endergonic


(وابسته به واکنش های زیست شیمی که نیاز به جلب انرژی دارند مانند آنابولیزم و فوتوسنتز) کار مایه گیر (در برابر: کار مایه ساز exergonic)

جمله های نمونه

1. Real cells link non-spontaneous processes, called endergonic, which do not occur without the addition of free energy, to spontaneous processes which supply that free energy.
[ترجمه گوگل]سلول های واقعی فرآیندهای غیر خود به خودی به نام اندرگونیک را که بدون افزودن انرژی آزاد رخ نمی دهند، به فرآیندهای خود به خودی که انرژی آزاد را تامین می کنند، پیوند می دهند
[ترجمه ترگمان]سلول های واقعی فرآیندهای غیر خود خود را به نام endergonic پیوند می دهند که بدون افزودن انرژی آزاد، به فرآیندهای خود به خودی که آن انرژی آزاد را تامین می کنند رخ نمی دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In order to realize the optimization of the endergonic structure, provides a optimization method by the integration of the I- DEAS, ANSYS/LS-DYNA and ISIGHT softwares.
[ترجمه گوگل]به منظور تحقق بهینه سازی ساختار اندرگونیک، یک روش بهینه سازی با ادغام نرم افزارهای I-DEAS، ANSYS/LS-DYNA و ISIGHT ارائه می کند
[ترجمه ترگمان]به منظور تحقق بهینه ساختار endergonic، یک روش بهینه سازی با ادغام of I - DEAS، ANSYS \/ LS - dyna و ISIGHT فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Photosynthesis is an endergonic process.
[ترجمه گوگل]فتوسنتز یک فرآیند آندرگونیک است
[ترجمه ترگمان]فوتوسنتز یک فرآیند endergonic است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Take an underground vehicle for example, the optimization process of the endergonic structure is shown, and finally the reasonable structure is acquired.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال یک وسیله نقلیه زیرزمینی را در نظر بگیرید، روند بهینه سازی ساختار آندرگونیک نشان داده شده است و در نهایت ساختار معقول به دست می آید
[ترجمه ترگمان]برای مثال، یک وسیله نقلیه زیرزمینی را در نظر بگیرید، فرآیند بهینه سازی ساختار endergonic نشان داده شده است، و در نهایت ساختار منطقی به دست می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Whereas cellular respiration is highly exergonic and releases energy, photosynthesis requires energy and is highly endergonic.
[ترجمه گوگل]در حالی که تنفس سلولی به شدت اگزرگونیک است و انرژی آزاد می کند، فتوسنتز به انرژی نیاز دارد و بسیار اگزرگونیک است
[ترجمه ترگمان]در حالی که تنفس سلولی بسیار بالاست و انرژی آزاد می کند، فوتو سنتز به انرژی نیاز دارد و شدیدا endergonic است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Threshold energy is defined as the minimalist kinetic energy of the incoming particles which can cause the endergonic nuclear reaction.
[ترجمه گوگل]انرژی آستانه به عنوان انرژی جنبشی مینیمالیستی ذرات ورودی تعریف می شود که می تواند باعث واکنش هسته ای آندرگونیک شود
[ترجمه ترگمان]انرژی آستانه به عنوان انرژی جنبشی مینیمالیستی از ذرات وارد شونده تعریف می شود که می تواند منجر به واکنش اتمی endergonic شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Thermodynamic considerations indicate that the reduction of phosphate to phosphine is endergonic.
[ترجمه گوگل]ملاحظات ترمودینامیکی نشان می دهد که احیای فسفات به فسفین آندرگونیک است
[ترجمه ترگمان]ملاحظات ترمودینامیکی نشان می دهند که کاهش فسفات به phosphine endergonic است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[شیمی] انرژی گیر، (وابسته به واکنش هاى زیست شیمی که نیاز به جلب انرژى دارند مانند آنابولیزم و فوتوسنتز) کار مایه گیر (در برابر: کار مایه سازexergonic)

پیشنهاد کاربران

بپرس