easeful

/ˈiːzfəl//ˈiːzfʊl/

آسایش بخش، راحت، آسودگر، توام باراحتی

جمله های نمونه

1. People there are friendly, easeful, you even feel there is no time went by.
[ترجمه گوگل]مردم آنجا صمیمی و راحت هستند، حتی احساس می‌کنید هیچ زمانی نگذشته است
[ترجمه ترگمان]افرادی که آنجا هستند دوستانه و easeful هستند، و حتی احساس می کنید که زمان دیگری وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Furthermore, drinking in such easeful light is really a kind of enjoyment.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، نوشیدن در چنین نور آسان واقعاً نوعی لذت است
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، نوشیدن در چنین نور easeful واقعا نوعی لذت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Easeful Death: Is There a Case for Assisted Dying?
[ترجمه گوگل]مرگ آسان: آیا موردی برای کمک به مرگ وجود دارد؟
[ترجمه ترگمان]مرگ خوار: یه پرونده برای مردن \"assisted\" هست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I have been half in love with easeful Death.
[ترجمه گوگل]من نیمه عاشق مرگ آسان بوده ام
[ترجمه ترگمان]من نصف عشقم رو با مرگ \"easeful\" دوست داشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Those help to create comfortable easeful and intellectualized modern life for villa owners.
[ترجمه گوگل]اینها به ایجاد زندگی مدرن راحت و راحت و روشنفکرانه برای صاحبان ویلا کمک می کنند
[ترجمه ترگمان]این افراد به ایجاد easeful راحت و intellectualized زندگی مدرن برای صاحبان ویلا کمک می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I am living a peaceful and easeful life with my parents.
[ترجمه گوگل]من در کنار پدر و مادرم زندگی آرام و آرامی دارم
[ترجمه ترگمان]من در زندگی آرام و easeful با پدر و مادرم زندگی می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I have been half in love with easeful death.
[ترجمه گوگل]من نیمه عاشق مرگ آسان بوده ام
[ترجمه ترگمان]من نصف عشقم رو با مرگ \"easeful\" دوست داشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She was pausing a moment with that easeful sense of accomplishment which follows work done that has been a hard struggle in the doing.
[ترجمه گوگل]او لحظه‌ای با آن حس موفقیت‌آمیز که به دنبال کار انجام‌شده که در انجام آن یک مبارزه سخت بوده است، مکث می‌کرد
[ترجمه ترگمان]لحظه ای درنگ کرد، با آن حس easeful که از کار پیروی می کند و در انجام این کار سخت تقلا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They all look so comfortable and easeful with their lives here, without any upset or complaint for the tough living environment they are in.
[ترجمه گوگل]همه آنها با زندگی خود در اینجا بسیار راحت و راحت به نظر می رسند، بدون هیچ ناراحتی یا شکایتی از محیط زندگی سختی که در آن هستند
[ترجمه ترگمان]همه آن ها خیلی راحت و راحت با زندگی شان در اینجا، بدون هیچ ناراحتی یا شکایت برای محیط زندگی سخت که در آن قرار دارند، هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. There was no feeling sorry: he took down too many days for easeful sorrow; he glutted on ruin.
[ترجمه گوگل]هیچ احساس تاسفی وجود نداشت: او روزهای زیادی را برای غم و اندوه آسان گرفت او در ویرانه پر شد
[ترجمه ترگمان]هیچ احساس تاسف نمی کرد؛ روزه ای زیادی را به خاطر اندوه easeful فرو برد؛ on را خفه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The narrative approach in her novels includes a unique perspective of children′s narrative, omniscient narrative style, easeful emotional narration and interspersed type of local narration.
[ترجمه گوگل]رویکرد روایی در رمان‌های او شامل چشم‌اندازی منحصربه‌فرد از روایت کودکانه، سبک روایت دانای کل، روایت عاطفی آسان و نوع روایت محلی درهم است
[ترجمه ترگمان]رویکرد روایی در رمان های او شامل یک دیدگاه منحصر به فرد از روایت روایی، سبک روایت omniscient، روایت عاطفی easeful و نوع روایت محلی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Till recently, dictators who ordered thousands of "disappearances" in Latin America's dirty wars were allowed to slip into easeful retirement.
[ترجمه گوگل]تا همین اواخر، دیکتاتورهایی که در جنگ های کثیف آمریکای لاتین دستور هزاران «ناپدید شدن» داده بودند، اجازه داشتند به راحتی بازنشسته شوند
[ترجمه ترگمان]تا همین اواخر، dictators که به هزاران نفر از \"ناپدید شدن\" در جنگ های کثیف آمریکای لاتین دستور داده بودند، اجازه یافتند که به دوران بازنشستگی easeful وارد شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Besides the social stability and national unity, the uncontrolled and easeful mind is also the essential condition which realizes finally the harmonious society.
[ترجمه گوگل]در کنار ثبات اجتماعی و وحدت ملی، ذهن غیرقابل کنترل و آسوده نیز شرط اساسی تحقق جامعه هماهنگ است
[ترجمه ترگمان]علاوه بر ثبات اجتماعی و اتحاد ملی، ذهن کنترل نشده و easeful شرایط اساسی است که سرانجام جامعه هماهنگ را درک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• comfortable; quiet; peaceful

پیشنهاد کاربران

بپرس