1. the elders of the village assembled
ریش سفیدان قبیله دور هم جمع شدند.
2. a council of elders governs the village
شورایی از ریش سفیدان روستا را اداره می کند.
3. they treated their elders with irreverence
آنان با بزرگترهای خود با بی حرمتی رفتار کردند.
4. rules and standards passed down from the elders
مقررات و معیارها از نیاکان دست به دست گشته است.
5. the children were ready to spite their elders
بچه ها مساعد بودند که لج بزرگترها را به دل بگیرند.
6. these children have no respect for their elders
این بچه ها برای بزرگترهایشان احترام قائل نیستند.
7. children should profit from the instructions of their elders
بچه ها باید از درس های بزرگتران خود بهره بگیرند.
8. they did not listen to the counsel of their elders
آنان به اندرز بزرگترهای خود گوش فرا ندادند.