eastwards

/ˈiːstwədz//ˈiːstwədz/

رجوع شود به: eastward، سوی خاور، بطرف مشرق

جمله های نمونه

1. The Yangtze River rolls on eastwards.
[ترجمه گوگل]رودخانه یانگ تسه به سمت شرق می رود
[ترجمه ترگمان]رودخانه Yangtze به سمت شرق می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The current sets strongly eastwards.
[ترجمه گوگل]جریان به شدت به سمت شرق می رود
[ترجمه ترگمان]این جریان به شدت به سمت شرق پیش می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They were pressing on eastwards towards the city's small airfield.
[ترجمه گوگل]آنها به سمت شرق به سمت فرودگاه کوچک شهر فشار می آوردند
[ترجمه ترگمان]ان ها به سمت شرق به سمت فرودگاه کوچک شهر فشار می اوردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The train ate the miles eastwards.
[ترجمه گوگل]قطار کیلومترها را به سمت شرق خورد
[ترجمه ترگمان]قطار، مایل به شرق را می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The storm is moving slowly eastwards.
[ترجمه گوگل]طوفان به آرامی به سمت شرق در حال حرکت است
[ترجمه ترگمان]طوفان به آرامی به سمت شرق حرکت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The ship continued sailing eastwards.
[ترجمه گوگل]کشتی به حرکت خود به سمت شرق ادامه داد
[ترجمه ترگمان]کشتی به سمت شرق حرکت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. After the necessary shunting the train returned eastwards around midday.
[ترجمه گوگل]پس از حرکت ضروری قطار حوالی ظهر به سمت شرق بازگشت
[ترجمه ترگمان]پس از گذشت زمان، قطار در حوالی ظهر به سمت شرق برگشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Around that time there was an eastwards migration of peasants into the territories east of the Elbe.
[ترجمه گوگل]در آن زمان مهاجرت دهقانان به سمت شرق به مناطق شرق البه رخ داد
[ترجمه ترگمان]در حدود آن زمان، مهاجرت به سمت شرق روستاییان به مناطق شرقی رود الب رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She mounted her bike and pedalled eastwards.
[ترجمه گوگل]دوچرخه اش را سوار کرد و به سمت شرق رکاب زد
[ترجمه ترگمان]از دوچرخه بالا رفت و به طرف شرق رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The Sassanians expanded eastwards to incorporate into their state the northern part of the disintegrating Kushan empire.
[ترجمه گوگل]ساسانیان به سمت شرق گسترش یافتند تا بخش شمالی امپراتوری کوشانی را که در حال فروپاشی بود، در ایالت خود بگنجانند
[ترجمه ترگمان]The به سمت شرق گسترش یافتند تا قسمت شمالی امپراطوری Kushan disintegrating را در خود جای دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The Ouse takes a slow and meandering course eastwards ending eventually at the Wash.
[ترجمه گوگل]Ouse مسیری آهسته و پر پیچ و خم را به سمت شرق طی می کند و در نهایت به Wash ختم می شود
[ترجمه ترگمان]The یک مسیر آرام و پر پیچ وخم در سمت شرق برای پایان دادن به شستشو را در پیش می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. They were flying steadily eastwards, deeper into enemy territory.
[ترجمه گوگل]آنها به طور پیوسته به سمت شرق، در عمق بیشتر در قلمرو دشمن پرواز می کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها به سرعت به سمت شرق حرکت می کردند و بیشتر در قلمروی دشمن نفوذ می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. From the Prince's headquarters a road ran eastwards through Nivelles to meet the Charleroi highway at an unnamed crossroads.
[ترجمه گوگل]از مقر شاهزاده، جاده ای به سمت شرق از نیولز می گذشت تا در چهارراهی نامشخص به بزرگراه شارلروا برخورد کند
[ترجمه ترگمان]از ستاد فرماندهی پرنس به طرف شرق تا نی ول جریان داشت تا از جاده شارلروا در تقاطع دو تقاطع عبور کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The cramped dock area began to expand eastwards across the newly exposed terrain.
[ترجمه گوگل]منطقه تنگ اسکله شروع به گسترش به سمت شرق در سراسر زمین تازه در معرض دید کرد
[ترجمه ترگمان]این منطقه لنگرگاه شلوغ شروع به گسترش به سمت شرق در طول این منطقه که به تازگی در معرض آن قرار داشت، شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• toward the east

پیشنهاد کاربران

بپرس