97 1621 100 1 exhaustion /ɪgˈzɔːs.tʃən/ /ɪgˈzɔːs.tʃən/معنی: خستگی، فرسودگیمعانی دیگر: برون کشی، تهی سازی، مصرف (تا آخر)، تخلیه، تمام شدن، ته کشیدن، بی توانی، ستوهی، ماندگی بررسی کلمه exhaustion اسم ( noun )• (1) تعریف: the act of exhausting, or state of being exhausted.• (2) تعریف: extreme fatigue; loss of energy. واژه exhaustion در جمله های نمونه 1. exhaustion gradually muddied his mindخستگی کمکم فکر او را مختل کرد.2. the exhaustion of the world's natural resourcesتمام شدن منابع طبیعی جهان3. some soldiers died of thirst and exhaustionبرخی سربازان از تشنگی و خستگی مردند.4. He had complained of exhaustion after his gruelling schedule over the past week. [ترجمه ترگمان]او پس از برنامه gruelling در طول هفته گذشته، از فرط خستگی شکایت کرده بود [ترجمه گوگل]او پس از برنامه ریزی شدید خود در طول هفته گذشته از خستگی شکایت کرده است [ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 5. She was taken to hospital suffering from exhaustion. [ترجمه ترگمان]از خستگی در بیمارستان بستری شدهبود [ترجمه گوگل]او به بیمارستان منتقل شد و از خستگی رنج می برد [ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 6. He collapsed with exhaustion. [ترجمه ترگمان]با خستگی از پا درآمد [ترجمه گوگل]او با خستگی سقوط کرد [ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید ... مترادف exhaustion خستگی (اسم)weariness , lassitude , ennui , tedium , illness , sickness , languor , fatigue , boredom , exhaustion , tiredness , woundفرسودگی (اسم)frazzle , fatigue , exhaustion معنی عبارات مرتبط با exhaustion به فارسی heat exhaustion(پزشکی) گرمازدگی (heatstroke هم می گویند)، طب گرمازدگی prostration، h نیزنامیده میشود | exhaustive | exhaustively | exhaustiveness | exhaustivity | exhautless | معنی exhaustion در دیکشنری تخصصی Exhaustion[نساجی] تخلیه - رمق کشی حمام رنگ- حمام رنگ[ریاضیات] افنا، اشباع exhaustion method[ریاضیات] روش افنا[پلیمر] روش رمق کشی exhaustion of remedies[حقوق] توسل به تمام مراجع صالحه دادخواهی exhaustion property[ریاضیات] خاصیت اشباع exhaustion property of area[ریاضیات] خاصیت اشباع مساحت، روش افنای مساحت Cone of exhaustion[زمین شناسی] مخروط تخلیه یک افت مخروطی شکل در سطح پتانسیومتریک یک حجم آب زیرزمینی که به دور یک چاه در جایی بوجود می آید که آب سریع تر از آنکه بتواند بطور جانبی تراوش کند، برداشت می شود. Dye exhaustion[نساجی] رمق کشی در رنگرزی heat exhaustion[کوه نوردی] گرما خستگی method of exhaustion[ریاضیات] روش اشباع، روش افنا | exhaustion method | exhaustion of remedies | exhaustion property | exhaustion property of area | exhaustive | معنی کلمه exhaustion به انگلیسی exhaustion• feebleness, weakness, lack of energy; draining, using up• exhaustion is the state of being so tired that you have no energy left. exhaustion را به اشتراک بگذارید پیشنهاد کاربران امیر لزگی دود بیرون دادن (در خودرو) Adel Chaichian مصرف شدن تدریجی مواد خام در طول عملیات کسب و کارتمام شدن تدریجی منابعمیزان ته کشیدن منابع ملائی خستگی معنی یا پیشنهاد شما واژه نام شما رایانامه معنی یا پیشنهاد شما نام نویسی | ورود تازه ترین پیشنهادها امین > نام کوچک چاپلین mahdi seyerahmani > cadman سید احمد > the upper extremities گل > renewable مسعود خواجه وندی > national origin hani > to drive one nuts میکا > محو چیزی شدن Alireza > Chacher in the rye نگارش واژه نو | پیشنهادهای امروز کوشاترین کاربران در یک هفته گذشته FarhoodنادیاسارافرجپورموسیDark Light محمد حاتمی نژادعلی باقریFigure فهرست کامل کوشاترین کاربران پرگفتگوترین واژگان در یک هفته گذشته یک غازی نام کره ای لرکی فارس حسنا لر بند گران fill