فعل گذرا ( transitive verb )حالات: exhorts, exhorting, exhorted
• : تعریف: to advise, urge, or incite with great seriousness. • مترادف: admonish, urge • مشابه: adjure, advise, caution, counsel, encourage, enjoin, entreat, implore, incite, press, prevail, prevail on, prompt
- She exhorted her aimless brother to look for a job.
[ترجمه گوگل] او به برادر بی هدفش توصیه کرد که دنبال کار بگردد [ترجمه ترگمان] به برادر کوچکش نهیب زد که دنبال کار بگردد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )مشتقات: exhorter (n.)
• : تعریف: to give advice or admonition in an urgent but encouraging manner. • مترادف: urge • مشابه: advise, counsel, implore, plead, preach
جمله های نمونه
1. The governor exhorted the prisoners not to riot.
[ترجمه پویا محمودی] رئیس زندان، زندانی ها را نصیحت کرد که شورش نکنند.
|
[ترجمه گوگل]فرماندار به زندانیان توصیه کرد که شورش نکنند [ترجمه ترگمان]فرماندار به زندانی ها دستور داد شورش نکنن [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Kennedy exhorted his listeners to turn away from violence.
[ترجمه گوگل]کندی به شنوندگان خود توصیه کرد که از خشونت دوری کنند [ترجمه ترگمان]کندی به شنوندگان خود اندرز داد که از خشونت دور شوند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The chairman exhorted the party workers to action.
[ترجمه گوگل]رئیس، کارگران حزب را تشویق به عمل کرد [ترجمه ترگمان]رئیس به کارگران این حزب را تشویق کرد که وارد عمل شوند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The general exhorted his men to fight well.
[ترجمه گوگل]ژنرال افراد خود را به مبارزه خوب تشویق کرد [ترجمه ترگمان]ژنرال به افرادش نهیب زد که خوب بجنگند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The essay exhorts women to cast off their servitude to husbands and priests.
[ترجمه گوگل]این مقاله به زنان توصیه میکند که بندگی خود را نسبت به شوهران و کشیشان کنار بگذارند [ترجمه ترگمان]این مقاله از زنان exhorts است که بردگی خود را به شوهر و کشیشان واگذار کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The party leader exhorted his members to start preparing for government.
[ترجمه گوگل]رهبر حزب به اعضای خود توصیه کرد که برای دولت آماده شوند [ترجمه ترگمان]رهبر این حزب اعضای خود را به آماده شدن برای دولت تشویق کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. They had been exhorted to action.
[ترجمه گوگل]به آنها توصیه شده بود که اقدام کنند [ترجمه ترگمان]آن ها را به عملیات ترغیب کرده بودند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The teacher exhorted him to work hard.
[ترجمه گوگل]معلم او را تشویق کرد که سخت کار کند [ترجمه ترگمان]معلم او را تشویق کرد که سخت کار کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Police exhorted the crowd to remain calm.
[ترجمه گوگل]پلیس مردم را به حفظ آرامش تشویق کرد [ترجمه ترگمان]پلیس به مردم توصیه کرد که آرام بمانند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The premier exhorted an economic reform.
[ترجمه گوگل]نخست وزیر اصلاحات اقتصادی را توصیه کرد [ترجمه ترگمان]نخست وزیر اصلاحات اقتصادی را تشویق کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Minister rushed about the camp praying and exhorting.
[ترجمه گوگل]وزیر با عجله در کمپ به دعا و نصیحت پرداخت [ترجمه ترگمان]وزیر در حالی که مشغول تشویق و تشویق اردوگاه بود به سوی اردوگاه هجوم برد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. I exhort you to do the monitoring you so sorely need, and hang in there.
[ترجمه گوگل]من به شما توصیه می کنم نظارتی را که به شدت به آن نیاز دارید انجام دهید و در آنجا بمانید [ترجمه ترگمان]من شما را راهنمایی می کنم که monitoring را که به شدت نیاز دارید، انجام بدهید، و آنجا بمانید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. He exhorted delegates to fight corruption, bureaucracy and incompetence.
[ترجمه گوگل]او نمایندگان را به مبارزه با فساد، بوروکراسی و بی کفایتی تشویق کرد [ترجمه ترگمان]وی نمایندگان را به مبارزه با فساد، بوروکراسی و بی کفایتی تشویق کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The Circular exhorted LEAs to consider new ways of providing opportunities for adult education, including co-operation with universities and voluntary bodies.
[ترجمه گوگل]این بخشنامه از LEA ها خواست تا راه های جدیدی را برای ارائه فرصت ها برای آموزش بزرگسالان، از جمله همکاری با دانشگاه ها و نهادهای داوطلبانه در نظر بگیرند [ترجمه ترگمان]این بخشنامه به leas توصیه کرد که راه های جدید فراهم کردن فرصت هایی برای آموزش بزرگسالان از جمله هم کاری با دانشگاه ها و نهاده ای داوطلبانه را مد نظر قرار دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
نصیحت کردن (فعل)
admonish, advise, exhort, preach
تشویق و ترغیب کردن (فعل)
exhort, lead on
انگلیسی به انگلیسی
• urge strongly, advise earnestly, admonish, council if you exhort someone to do something, you try hard to persuade them to do it; a formal word.
پیشنهاد کاربران
تشویق کردن، ترغیب کردن The coach exhorted the players to try harder in the final game. مربی بازیکنان را به تلاش بیشتر در بازی نهایی تشویق کرد. She exhorted her friends to vote in the election. او دوستانش را به رأی دادن در انتخابات ترغیب کرد.
🚫 دوستان لطفاً این کلمات رو باهم اشتباه نگیرید: Extol: To praise highly or enthusiastically 🌟 Exhort: To strongly encourage or urge someone to take action 📣
✨ از مجموعه لغات GRE ✨ ✍ توضیح: To strongly urge 📢 🔍 مترادف: Encourage ✅ مثال: The coach exhorted the players to give their best in the final match
بیشتر به معنی کسی را متقاعد کردن یا ترغیب به انجام کاری کردن هست