elicit

/əˈlɪsət//ɪˈlɪsɪt/

معنی: بیرون کشیدن، استنباط کردن، استخراج کردن
معانی دیگر: موجب شدن، انگیزاندن، باعث شدن، (روان شناسی) فراخواندن، (از کسی) در کشیدن، موجب آشکار شدن(چیزی) شدن، ظاهر ساختن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: elicits, eliciting, elicited
مشتقات: elicitable (adj.), elicitation (n.), elicitor (n.)
(1) تعریف: to draw or bring out.
مترادف: educe
مشابه: draw, evoke, extract, pull

- I hoped to elicit her ideas on the matter.
[ترجمه حسن] امیدوار بودم از نظرات او درباره موضوع سر دربیارم ( نظرات اون رو درباره موضوع بیرون بکشم )
|
[ترجمه Neg] امیدوار بودم تا نظرات اون رو درباره ی موضوع بفهمم ( استنباط کنم. بیرون بکشم )
|
[ترجمه گوگل] من امیدوار بودم که ایده های او را در این مورد استخراج کنم
[ترجمه ترگمان] امیدوار بودم که از این موضوع سر در بیاورم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to call forth; evoke.
مترادف: draw, evoke
مشابه: occasion

- His remark elicited several boos from the audience.
[ترجمه لیدا] نظرات او چندین نفر از بین بینندگان رو برانگیخت.
|
[ترجمه حسین] نظر او مخالفت چندین تن از حاضرین را بر انگیخت ( نظر او باعث شد تعدادی از حضار او را هو کنند )
|
[ترجمه گوگل] سخنان او با تشویق های متعدد تماشاگران مواجه شد
[ترجمه ترگمان] این حرف چند بار از تماشاچی ها بلند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The question "How are you?" often elicits a response of "Fine."
[ترجمه دنتیست مریم] سوال"چطوری؟" اغلب پاسخی از جواب " خوب بودن" می طلبد
|
[ترجمه حسین] سوال How are you ( چه طوری ) اغلبا جواب Fine ( خوبم ) رو میگیره
|
[ترجمه گوگل] سوال "چطوری؟" اغلب پاسخ "خوب" را برمی انگیزد
[ترجمه ترگمان] سوال این است: \"شما چطور؟\" اغلب اوقات پاسخ \"خوب\" را بیرون می کشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The joke elicited few laughs from the crowd.
[ترجمه حسین] جوک مقداری خنده از جمعیت گرفت. ( جوک باعث خنده جمعی از جمعیت شد. )
|
[ترجمه سارینا] جوک مقدار کمی خنده گرفت از جمعیت
|
[ترجمه Mrjn] آن شوخی موجب خنده ی تعدادی از جمعیت شد . ( هنگام ترجمه کردن، روان بودن ترجمه مهمه نه کلمه به کلمه ترجمه کردن )
|
[ترجمه گوگل] این شوخی خنده ی کمی از جمعیت را برانگیخت
[ترجمه ترگمان] این جوک چند تن از مردم را به خنده انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Have you managed to elicit a response from them yet?
[ترجمه امیر مهندس] آیا تا حالا موفق شدی جواب ازشون بگیری؟
|
[ترجمه مطهره] تا حالا موفق شدی پاسخی ازشون بگیری
|
[ترجمه hassan.r] هنوز موفق نشده ایداز آن ها پاسخی دریافت کنید
|
[ترجمه Mojarrad] آیا تا به حال موفق شده اید از آنها پاسخی بیرون بکشید؟
|
[ترجمه Mrym] آیا تا کنون موفق به دریافت پاسخ از آنها شده اید؟!
|
[ترجمه گوگل]آیا تاکنون موفق به دریافت پاسخ از آنها شده اید؟
[ترجمه ترگمان]هنوز موفق شده اید از آن ها پاسخی دریافت کنید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I could elicit no response from him.
[ترجمه Amir] نتوانستم هیچ جوابی از او بگیرم
|
[ترجمه گوگل]من نتوانستم پاسخی از او بگیرم
[ترجمه ترگمان]نتوانستم جوابی از او پیدا کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They were able to elicit the support of the public.
[ترجمه هانی] آنها توانستند حمایت عمومی را بدست بیارن ( استخراج کنن )
|
[ترجمه RemiDent🦷] انها توانستند حمایت عمومی را جلب کنند
|
[ترجمه گوگل]آنها توانستند حمایت مردم را جلب کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها توانستند از مردم حمایت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The test uses pictures to elicit words from the child.
[ترجمه گوگل]این آزمون از تصاویر برای استخراج کلمات از کودک استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]آزمون از تصاویر برای استخراج کلمات از کودک استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The questionnaire was intended to elicit information on eating habits.
[ترجمه گوگل]این پرسشنامه به منظور استخراج اطلاعات در مورد عادات غذایی بود
[ترجمه ترگمان]هدف از این پرسشنامه، استخراج اطلاعات درباره عادات غذایی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The goal is simply to elicit a response and build on it.
[ترجمه گوگل]هدف صرفاً برانگیختن پاسخ و ساختن آن است
[ترجمه ترگمان]هدف این است که پاسخ را به دست آورید و آن را بسازید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The sonnets to the Friend, by contrast, elicit warmth in us by the warmth that they contain.
[ترجمه گوگل]در مقابل، غزلیات برای دوست، با گرمی که در خود دارند، گرما را در ما ایجاد می کنند
[ترجمه ترگمان]غزل های دوست، با مقایسه، با گرمایی که در ما دارند گرما را به ما جذب می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Elicit that they are used as lenses.
[ترجمه گوگل]نشان دهید که آنها به عنوان لنز استفاده می شوند
[ترجمه ترگمان]Elicit که به عنوان لنز استفاده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Neither seemed able to elicit any information.
[ترجمه گوگل]به نظر نمی رسید هیچ کدام قادر به استخراج هیچ اطلاعاتی نباشند
[ترجمه ترگمان]به نظر نمی رسید که هیچ کدام از آن ها اطلاعاتی کسب کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Other questions were designed to elicit information about extent of Creole use as perceived by the respondent.
[ترجمه گوگل]سوالات دیگر برای استخراج اطلاعات در مورد میزان استفاده از کریول همانطور که توسط پاسخ دهنده درک می شود طراحی شده است
[ترجمه ترگمان]سوالات دیگری به منظور استخراج اطلاعات درباره میزان استفاده از کریول که توسط پاسخ دهنده دریافت گردید، طراحی شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Survey questions pitched at a general level may elicit what respondents regard as socially approved values.
[ترجمه گوگل]سؤالات نظرسنجی مطرح شده در سطح عمومی ممکن است آنچه را که پاسخ دهندگان به عنوان ارزش های مورد تایید اجتماعی می دانند، بیان کنند
[ترجمه ترگمان]سوالات بررسی شده در سطح عمومی ممکن است چیزی را که پاسخ دهندگان به عنوان ارزش های تایید اجتماعی مورد توجه قرار می دهند استخراج کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A central feature is the attempt to elicit the degree of identification of a community.
[ترجمه گوگل]یکی از ویژگی های اصلی تلاش برای استخراج درجه هویت یک جامعه است
[ترجمه ترگمان]ویژگی محوری تلاش برای استخراج درجه شناسایی یک جامعه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. You may attempt to be starkly one-sided to elicit a response.
[ترجمه گوگل]شما ممکن است سعی کنید کاملاً یک طرفه باشید تا پاسخی را جلب کنید
[ترجمه ترگمان]ممکن است بخواهید به طور مشخص یک طرفه باشید تا پاسخ را به دست آورید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. What information is the questionnaire intended to elicit from the respondent?
[ترجمه اسحاقی] هدف این پرسشنامه به دست آوردن چه اطلاعاتی از پاسخ دهنده است ؟
|
[ترجمه گوگل]پرسشنامه در نظر گرفته شده است تا چه اطلاعاتی را از پاسخ دهنده استخراج کند؟
[ترجمه ترگمان]هدف از این اطلاعات، پرسش نامه از طرف پاسخ دهنده است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بیرون کشیدن (فعل)
extract, evoke, solicit, draw, aspirate, elicit

استنباط کردن (فعل)
induct, elicit, divine, construe, deduce, infer, educe

استخراج کردن (فعل)
exploit, extract, elicit, pan, educe, draw out

انگلیسی به انگلیسی

• extract from, bring out, draw out
if you elicit a response or a reaction, you do something which makes other people respond or react; a formal word.
if you elicit a piece of information, you get it by asking careful questions; a formal word.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : elicit
✅️ اسم ( noun ) : elicitation
✅️ صفت ( adjective ) : _
✅️ قید ( adverb ) : _
از زیر زبون یارو حرف کشیدن
به حرف آوردن
لطفا با illicit : قاچاق - ممنوعه اشتباه نشه
در پی داشتن
This program has elicited both negative and positive reactions
وادار کردن دانش آموزان به گفتن چیزی
به وجد آوردن
برانگیختن، موجب شدن
برای بیاد ماندن معنی :
کار معلمان در کلاس درس که سعی می کنند بزور جواب سوال را از بچه ها بیرون بکشند .
کار روانشناسان که سعی می کنند به سختی آسیبهای دوران کودکی شخص را بیادش بیارند و از زبان خودش بشنوند .
کار بازجوها که سعی می کنند از زبان خود متهم عملکردش را بیرون بکشند .
دریافت کردن
نشون دادن؟
To try to get response or answer
extract
دریافتی
در این عبارت:
elicited or epistemological ontology ( E - ontology )
فراخوان کردن
به دست آوردن، کسب کردن، دریافت کردن، گرفتن ( اطلاعات، حمایت و . . . )
to obtain something, esp. information or a reaction:
The program has also elicited both positive and negative responses.
رو کردنِ ( جواب سوال )
منو یادِ رو کردنِ برگه های پاسور می ندازه، همون ورق بازی
رو کردنِ ( جواب سوال )
سر درآوردن ( از چیزی )
بیرون کشیدن ( اطلاعات )
استخراج و استنباط کردن
بیرون کشیدن اطلاعات
فراخوانی کردن
بیرون کشیدن اطلاعات یا پاسخ
جویا شدن
Slang
از زیر زبان کشیدن
جلب کردن
مثلا جلب ترحم: elicit simpathy
بدست آوردن مخصوصا اگر کمی با سختی همراه باشه
برانگیختن
منجر شدن ، باعث شدن ، فراهم کردن زمینه ، سبب شدن ، نتیجه دادن ، ناشی شدن از .
بیرون کشیدن. بدست آوردن . گرفتن
سبب شدن. موجب شدن
به معرض گذاشتن ( بیرون کشیدن )
بیرون کشیدن اطلاعات
راه اندازی
استخراج کردن استنباط کردن
Eliciting an idea
استنباط یه ایده یا نظر
1 ) تحریک یا سبب برای به یاد آوردن یا بیرون کشیدن یا ظاهر ساختن ( واکنش، پاسخ یا واقعیت ) از کسی.
"I tried to elicit a smile from Joanna" سعی کردم موجب لبخندی از جوانا بشم.
2 ) رو کردن یا آشکار کردن یا موجودیت دادن به چیزی پنهان شده یا بالقوه draw forth ( something that is latent or potential ) into existence.
...
[مشاهده متن کامل]

"a corrupt heart elicits in an hour all that is bad in us"

احصاء کردن
کشف کردن
به توافق رسیدن مثلا" در کلمه eliciting agreement
چهره در هم کشیدن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٩)

بپرس