electrometer

/ɪlekˈtrɑːmɪtər//ɪlekˈtrɒmɪtə/

معنی: برق سنج، کهربا سنج
معانی دیگر: (دستگاه سنجش ناهمسانی تانش یا پتانسیل توسط نیروهای الکتروستاتیک یا برق ایستا) تانش سنج

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: electrometric (adj.)
• : تعریف: an instrument used to measure the difference in electrical potential between two objects.

جمله های نمونه

1. This application employs a Model 6517A Electrometer, which can supply the test voltage and measure the residual voltage.
[ترجمه گوگل]این نرم افزار از یک الکترومتر مدل 6517A استفاده می کند که می تواند ولتاژ تست را تامین کرده و ولتاژ باقیمانده را اندازه گیری کند
[ترجمه ترگمان]این برنامه از یک مدل ۶۵۱۷ A electrometer استفاده می کند که می تواند ولتاژ تست را تامین کرده و ولتاژ باقیمانده را اندازه گیری کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. When in the external feedback mode, the electrometer will display the voltage across the feedback element. The unknown charge can be calculated from the following formula.
[ترجمه گوگل]هنگامی که در حالت بازخورد خارجی است، الکترومتر ولتاژ را در سراسر عنصر بازخورد نمایش می دهد بار مجهول را می توان از فرمول زیر محاسبه کرد
[ترجمه ترگمان]زمانی که در حالت بازخورد خارجی، electrometer ولتاژ را روی عنصر بازخورد نمایش می دهد بار مجهول را می توان از فرمول زیر محاسبه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Using with a vibrating capacitor electrometer and a digital voltmeter, the stability is better than 0. 1%.
[ترجمه گوگل]با استفاده از یک الکترومتر خازن ارتعاشی و یک ولت متر دیجیتال، پایداری بهتر از 0 1٪ است
[ترجمه ترگمان]با استفاده از یک خازن لرزان و یک voltmeter دیجیتال، پایداری بهتر از صفر است ۱ %
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The circuit of the electrometer when used as a voltmeter actually as shown in Figure 2 - 6 .
[ترجمه گوگل]مدار الکترومتر زمانی که به عنوان ولت متر استفاده می شود در واقع همانطور که در شکل 2-6 نشان داده شده است
[ترجمه ترگمان]مدار of زمانی که در شکل ۶ - ۲ نشان داده شده است، در شکل ۶ - ۲ نشان داده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Connect an electrometer to the switch card output and measure the cur - rent.
[ترجمه گوگل]یک الکترومتر را به خروجی کارت سوئیچ وصل کنید و جریان را اندازه بگیرید
[ترجمه ترگمان]an را به خروجی کارت سوییچ کنید و the را اندازه گیری کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The forward-biased diode in series with the HI electrometer (pA) terminal also serves to limit the AC gain.
[ترجمه گوگل]دیود بایاس رو به جلو به صورت سری با ترمینال الکترومتر HI (pA) نیز برای محدود کردن بهره AC عمل می کند
[ترجمه ترگمان]دیود پیشرو به جلو در سری با پایانه HI electrometer (pA)نیز برای محدود کردن بهره AC کار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Main Control Unit, two-channel electrometer and servo controller.
[ترجمه گوگل]واحد کنترل اصلی، الکترومتر دو کاناله و کنترلر سروو
[ترجمه ترگمان]واحد کنترل اصلی، - two و کنترل کننده فرمانیار هیدرولیکی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. These cables are excellent for general-purpose electrometer work because the surface leakage in this application is relatively unimportant.
[ترجمه گوگل]این کابل ها برای کارهای الکترومتر همه منظوره عالی هستند زیرا نشتی سطح در این کاربرد نسبتاً بی اهمیت است
[ترجمه ترگمان]این کابل ها برای کار - هدفمند عالی هستند چون نشت سطح در این برنامه نسبتا بی اهمیت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. An electrometer makes an ideal coulombmeter because it has very low input offset current and high input resistance.
[ترجمه گوگل]یک الکترومتر یک کولومتر ایده آل می سازد زیرا دارای جریان آفست ورودی بسیار کم و مقاومت ورودی بالایی است
[ترجمه ترگمان]An یک coulombmeter ایده آل می سازد، زیرا دارای جریان آفست ورودی بسیار پایینی و مقاومت ورودی بالا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The ohmmeter uses an internal current source and electrometer voltmeter to make the measurement.
[ترجمه گوگل]اهم متر از منبع جریان داخلی و ولت متر الکترومتر برای اندازه گیری استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]The از یک منبع جریان داخلی و electrometer voltmeter برای محاسبه اندازه گیری استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The Model 6517 A Electrometer has the Alternating Polarity Method built into a test sequence.
[ترجمه گوگل]الکترومتر مدل 6517 A دارای روش قطبیت متناوب در یک توالی تست است
[ترجمه ترگمان]مدل ۶۵۱۷ A روش Polarity متناوب دارای یک توالی تست است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. VC type electrometer is an electrostatic instrument of alternating current induction type.
[ترجمه گوگل]الکترومتر نوع VC یک ابزار الکترواستاتیک از نوع القایی جریان متناوب است
[ترجمه ترگمان]نوع VC electrometer یک وسیله الکترو استاتیک متشکل از نوع القای جریان متناوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Charge measurements made with an electrometer are subject to a number of error sources, including input offset current, voltage burden, generated currents, and low source impedance.
[ترجمه گوگل]اندازه‌گیری‌های شارژ که با یک الکترومتر انجام می‌شوند در معرض تعدادی از منابع خطا از جمله جریان آفست ورودی، بار ولتاژ، جریان‌های تولید شده و امپدانس منبع پایین هستند
[ترجمه ترگمان]اندازه گیری های شارژ انجام شده با an منوط به تعدادی از منابع خطا، از جمله جریان آفست ورودی، بار ولتاژ، جریان های ایجاد شده و مقاومت ظاهری پایین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The guard terminal of the electrometer ammeter or picoammeter is the LO input terminal.
[ترجمه گوگل]ترمینال محافظ آمپرمتر الکترومتر یا پیکوآمتر ترمینال ورودی LO است
[ترجمه ترگمان]ترمینال نگهبان of ammeter یا picoammeter پایانه ورودی LO است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

برق سنج (اسم)
electrometer, electroscope, galvanometer, responder

کهربا سنج (اسم)
electrometer, galvanometer

تخصصی

[شیمی] الکتروسنج، (دستگاه سنجش ناهمسانی تانش یا پتانسیل توسط نیروهاى الکتروستاتیک یا برق ایستا) تانش سنج
[برق و الکترونیک] برق سنج ابزاری که ولتاژ را بدون کشیدن جریان زیاد اندازه می گیرد . در برق سنجها ی اولیه ،نیروی الکتروستاتیکی بین اجسامی که با ولتاژ مورد سنجش باردار شده اند ،نظیر برگه های آویزان و موازی طلا، اندازه گیری می شد. مقاومت ورودی برق سنجها حالت جامد جدید در حدود 10 به توان 14 اهم است .

انگلیسی به انگلیسی

• instrument which measures differences in electrical potential

پیشنهاد کاربران

electrometer ( فیزیک )
واژه مصوب: برق‏سنج
تعریف: اسبابی برای اندازه‏گیری ولتاژ بدون آنکه جریان قابل ملاحظه‏ای از آن عبور کند

بپرس