صفت ( adjective )
• (1) تعریف: one or the other of two.
- You can have either a piece of cake or a slice of pie, but not both.
[ترجمه Top _ Gon] شما می توانید یک تکه کیک یا یک تکه پای را داشته باشید، اما نه هر دو|
[ترجمه arash rajabi] شما میتوانید یک تکه کیک یا یک برش از پای سیب داشته باشید، اما هر دو را خیر .|
[ترجمه Hossein] شما می توانید یک تیکه کیک یا یک قسمت از پای را داشته باشید، اما هر دو را نه.|
[ترجمه شایان] تو ( شما ) می توانی ( می توانید ) یک تکه از کیک یا یک تکه از پای را داشته باشی ( باشید ) ، اما نه هر دو.|
[ترجمه گوگل] شما می توانید یک تکه کیک یا یک تکه پای داشته باشید، اما نه هر دو[ترجمه ترگمان] شما می توانید یک تکه کیک یا یک تکه از کیک داشته باشید اما نه هر دو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: each of two.
- There is a side table on either side of the bed.
[ترجمه arash rajabi] یک میز پاتختی در هر یک از دو طرف تخت وجود دارد .|
[ترجمه نوید] میز کنار تختی در یکی از دو طرف تخت است.|
[ترجمه گوگل] یک میز کناری در دو طرف تخت وجود دارد[ترجمه ترگمان] یک میز کناری در دو طرف تخت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
ضمیر ( pronoun )
• : تعریف: one or the other.
- I know I can choose between the two, but I really don't want either.
[ترجمه علیرضا] من میدونم که انتحاب من بین دوتا از آنها هست، اما واقعیت اینه که من حتی یکیشون رو هم نمیخواهم.|
[ترجمه شیدا] من میدونم که میتونم یکی از بین این دوتا رو انتخاب کنم، اما واقعا این رو نمیخوام.|
[ترجمه گوگل] می دانم که می توانم بین این دو یکی را انتخاب کنم، اما واقعاً هیچ کدام را نمی خواهم[ترجمه ترگمان] می دانم که می توانم بین آن دو انتخاب کنم، اما واقعا هم نمی خواهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
حرف ربط ( conjunction )
• : تعریف: used to indicate one of two choices or possibilities in a phrase or sentence, the other choice or possibility being indicated by a following conjunction, "or."
- You can have either chicken or roast beef.
[ترجمه sakineh tebbi] می تونی مرغ یا گوشت کبابی بخوری؟|
[ترجمه گوگل] می توانید هم مرغ یا هم گوشت کباب میل کنید[ترجمه ترگمان] تو هم میتونی مرغ بخوری یا گوشت کبابی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- He's either in the garage or in the basement.
[ترجمه ساسکه] اون یا تو گاراژه یا تو زیر زمین مشغوله|
[ترجمه گوگل] او یا در گاراژ است یا در زیرزمین[ترجمه ترگمان] او یا در گاراژ یا در زیر زمین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Either come with us now or join us later.
[ترجمه فاطمه] یا الان باهامون بیا یا بعداً بهمون ملحق شو|
[ترجمه گوگل] یا اکنون با ما بیایید یا بعداً به ما بپیوندید[ترجمه ترگمان] یا با ما بیا یا بعدا به ما ملحق شو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Either tell me the truth or I'll break your arm.
[ترجمه Edhts] یا حقیقت را به من بگویید یا من بازوی شما را خواهم شکست|
[ترجمه ن] یا حقیقت را بگویید یا بازو ی تو را بشکنم|
[ترجمه سمانه] یا حقیقت رو بگو یا دستت رو میشکنم|
[ترجمه گوگل] یا راستش را بگو یا دستت را خواهم شکست[ترجمه ترگمان] یا حقیقت رو بهم بگو وگرنه دستت رو میشکونم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
قید ( adverb )
• : تعریف: as well as; also; in the like manner; similarly (used to emphasize negative statements).
- If you're not having dessert, then I won't either.
[ترجمه علی] اگر دسر نمی خورید من هم نمی خورم|
[ترجمه نادیا] اگر دسر ندارید من هم نمیمانم|
[ترجمه امیرحسین شکری] اگر دسر ندارید پس من هم نمیخوام|
[ترجمه Min yoongi] به نظرتون اینجا having به معنای خوردن نیست؟ اینجوری به نظرم بیشتر جور در میاد.|
[ترجمه رزیتا] اگه قرار نیست شما دسر بخورید، منم نمیخورم|
[ترجمه گوگل] اگر دسر نمیخورید، من هم نمیخورم[ترجمه ترگمان] اگه دسر نداری، منم نمی شم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- I don't like flying and my husband doesn't either, so we generally drive on vacations.
[ترجمه علی] من پرواز رو دوست ندارم و همسرم همین طور ، بنابراین ما معمولا در تعطیلات رانندگی میکنیم|
[ترجمه گوگل] من پرواز را دوست ندارم و شوهرم هم دوست ندارد، بنابراین ما معمولاً در تعطیلات رانندگی می کنیم[ترجمه ترگمان] من از پرواز کردن خوشم نمیاد و شوهرم هم همینطور بنابراین ما معمولا تو تعطیلات رانندگی می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید