eastern hemisphere

/ˈiːstərnˈheməsˌfɪr//ˈiːstənˈhemɪsfɪə/

نیمکره ی خاوری (آسیا و اروپا و افریقا و استرالیا - در برابر نیمکره ی باختری یعنی امریکای شمالی و جنوبی)، نیمکره ی شرقی، نیمکره شرقی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the half of the earth that contains Europe, Africa, Asia, and Australia.

جمله های نمونه

1. British flag waving in the colonies, whether the eastern hemisphere and the western hemisphere above can be sun shines.
[ترجمه گوگل]پرچم بریتانیا در مستعمرات اهتزاز است، چه نیمکره شرقی و چه نیمکره غربی در بالا می تواند خورشید باشد
[ترجمه ترگمان]پرچم بریتانیا که در مستعمرات تکان می خورد، چه نیم کره شرقی و نیم کره غربی بالای آن می تواند خورشید باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. For Earth's eastern hemisphere, centering on India, there will be a very small partial lunar eclipse, with the moon just skimming Earth's shadow.
[ترجمه گوگل]برای نیمکره شرقی زمین، با مرکز هند، ماه گرفتگی جزئی بسیار کوچکی رخ خواهد داد که ماه فقط از سایه زمین می گذرد
[ترجمه ترگمان]برای نیم کره شرقی کره زمین، بر روی هند، ماه گرفتگی جزیی و جزئی بر روی ماه وجود خواهد داشت و ماه تنها بر روی سایه زمین قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Lying in the northern part of the eastern hemisphere, China is strategically situated in East Asia by the Pacific Ocean.
[ترجمه گوگل]چین در قسمت شمالی نیمکره شرقی قرار دارد و در شرق آسیا در کنار اقیانوس آرام قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]چین که در قسمت شمالی نیم کره شرقی قرار دارد، در شرق آسیا توسط اقیانوس آرام واقع شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They live in the Eastern Hemisphere.
[ترجمه گوگل]آنها در نیمکره شرقی زندگی می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها در نیم کره شرقی زندگی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This part generally is in the Eastern Hemisphere.
[ترجمه گوگل]این بخش به طور کلی در نیمکره شرقی است
[ترجمه ترگمان]این قسمت عموما در نیم کره شرقی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. China locates in the Eastern hemisphere.
[ترجمه گوگل]چین در نیمکره شرقی قرار دارد
[ترجمه ترگمان]چین در نیم کره شرقی واقع است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. On an international scale Louth sits right on the line dividing the Eastern hemisphere from the Western.
[ترجمه گوگل]در مقیاس بین المللی، لوث درست روی خطی قرار دارد که نیمکره شرقی را از نیمکره غربی تقسیم می کند
[ترجمه ترگمان]در یک مقیاس بین المللی، Louth درست بر روی خط جداکننده نیم کره شرقی از غرب می نشیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Today is Christmas in western hemisphere and the Birthday of Amitabha Buddha in eastern hemisphere according to Chinese Buddhist tradition.
[ترجمه گوگل]امروز کریسمس در نیمکره غربی و تولد آمیتابا بودا در نیمکره شرقی طبق سنت بودایی چین است
[ترجمه ترگمان]امروزه در نیم کره غربی و تولد بودا در نیم کره شرقی بنا به سنت بودایی چین، کریسمس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. From 1950s to 1980s, there was an obvious decreasing trend in the rate of seismic moment release in Chinese mainland and the Eastern Hemisphere.
[ترجمه گوگل]از دهه 1950 تا 1980، روند کاهشی آشکاری در نرخ انتشار گشتاور لرزه ای در سرزمین اصلی چین و نیمکره شرقی وجود داشت
[ترجمه ترگمان]از دهه ۱۹۵۰ تا ۱۹۸۰، روند کاهشی آشکار در نرخ لحظه زلزله در سرزمین اصلی چین و نیم کره شرقی وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The results show that the factors with higher occurrence frequency are the subtropical high systems in the Northern Hemisphere and the Eastern Hemisphere.
[ترجمه گوگل]نتایج نشان می دهد که عوامل با فراوانی وقوع بیشتر، سیستم های نیمه گرمسیری بالا در نیمکره شمالی و نیمکره شرقی هستند
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان می دهد که عوامل با فرکانس وقوع بالاتر، سیستم های بالا نیمه استوایی در نیم کره شمالی و نیم کره شرقی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. China, the country with the largest population in the world, is in the Eastern hemisphere.
[ترجمه گوگل]چین، کشوری با بیشترین جمعیت در جهان، در نیمکره شرقی قرار دارد
[ترجمه ترگمان]چین، کشوری با بیش ترین جمعیت جهان، در نیم کره شرقی قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. North Korea, Cambodia and China are the only Communist regimes left in the Eastern Hemisphere.
[ترجمه گوگل]کره شمالی، کامبوج و چین تنها رژیم های کمونیستی باقی مانده در نیمکره شرقی هستند
[ترجمه ترگمان]کره شمالی، کامبوج و چین تنها رژیم های کمونیست باقی مانده در نیم کره شرقی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Simply by securing its economic needs, China is shifting the balance of power in the Eastern Hemisphere, and that must mightily concern the United States.
[ترجمه گوگل]چین صرفاً با تأمین نیازهای اقتصادی خود، توازن قوا را در نیمکره شرقی تغییر می دهد و این باید به شدت نگران ایالات متحده باشد
[ترجمه ترگمان]به سادگی با تامین نیازهای اقتصادی خود، چین در حال تغییر تعادل قدرت در نیم کره شرقی است و باید به ایالات متحده شدیدا نگران باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Then no long after another man proposed to toast to the women of the eastern hemisphere.
[ترجمه گوگل]پس از مدت کوتاهی مرد دیگری پیشنهاد داد که به زنان نیمکره شرقی نان تست بزند
[ترجمه ترگمان]اما طولی نکشید که مرد دیگری پیشنهاد کرد به سلامتی زنان نیم کره شرقی بنوشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Yes this is the. . . is the prime meridian if you like. The line that separates the eastern hemisphere from the western hemisphere.
[ترجمه گوگل]بله این است اگر دوست دارید نصف النهار اصلی است خطی که نیمکره شرقی را از نیمکره غربی جدا می کند
[ترجمه ترگمان]بله، این همان نصف النهار است اگر شما دوست دارید خطی که نیم کره شرقی را از نیم کره غربی جدا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[زمین شناسی] نیمکره شرقی ،شامل : افریقا، آسیا، استرالیا و اروپا

انگلیسی به انگلیسی

• eastern half of the globe, hemisphere that includes asia africa europe and australia

پیشنهاد کاربران

بپرس