمه گوگل]واجد شرایط بودن توسط یک آزمون دارایی که توسط وکیل انجام می شود و بر اساس ارزیابی درآمد و سرمایه قابل تصرف تعیین می شود [ترجمه ترگمان]شایستگی با یک آزمون ابزاری که توسط مشاور اداره می شود و براساس ارزیابی درآمد یک بار مصرف و سرمایه تعیین می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Relaxation in eligibility criteria would also reduce the pressure on able-bodied recipients to look for work.
[ترجمه گوگل]آرامش در معیارهای واجد شرایط بودن نیز فشار بر دریافت کنندگان توانمند برای جستجوی کار را کاهش می دهد [ترجمه ترگمان]تمدد اعصاب در معیارهای واجد شرایط، فشار روی دریافت کنندگان سالم را کاهش می دهد تا به دنبال کار بگردند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Eligibility for selection as a duty solicitor has gone through three distinct and separate phases.
[ترجمه گوگل]واجد شرایط بودن برای انتخاب به عنوان وکیل وظیفه سه مرحله مجزا و مجزا را طی کرده است [ترجمه ترگمان]صلاحیت انتخاب به عنوان یک مشاور وظیفه از سه مرحله مجزا و جداگانه عبور کرده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید