equipped

/ɪˈkwɪp//ɪˈkwɪp/

معنی: مجهز
معانی دیگر: اماده، اراسته

جمله های نمونه

1. equipped in the national dress of scotland
ملبس به جامه ی ملی اسکاتلند

2. equipped with all modern conveniences
مجهز به کلیه ی تسهیلات مدرن

3. tractors equipped with special blades
تراکتورهایی که به تیغه های ویژه ای مجهز هستند

4. troops equipped for battle
قشون های تجهیز شده برای نبرد

5. a park equipped with three swimming pools
پارکی دارای سه استخر شنا

6. a ship equipped with every modern means of navigation
کشتی دارای همه گونه وسایل ناوبری جدید

7. bushehr is equipped for the receipt of large vessels
بوشهر برای قبول کشتی های بزرگ مجهز است.

8. the hotel is equipped with the latest means of comfort
هتل به جدیدترین وسایل راحتی مجهز شده است.

9. the lookout is equipped with searchlights
برج دیده بانی به نور افکن مجهز است.

10. this hotel is equipped with every imaginable amenity
این هتل همه گونه وسیله ی راحتی قابل تصور را دارد.

11. i was young and not equipped to handle love and marriage
جوان بودم و آمادگی پرداختن به عشق و ازدواج را نداشتم.

12. She was equipped with knowledge for the vocation.
[ترجمه گوگل]او به دانش برای این حرفه مجهز بود
[ترجمه ترگمان]او برای این ماموریت مجهز به اطلاعات بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The museum is equipped with sophisticated humidity controls.
[ترجمه گوگل]این موزه مجهز به کنترل های پیچیده رطوبت است
[ترجمه ترگمان]این موزه مجهز به کنترل های پیچیده رطوبت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He wasn't mentally equipped to handle this situation.
[ترجمه گوگل]او از نظر روانی برای مدیریت این وضعیت مجهز نبود
[ترجمه ترگمان]او به لحاظ ذهنی برای رسیدگی به این وضعیت آمادگی نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. She equipped herself in all her finery.
[ترجمه گوگل]او خود را با تمام زیبایی هایش مجهز کرد
[ترجمه ترگمان]تمام زرق و برق و زرق و برق خودش را تجهیز کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. They massed well - equipped troops on the frontier.
[ترجمه گوگل]آنها نیروهای مجهزی را در مرز جمع کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها سربازان مجهز به خوبی را در مرز جمع کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مجهز (صفت)
armed, equipped

انگلیسی به انگلیسی

• supplied, furnished, provided

پیشنهاد کاربران

ماهر
مسلح بودن
دارای مهارت های لازم
Equipped with
مجهز به. . .
مهیا، مجهز ، آماده
مجهز 🔮🔮
This laboratory is equipped with the latest computers
این آزمایشگاه مجهز به جدیدترین سیستم های کامپیوتری است
آماده
مجهز کردن
دارای امکانات

بپرس