• : تعریف: a North African country on the Mediterranean and Red Seas; Arab Republic of Egypt.
جمله های نمونه
1. Cairo is the capital of Egypt.
[ترجمه گوگل]قاهره پایتخت مصر است [ترجمه ترگمان]قاهره پایتخت مصر است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. He is now living in exile in Egypt.
[ترجمه پرفسور] او اکنون در تبعید در مصر زندگی می کنند
|
[ترجمه گوگل]او اکنون در مصر در تبعید به سر می برد [ترجمه ترگمان]او اکنون در تبعید در مصر زندگی می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. There are around 80 pyramids in Egypt now.
[ترجمه روزبهانی] الان تقریبا 80هرم در مصر وجود دارد
|
[ترجمه گوگل]در حال حاضر حدود 80 هرم در مصر وجود دارد [ترجمه ترگمان]در حال حاضر حدود ۸۰ هرم در مصر وجود دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. She had some exciting adventures in Egypt.
[ترجمه الهه احمدی] او در مصر ماجرا های جالبی را پشت سر گذاشت بود
|
[ترجمه Kosar Mosavi] او ماجراهای هیجان انگیزی در مصر داشت
|
[ترجمه گوگل]او چند ماجراجویی هیجان انگیز در مصر داشت [ترجمه ترگمان]او در مصر ماجراهای جالبی داشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Do you need a visa for Egypt?
[ترجمه .] ایا شما برای رفتن به مصر به ویزا نیاز دارید ؟
|
[ترجمه گوگل]آیا به ویزای مصر نیاز دارید؟ [ترجمه ترگمان]آیا شما به ویزا برای مصر نیاز دارید؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. They denied a report that Egypt had agreed to a summit, subject to certain conditions.
[ترجمه گوگل]آنها گزارشی مبنی بر موافقت مصر با اجلاس سران، مشروط به شرایط خاص، تکذیب کردند [ترجمه ترگمان]آن ها گزارشی مبنی بر موافقت مصر با یک نشست، موضوع به شرایط خاص را تکذیب کردند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. They caravaned through Egypt.
[ترجمه گوگل]از مصر کاروانی کردند [ترجمه ترگمان]آن ها از طریق مصر مهاجرت کردند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Professor Jones is a recognized authority on ancient Egypt.
[ترجمه گوگل]پروفسور جونز یک مرجع شناخته شده در مصر باستان است [ترجمه ترگمان]پروفسور جونز یک قدرت شناخته شده در مصر باستان است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Her husband whisked her off to Egypt for her birthday.
[ترجمه عطار، محمد علی] شوهرش بسرعت بردش مصر برای جشن تولدش. ( سپرایزش کرد ) .
|
[ترجمه گوگل]شوهرش او را برای تولدش به مصر برد [ترجمه ترگمان]شوهرش او را برای روز تولدش به مصر برد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The climax of the book happens in Egypt.
[ترجمه گوگل]اوج کتاب در مصر اتفاق می افتد [ترجمه ترگمان]اوج این کتاب در مصر اتفاق می افتد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه گوگل]مدتی در مصر زندگی کردم [ترجمه ترگمان]مدتی در مصر زندگی کردم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. There are around 80 pyramids in Egypt.
[ترجمه گوگل]حدود 80 هرم در مصر وجود دارد [ترجمه ترگمان]حدود ۸۰ هرم در مصر وجود دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Egypt drew two of their matches in Italy.
[ترجمه گوگل]مصر در دو بازی خود در ایتالیا به تساوی رسید [ترجمه ترگمان]مصر دو مسابقه خود را در ایتالیا به پایان رساند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Egypt had agreed to a summit subject to certain conditions.
[ترجمه گوگل]مصر با برگزاری نشستی با شرایط خاصی موافقت کرده بود [ترجمه ترگمان]مصر با یک نشست در خصوص شرایط خاص موافقت کرده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. He spent most of his childhood in Egypt.
[ترجمه گوگل]او بیشتر دوران کودکی خود را در مصر گذراند [ترجمه ترگمان]او بیشتر دوران کودکی خود را در مصر سپری کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
کشور مصر (اسم)
egypt
انگلیسی به انگلیسی
• arab republic of egypt, country in northern africa the arab republic of egypt is a country in northern africa. it became fully independent from britain in 1936. in 1956 president nasser nationalized the suez canal, resulting in the suez crisis. the october, or yom kippur war, of 1973 was the last in a series of wars involving israel and egypt, which were ended by the camp david agreement of 1978. lieutenant-general muhammad hosni mubarak, of the national democratic party (ndp), became president in 1981, when president anwar sadat was assassinated. the increasing influence of muslim fundamentalism became a source of tension in the early 1990s, particularly in the south, with attacks on givernment officials and foreign tourists. egypt produces oil, and is a major exporter of cotton and textiles. it is a member of the arab league and the organization of african unity.
پیشنهاد کاربران
مصر ، مصری
این کشورهای باستانی ذکر شد در"A L C Y O N E U S٠٠:٢٤ - ١٤٠١/١٢/١٦" واسمش گذاشت فرهنگ؛ کدام فرهنگ؟ همجنسگرائی؛ چند شوهری، لواط؛ زنا عام؛ ازدواج با محارم؛ استضعاف؛ تجاوز؛ غصب؛ مصرف گرائی ؛ زندگی لاکچری؛ قتل جنین"سقط"؛ غارتگری؛ بت پرستی؛ کاخ ها برای اشراف، قبور مانند قصور؛ فروش زن؛ بردگی . . . به چی مینازی؟! ... [مشاهده متن کامل]
جالب است که بدانید که نام مصر از زبان پارسی و سپس اَکَدی آمده است. نام ایجِپت از یونانی آمده. در حالیکه خودِ مصریان به کشورشان میگفتند کِمِت که معنی آن میشد سرزمین سیاه. حتی خودِ واژۀ یونان را پارسیان به آن مردمان نسبت دادند. درحالیکه خودشان به کشورشان میگفتند هِلاس و هِلادا. نام گریس هم از مردمان لاتین زبانِ باستان باقی مانده است. ... [مشاهده متن کامل]
حال توضیحات بیشتر دربارۀ نام مصر و ریشۀ ایرانی آن: معنی نام ایرانی مصر و پیوندش با نام آمودریا: نام سرزمین مصر، در پارسی باستان مودرایَه و موذرَیَه بود که نام مصر شمالی و صحرای سینا به شمار می آمد. شایمند است که از نام قوم ایرانی آمو در مصر به این سرزمین داده شده و با نام آمودریا یکسان است که آمیخته ای از آمو به چِم �نامیرا، نامُردنی، بی مرگ، جاودان� و درایَه در ریخت درَیَه پارسی باستان و زرَیَه زبان اوستایی به چم �دریا، رود�، جْرَیَس ( = پهناور، پهین، پخیج، گسترده ) پیشا - هندوایرانی می باشد. روی هم رفته، به چم �دریا/رود جاودان� ( = رود نیل ) است. در زبان اَکَّدی می صیر، بوده است. در اسناد کهن آشوری به موسری نیز برمی خوریم [1]. نام توراتی این سرزمین، مِصرایم/میزرایم [Genesis 10:6] نیز تحت تاثیر زبان های خویشاوندِ خود است. نام سامی دیگر این سرزمین، موسیریَه می باشد. این نام ها همگی برگرفته از همان موذرَیَه است، زیرا در زبان های سامی δ ( گونه ای ذ ) وجود ندارد، از این رو، آن را �س� نویسند. برخی از پژوهش گران کوشیده اند ریشه ای در معنی �تل، پشته، دژ� برای آن برشمرند که چندان معقول و خِرَدپذیر نیست و ریشه ای جز رود جاودان ( نیل ) نمی تواند داشته باشد. چه این که در دوره های پسین مِصْر در زبان عربی مفهوم �شهر، مرز� را به خود گرفت. مصریان کهن به سرزمین خود کیمْت kimt می گفتند. نام کهن جیحون، یعنی آمودریا ( = رود آمو ( جاودان ) نیز به همین چمار است. و با توجه به دگرگونیِ میان �ر�=�ل�، شهر آمُل نیز به چم شهر �جاودان� می باشد که باید یادگاری از قوم ایرانی اَمَردها ( = جاودانان ) در سمت شمال ایران بوده باشد که با نام امشاسپند اَمِرِتات ( = اَمُرداد: جاودانگی ) هم چمار باشد. بسنجید با نام قوم کهن آمور.
[۱] Ancient Records of Assyria and Babylonia:I, 47, 83 - 84. Chicago: 1926/1927
در انگلیسی باستان لغت egipte به معنای مصری ها از لغت فرانسوی Egypte گرفته شده که آن لغت از لغت یونانی Aigyptos به معنی رود نیل گرفته شده و آن نیز از hikuptah که معادل Ha ( t ) - ka - ptah در زبان مصری ... [مشاهده متن کامل]
است که به معنای معبد روح پتاح، خدایی که در فرهنگ مصر به عنوان سازنده شهر باستانی ممفیس مصر تلقی میشه هست.
واژه EGYPT همان واژه ی جِبت است که یک بار در قرآن آمده است و جبت اسم جامد است و هیچگونه مشتقاتی ندارد و می گویند در اصل یک لغت حبشی بوده که به معنی سحر یا ساحر و یا شیطان به کار می رفته ، سپس در لغت عرب ... [مشاهده متن کامل]
وارد شده و به همین معنی یا به معنی بت و هر معبودی غیر از خدا استعمال می شود ، و گفته می شود که در اصل جبس بوده و سپس س آن تبدیل به ت شده است . چون در مصر قوم فرعون به سحر و جادو و بت پرستی مخصوصا گوساله پرستی می پرداختند به قوم جبت معروف شدند این واژ به زبان های غربی وارد شده به egypt تغییر شکل داد. .
EGYPT مصر. شهرها :KENYA. GHANA.
مصر معروف به کشور فراعنه که بزرگترین رود دنیا رود نیل در آن قرار دارد