electric charge

جمله های نمونه

1. Certain things, such as electric charge, bank balances, or dates are quantified by numbers of this kind.
[ترجمه گوگل]برخی چیزها، مانند بار الکتریکی، موجودی بانکی، یا تاریخ ها با اعدادی از این نوع کمیت می شوند
[ترجمه ترگمان]چیزهای مشخصی مثل بار الکتریکی، ترازهای بانکی، و یا تاریخ های معین توسط اعداد این نوع مشخص می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Molecular vibrations therefore lead to oscillations of electric charge, with frequencies governed by the normal vibration frequencies of the system.
[ترجمه گوگل]بنابراین ارتعاشات مولکولی منجر به نوسانات بار الکتریکی می شود که فرکانس آن توسط فرکانس های ارتعاشی معمولی سیستم کنترل می شود
[ترجمه ترگمان]بنابراین ارتعاشات مولکولی به نوسانات بار الکتریکی منجر می شود، با فرکانس های تحت کنترل فرکانس های طبیعی ارتعاش سیستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Water molecules carry an electric charge and tend to stick to one another.
[ترجمه گوگل]مولکول های آب حامل بار الکتریکی هستند و تمایل دارند به یکدیگر بچسبند
[ترجمه ترگمان]مولکول های آب بار الکتریکی را حمل می کنند و تمایل دارند که به هم بچسبند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Ah, yes: Maxwell showed that oscillating an electric charge is just the mechanism that causes light waves to be produced.
[ترجمه گوگل]آه، بله: ماکسول نشان داد که نوسان بار الکتریکی فقط مکانیزمی است که باعث تولید امواج نور می شود
[ترجمه ترگمان]آه، بله: ماکسول نشان داد که نوسان بار الکتریکی تنها مکانیسمی است که باعث می شود امواج نوری تولید شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. However, there are two kinds of electric charge, positive and negative.
[ترجمه گوگل]با این حال، دو نوع بار الکتریکی وجود دارد، مثبت و منفی
[ترجمه ترگمان]با این حال، دو نوع بار الکتریکی مثبت و منفی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Ethanol molecules also carry a small electric charge that is crucial to its behavior in the body.
[ترجمه گوگل]مولکول های اتانول همچنین حامل بار الکتریکی کوچکی هستند که برای رفتار آن در بدن بسیار مهم است
[ترجمه ترگمان]مولکول های اتانول همچنین بار الکتریکی کوچکی را حمل می کنند که برای رفتار آن در بدن ضروری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Since ions carry electric charge, the flow changes the electrical environment inside a cell.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که یون ها حامل بار الکتریکی هستند، جریان، محیط الکتریکی داخل سلول را تغییر می دهد
[ترجمه ترگمان]از آنجا که یون ها بار الکتریکی را حمل می کنند، جریان در داخل یک سلول تغییر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Others that can generate an electric charge.
[ترجمه گوگل]موارد دیگری که می توانند بار الکتریکی ایجاد کنند
[ترجمه ترگمان]برخی دیگر که می توانند بار الکتریکی تولید کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The study of characteristics of electric charge for charged dust particles by the Millikan testing method is introduced.
[ترجمه گوگل]بررسی ویژگی های بار الکتریکی ذرات باردار گرد و غبار با روش آزمایش میلیکان معرفی شده است
[ترجمه ترگمان]مطالعه ویژگی های بار الکتریکی برای ذرات گرد و غبار ناشی از روش تست Millikan معرفی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Alas, a free electron carries an electric charge.
[ترجمه گوگل]افسوس، یک الکترون آزاد حامل بار الکتریکی است
[ترجمه ترگمان]افسوس که یک الکترون آزاد حامل بار الکتریکی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. To understand these electric charge time is 3 - 4 hours.
[ترجمه گوگل]برای درک این زمان شارژ الکتریکی 3 تا 4 ساعت است
[ترجمه ترگمان]برای درک این بار بار الکتریکی ۴ تا ۴ ساعت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. They have no electric charge and are completely unaffected by electromagnetic or strong interaction forces.
[ترجمه گوگل]آنها هیچ بار الکتریکی ندارند و کاملا تحت تأثیر نیروهای برهمکنش الکترومغناطیسی یا قوی نیستند
[ترجمه ترگمان]آن ها هیچ بار الکتریکی ندارند و به طور کامل توسط نیروهای برهمکنش قوی یا قوی تحت تاثیر قرار نمی گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Same electric charge mutual repulsion, and opposite electric charge attract.
[ترجمه گوگل]همان بار الکتریکی دافعه متقابل، و بار الکتریکی مخالف جذب می شود
[ترجمه ترگمان]این بار الکتریکی مشابه دفع الکتریکی است و بار الکتریکی مخالف آن ها را جذب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A collector or emitter of electric charge or of electric - charge carriers, as in semiconducting device.
[ترجمه گوگل]جمع کننده یا ساطع کننده بار الکتریکی یا حامل های بار الکتریکی، مانند دستگاه نیمه هادی
[ترجمه ترگمان]یک جمع کننده یا ساطع کننده بار الکتریکی یا حامل بار الکتریکی، همان طور که در دستگاه نیمه رسانا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[عمران و معماری] بار الکتریکی - بار برقی
[برق و الکترونیک] بار الکتریکی
[ریاضیات] بار الکتریکی

انگلیسی به انگلیسی

• electrical state of a substance (negatively charged, positively charged)

پیشنهاد کاربران

electric charge ( فیزیک )
واژه مصوب: بار الکتریکی
تعریف: یکی از خواص ذاتی ماده که پدیده‏های الکتریکی و مغناطیسی را به وجود می‏آورد|||متـ . بار 4

بپرس