معنی: شرق، خاور، خاورگرایی، مشرق، بسوی خاور رفتنمعانی دیگر: خاوری، شرقی، (e بزرگ) بخش شرقی، بخش خاوری (اقلیم یا کشور و غیره)، به سوی یا وابسته به محراب کلیسا، خاور مشرق
[ترجمه گوگل]شرق یا غرب، خانه بهترین است [ترجمه ترگمان]در شرق یا غرب، خانه بهتر است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The prevailing current flows from east to west.
[ترجمه گوگل]جریان غالب از شرق به غرب جریان دارد [ترجمه ترگمان]جریان اصلی جریان از شرق به غرب است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. Lichun traditionally signifies the beginning of spring in East Asian cultures.
[ترجمه گوگل]لیچون به طور سنتی به معنای آغاز بهار در فرهنگ های آسیای شرقی است [ترجمه ترگمان]Lichun به طور سنتی بیانگر آغاز بهار در فرهنگ های شرق آسیا است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
17. The building points to the east.
[ترجمه گوگل]ساختمان به سمت شرق اشاره دارد [ترجمه ترگمان]ساختمان به سمت شرق اشاره می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
18. The army made many conquests in the east.
[ترجمه گوگل]ارتش فتوحات زیادی در شرق انجام داد [ترجمه ترگمان]ارتش در شرق پیروزی های زیادی ایجاد کرده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
19. Western ideas penetrate slowly through the East.
[ترجمه گوگل]اندیشه های غربی به آرامی در شرق نفوذ می کند [ترجمه ترگمان]ایده های غربی به آرامی از طریق شرق نفوذ می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
20. Japan lies to the east of China.
[ترجمه گوگل]ژاپن در شرق چین قرار دارد [ترجمه ترگمان]ژاپن در شرق چین قرار دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
21. In East Germany learning Russian was compulsory.
[ترجمه گوگل]در آلمان شرقی یادگیری زبان روسی اجباری بود [ترجمه ترگمان]در آلمان شرقی، یادگیری زبان روسی اجباری بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
22. east or west, home is best.
[ترجمه گوگل]در شرق یا غرب، خانه بهترین است [ترجمه ترگمان]شرق یا غرب، خونه بهترینه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
23. The East Wind prevails over the West Wind.
[ترجمه گوگل]باد شرقی بر باد غربی غلبه دارد [ترجمه ترگمان]باد شرق بر باد غرب غلبه دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
24. Spain is bounded on the east by Portugal.
[ترجمه گوگل]اسپانیا از شرق به پرتغال محدود می شود [ترجمه ترگمان]اسپانیا در شرق با پرتغال محدود شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
25. He became the uncrowned king of the East End, scoring 28 goals in his first season.
[ترجمه گوگل]او با به ثمر رساندن 28 گل در اولین فصل حضورش به پادشاه بی تاج و تخت ایست اند تبدیل شد [ترجمه ترگمان]او اولین پادشاه شرق آسیا شد و ۲۸ گل در اولین فصل خود به ثمر رساند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
26. Stanley traversed the continent from west to east.
[ترجمه گوگل]استنلی قاره را از غرب به شرق طی کرد [ترجمه ترگمان]استنلی از قاره غرب به شرق رفت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
شرق (اسم)
east, orient
خاور (اسم)
sun, east, orient
خاورگرایی (اسم)
east, easting
مشرق (اسم)
levant, east, sunrise
بسوی خاور رفتن (فعل)
east
انگلیسی به انگلیسی
• direction from which the sun rises, direction opposite west on a compass of the east; situated in the east toward the east the east is the direction in which you look to see the sun rise. the east of a place is the part which is towards the east. singular noun here but can also be used as an attributive adjective. e.g. ...east africa. east means towards the east, or to the east of a place or thing. an east wind blows from the east. the east is used to refer either to the countries in the southern and eastern part of asia, including india, china, and japan. see also far east, middle east.
پیشنهاد کاربران
شرق
شرق مثال: The sun rises in the east. خورشید از سمت شرق طلوع می کند. *آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و اسپانیایی
مشرق. The sun rises in the east خورشید از مشرق طلوع می کند.
East and West به معنای شرق و غرب یا قدرت های سابق امریکا و شوروی